ویدئو| رأی‌اولی‌ها و نخستین تجربه سرنوشت‌سازی ستاد مادران ایران در مشهد راه اندازی شد مراسم افتتاحیه مراکز گردشگری سلامت و کتابخانه‌های هتلی برگزار شد انجام کلیه خدمات گردشگری خانواده معزز شاهد و ایثارگر از طریق سامانه شاهد سیر نگاه شرع، قانون و عرف به مشارکت سیاسی بانوان در جامعه ایران ۷۰درصد جامعه هدف بنیاد شهید و امور ایثارگران، بانوان هستند دعوت از خیرین برای حمایت از فرزندان زنان زندانی سقوط دختر ۱۲ ساله مشهدی از پنجره توالت! ویدئو | چهل روز گذشت | نظر مردم درباره عملکرد شهید رئیسی بانوی دونده ایرانی سهمیه المپیک ۲۰۲۴ گرفت فرزندپروری ذاتی است یا اکتسابی؟ سند جهانی جنبش تعهد به خانواده رونمایی شد| ارتقای جایگاه بانوان شاغل در دولت سیزدهم سیب زمینی درونت را نادیده بگیر حال خوش دختران هفت‌ساله تا مادربزرگ‌های نودساله در کافه بازی ویژه بانوان پادکست | نخستین بانوی ایرانی مدال‌آور پارالمپیک ۲۰۰۰ سیدنی در مشهد اهمیت نقش بانوان در ساختار مدیریتی کشور آزادی ۶ زندانی توسط خدمه خواهر کفشداری حرم مطهر رضوی مربی کونگ‌فوکاری که رویای بیست دختر نوجوان حاشیه شهر مشهد را محقق کرد ۸۰ درصد کمک هزینه تحصیلی دختران مددجو توسط بهزیستی پرداخت می‌شود برگزاری کلاس‌های تابستانی «محیا نو» با رویکرد تربیتی نوجوانان در مشهد آغاز به‌کار اولین دوره مهارتی‌آموزشی دختران نوجوان در مشهد
سرخط خبرها
هدیه‌ای زیبا از سنگ بالای سر مزار امام رضا(ع)

هدیه‌ای زیبا از سنگ بالای سر مزار امام رضا(ع)

  • کد خبر: ۱۹۷۰۰۵
  • ۰۶ آذر ۱۴۰۲ - ۱۶:۵۲
من که تا آن روز هیچ سنگی از هیچ حرمی نداشتم، با خوشحالی گفتم: وای! سنگ حرم آقا امام حسین (ع) است. پاسخ داد: نه، این نگین از این سنگ بالای سر مزار آقا امام رضا(ع) است که قسمت تو شد.

به گزارش شهرآرانیوز، هوای خوب بدجوری هوایی‌ام کرده بود. از باب‌الرضا وارد حرم شدم. انگار به چیزی احتیاج داشتم که خوشی‌ام را کامل کند.

داشتم با خودم فکر می‌کردم چرا ما سنگ متبرک حرم امام‌رضا (ع) نداریم؟ رسیدم به باب‌الکاظم. متوجه شدم خدام مشغول تعمیرات در صحن هستند. چند خرده‌کاشی ریخته بود روی زمین. خم شدم یک دانه را برداشتم.

کمی از لعاب‌های کاشی ریخته بود که آن‌ها را پاک کردم. یکی از خدام مشغول جارو بود. توی دلم گفتم: این هم سنگ حرم است. چه فرقی می‌کند؟ خیلی‌ها همین را هم آرزو دارند.

آن تکه کاشی را که به اندازه یک فندق بود به خانه بردم و گذاشتم در جعبه وسایل ارزشمندم. چند روزی گذشت و من این موضوع را کاملا فراموش کرده بودم.

یک روز تلفن به صدا درآمد. یکی از دوستانم تماس گرفت که بیا کارت دارم. هیچ اهل این‌گونه تماس‌های عجله‌ای نبود. وقتی رسیدم، یک جعبه صدفی خیلی زیبا درآورد و روبه‌رویم گذاشت. توی دلم گفتم: خدایا! این دیگر چیست؟

اول نمی‌خواستم قبول کنم. هنوز نمی‌دانستم در جعبه چیست. عجیب کنجکاو بودم و دلم می‌خواست هر لحظه درش را باز کنم. بازش کردم. دیدم یک نگین سنگ مرمر زیبا چشم‌هایم را لبریز کرد.

من که تا آن روز هیچ سنگی از هیچ حرمی نداشتم، با خوشحالی گفتم: وای! سنگ حرم آقا امام حسین (ع) است. پاسخ داد: نه، این نگین از این سنگ بالای سر قبر آقا امام رضا(ع) است که قسمت تو شد.

اشک‌هایم ریخت و همه آن چند روز پیش در ذهنم مرور شد. این‌طور بود که من از توی صحن یک تکه خاکه کاشی برداشتم، ولی آقا بخشندگی کرد و نگینی فرستاد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.