مدام آنها را زیر دست نامادری تصور میکرد که یا کتک میخورند یا از خانه بیرونشان کرده است. آخرش هم طاقت نیاورد. یک روز زد به سیم آخر و نشست روبهروی شوهرش: احمدآقا! جان کبری بیا دست روی قرآن بذار بگو زن داری یا نه. احمدآقا خندهاش گرفت. این حرفا چیه زن؟
خب معلومه زن دارم!
دنیا برای کبری تمام شد.
- احمدآقا! یعنی زن گرفتی؟
- معلومه که زن گرفتهم. خیلی وقته زن گرفتهم.
اشکهای کبری دیگر بند نمیآمد. یکهو از جلو چشمان احمدآقا غیب شد. شوهرش هنوز با خودش به سادهلوحی این زن میخندید. هنوز داشت فکر میکرد که خب معلوم است زن گرفته که صدای جیغهای کبری در حیاط خانه پیچید. نفهمید چطور خودش را به حیاط رساند، اما ناگهان کبری را در کوهی از آتش دید.
مادرم داستان زندگی غمانگیز کبری، همسایه انتهای کوچهشان، را بارها برایم تعریف کرد. کبری در بیمارستان بستری شد و شب و روز وقتی تاولهای پوستش را میتراشیدند و درد میکشید، وقتی فهمید شوهرش زن دیگری ندارد از کردهاش پشیمان شد، اما فرصتی برای جبران نداشت، چون از شدت آسیبهای سوختگی جان سپرد و شوهرش ماند با ۳ بچه قد و نیمقد که بهتنهایی بزرگشان کرد.
داستان زندگی کبری روایت زنان زیادی است که در همه این سالها در مقابل مشکلات زندگیشان آنقدر ضعیف و ناتوان شدند که تنها راه نجاتشان را در حذف خودشان از زندگی دیدند. تنها مشکلات زندگی نیست که آدمها را به سوی حذف خود میکشاند. ممکن است مسئلهای که در فردی باعث خودکشی میشود برای دیگری قابل حل باشد. نکته مهم به درون ذهن و سلامت روان آدمها برمیگردد. علاوه بر ویژگیهای جسمی زنان که ممکن است گاهی زودرنجتر و حساستر باشند، اختلالات روحی بعدی هم میتواند دلیل دست زدن به چنین رفتارهایی باشد.
همه ما وقتی در تنگناهای سخت زندگی گیر میافتیم به دنبال راهحل میگردیم، اما مهم است که راهحل پیدا کنیم یا راه فرار، و باز پیداکردن آن راه به خیلی چیزها بستگی دارد: سختی و آسانی تولد، فرزند چندم بودن، داشتن والدین سختگیر یا سهلگیر، تربیت دوگانه یا چندگانه، فرزند طلاق بودن، بیماریهای جسمی، مشکلات عاطفی با اطرافیان، زندگی مشترک ناموفق و خیلی مسائل دیگر باعث میشود کیفیت سلامت روان ما دستخوش تغییر شود.
اغلب ما وقتی در زندگی مشترک دچار مشکل میشویم همه تقصیرها را به گردن طرف مقابل میاندازیم در حالی که بخشی از روابط زناشویی مسئلهدار و ناآرام تحت تأثیر ناهماهنگیهای درونی خودمان است. یعنی همان اختلالات روحی که با خودمان به زندگی جدید میآوریم که تعدادشان هم کم نیست. یکی از همهگیرترین این اختلالات افسردگی است.
افسردگی یکی از شایعترین بیماریهای قرن به حساب میآید که اشکال بسیار زیادی هم دارد و تشخیص آن هم بسیار مشکل است و نیاز به نظر روانشناس دارد. شاید کبری هم افسردگی داشت. هیچکس نفهمید و فرصت تمام شد. شاید همین حالا هرکدام از ما افسردگی داشته باشیم، اما هنوز فرصت هست.