به گزارش شهرآرانیوز، هشتم فروردین همزمان با روز جهانی قدس، خیابانهای مشهد شاهد حضور پرشور زنانی بود که با گامهای استوار خود، پیام مقاومت و همدلی را به جهانیان رساندند. زنان و مادران ایرانی با چادرهای سیاه و چشمانی روشن به آسمان، کودکان خردسال خود را در کنار گرفتند؛ کودکانی که دستهای کوچکشان صندوقچه آرمانهایی بزرگ بودند.
مشهد، شهری آکنده از عطر معنویت، امروز با شعارهای زنان و کودکان، به بستر وحدتی زیبا برای آزادی فلسطین و پایان ظلم و اشغال بدل شد.
پلاکاردهایی با خطی کودکانه که بر دستهای کودکان نقش بسته بود، گواه بر این بود که هیچ نسلی سکوت در برابر بیعدالتی را برنمیتابد. «قدس تنها نیست» یکی از پیامهایی بود که از دل خیابانهای مشهد به گوش جهانیان میرسید.
زنان روزهدار و استوار مشهد، با شعارهای بلند «مرگ بر اسرائیل» و «زنده باد فلسطین»، خیابانها را طنینانداز کردند؛ اما شعار آنها چیزی فراتر از یک فریاد بود؛ پژواکی از صدای زنان فلسطینی که زیر سایه سنگین اشغال، برای کودکانشان پناه میجویند.
امروز زنان ایرانی جای زنان مظلوم فلسطینی ایستاده بودند؛ مادرانی که با ایمان و عشق به عدالت، چشم در چشم بیعدالتی جهان استوار ماندند.
در میان حضور پرشور جمعیت، خانم جوانی با چشمانی اشکآلود، حرف دلش را اینگونه فریاد زد: امروز دلم برای مادری که فرزندش در غزه زیر آوارهای بمباران جا مانده، بیتاب است… ما زنان مشهد ایستادهایم و تا روز آزادی قدس، تا روزی که کودکان فلسطینی خنده را به لبهایشان بازگردانند، کار ما تمام نمیشود.
کودکان نیز در کنار مادران خود، پیام قویتری را از آنچه تصور میشود، به جهان رساندند. آنها با چشمانی پر از امید و پلاکاردهایی کوچک، حقیقتی بزرگ را بازگو کردند که هیچ ظلمی جاودانه نیست.
در میان جمعیت، دخترکی با لباس فلسطینی و شاخهای زیتون در دست به چشم میآمد؛ نمادی از صلح و ایستادگی. او با شجاعتی کودکانه پیام داد که مشهد، سکوت دربرابر بیعدالتی را نمیپذیرد.
مادری میانسال در جمعیت دیده میشد که با چادری ساده و چشمانی اشکبار شعار «مرگ بر اسرائیل» را تکرار میکرد. او پیش از ترک جمعیت به پسر خردسالش اشاره کرد و گفت: پسر بزرگم در راه دفاع از حرم شهید شد؛ اما امروز آمدهام تا صدای زنان فلسطینی باشم. این کودکان را تربیت کردهایم تا روزی آزادی قدس را با دستان خود بسازند.
خانم فرهانی، دانشجوی پرستاری، با شور و حرارت میان جمعیت حضور داشت. او میگوید: من روزهام، اما گامهایی که امروز برای قدس برداشتم، به روحم قوت بیشتری داده است.
او میگوید: زنان فلسطینی با ایثار روزگار میگذرانند؛ ما وظیفه داریم صدای آنان باشیم. هر مادر فلسطینی باید بداند که در ایران، مادری دیگر درد او را حس میکند.
پیرزنی مشهدی که سالها خاطرات خود را در این شهر ساخته است، دست نوه نوجوانش را در میان جمعیت گرفته بود. او میگوید: زندگی من در مشهد بوده، اما همیشه فکر میکنم غزه چیزی جز یک قدم فاصله با من ندارد، چون درد آنها درد همه ماست.
این مادربزرگ، با اشاره به نوهاش، اضافه میکند: اگر امروز مبارزه نکنم، آن را به نسلهای بعد منتقل خواهم کرد. تا قدس آزاد شود، مشهد صدای مظلومیت را خاموش نمیکند.
میان جمعیت، دختر نوجوان مشهدی با مقنعه سفید، پلاکاردی استوار در دست داشت. او با افتخار میگوید: هر کودکی حق دارد در آرامش زندگی کند؛ چه در ایران، چه در فلسطین.
او ادامه میدهد: ظلم، ابدی نیست و ما نسل جوان، این پیام را روزی به همه دنیا خواهیم رساند.
این روایتها، تنها گوشههایی از حضور پرشور زنان در راهپیمایی روز جهانی قدس را رقم زد؛ زنانی که هر کدام دنیایی از عشق، ایثار و احساس مسئولیت برای سرزمینهای مظلوم فلسطین را با خود به میدان آوردند.
داستان آنان نشان داد که در دل روزهداران ایرانی، قلبی برای آزادی قدس و عدالت جهانی میتپد؛ داستانی که مقاومت را از نسلی به نسل دیگر منتقل میکند.
این اشکها و لبخندها، شعارها و قدمها، همه و همه در انتهای مسیر راهپیمایی به نقطهای از همگرایی تبدیل شد؛ اینجا زمین مشهد بود، اما قلبها به غزه پر کشیده بودند.
زنان و کودکان مشهد در هشتم فروردین، تاریخ را گواه گرفتند که روز قدس فقط یک راهپیمایی نیست، بلکه پیمانی است برای رهایی، برای کرامت انسانی، برای بازگرداندن خنده به چهرههای زیبا، اما زخمی کودکان فلسطینی.
امروز مشهد، روایتگر امید بود؛ زنان و فرزندان ایرانی در این روز معنوی، صدای قلب همه مظلومان فلسطینی شدند و چشم جهانیان به جایی خیره ماند که صداقت و مقاومت، فریاد عدالت را پژواک میداد.