مریم احمدی| شهرآرانیوز؛ در جهانی که نیمی از جمعیت آن را زنان تشکیل میدهند، سهم آنان از فعالیتهای اقتصادی و کارآفرینی همچنان با نابرابریهای چشمگیری روبهرو است. این نبود توازن نه تنها به معنای از دست رفتن ظرفیتهای عظیم انسانی است، بلکه مانعی جدی بر سر راه توسعه پایدار جوامع محسوب میشود. چالش اصلی، فراتر از صرفا ایجاد فرصتهای شغلی، در موانع ساختاری و تأمین مالی ریشه دارد.
دکتر فاطمه پاسبان، عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات، آموزش کشاورزی و منابع طبیعی استان خراسان رضوی، در گفتوگو با ما به بررسی دقیق موانع اقتصادی پیش روی بانوان پرداخته و بر ضرورت طراحی یک الگوی جدید تأمین مالی، متناسب با نیازهای خاص این قشر، تأکید میکند.
او با اشاره به موانع اقتصادی پیشروی بانوان در بازار کار و ایجاد کسب و کار، میگوید: مهمترین این موانع، به ویژه در زمینه تأمین سرمایه در گردش و سرمایه موردنیاز برای سرمایهگذاری است. این چالش، خواه برای ادامه فعالیتهای موجود و خواه برای شروع کسب و کاری جدید که به حداقل سرمایه برای اجاره مکان، خرید تجهیزات و نهادهها نیاز دارد، مانعی اساسی برای حضور فعال بانوان در عرصه کارآفرینی به شمار میرود و مطالعات اقتصادی نیز آن را به عنوان اساسیترین مانع مطرح کردهاند.با تشریح دو راهکار اصلی برای تأمین مالی، یعنی استفاده از منابع شخصی یا دریافت اعتبار، میافزاید: بانوان در هر دو مورد با مشکلات عدیدهای مواجه هستند. ذخیره پسانداز و ثروت شخصی آنها، به خصوص برای بانوانی که در مناطق روستایی یا با درآمد پایین زندگی میکنند، بسیار محدود است. این محدودیتها ریشه در عوامل فرهنگی و اجتماعی دارد که باعث میشود زنان کمتر مالک املاک یا ثروت باشند. در نتیجه، تأمین وثیقه برای دریافت وام دشوار میشود. علاوه بر این، فرایند تأمین مالی از طریق وام و اعتبار نیز برای بانوان دشوارتر است؛ نگرش حاکم بر بازار مالی اغلب مردانه است و دسترسی بانوان را محدود میکند. آنها معمولا قادر به تأمین وثیقه و ضامن نیستند و به دلیل ریسکپذیری پایینتر، تمایلی به دریافت وامهای با بهره بالا ندارند و نگران توانایی نداشتن در بازپرداخت آن هستند.
دکتر پاسبان با تأکید بر ضرورت طراحی الگوی جدید برای تأمین مالی بانوان، میگوید: شرایط کنونی با نرخهای بهره بالا و اتکای صرف بانکها به سپردهگذاری، محدودیتهایی را برای کسبوکارهای خرد و متوسط ایجاد کرده و بانوان را در مضیقه تأمین مالی قرار میدهد. او تأکید میکند که لازم است الگویی کارگشا با ضمانتهای مناسب طراحی شود که با مدیریت بهینه، نظارت و ارزیابی دقیق، وامها را به سمت ایجاد کسب و کار، اشتغال و درآمدزایی هدایت کند. این الگوها باید متناسب با شرایط هر منطقه و هر کسب و کار طراحی شوند، زیرا یک نسخه واحد برای کل کشور کارآمد نخواهد بود. این استاد دانشگاه در این راستا، الگوی حکمرانی خوب را که در آن مردم در کنار دولت و حاکمیت به ایفای نقش میپردازند، ضروری میداند و میافزاید: دولت به تنهایی قادر به انجام این کار نیست و باید با اعتماد به مردم، آنها را وارد میدان کند. دولت باید از مردم حمایت کرده، قوانین لازم را وضع و تسهیلات را فراهم آورد. او با ابراز تأسف از کمبودهای جدی در این زمینه، میگوید: الگوهایی مانند قرضالحسنه و صندوقهای اعتبارات خُرد وجود دارند، اما هنوز الگویی پایدار و مؤثر که بتواند مشکل تأمین مالی را حل کند، ارائه نشده است. بنابراین، آسیبشناسی الگوهای موجود و رفع آسیبهای آنها ضروری است. همچنین، تأمین مالی محصولات مختلف (کشاورزی، خدماتی، صنعتی) نیز متفاوت است و میزان، اندازه، مدت زمان و سود وامها باید متناسب با نوع محصول طراحی شود.
این استاد دانشگاه با تأکید بر ضرورت آسیبشناسی و تدوین الگوهای تأمین مالی متناسب با نیازهای بانوان، میگوید: گروهی از محققان با مشارکت مردم باید به آسیبشناسی وضعیت موجود و استخراج الگوهای مناسب بپردازند و دولت نیز باید این فرایند را تسهیل کند. او به موانع دیگری نیز اشاره میکند و میافزاید: مقررات و قوانین پرهزینه، تبعیضها در بازار و تأمین مالی، و ریسک ناشی از فضای نااطمینان کنونی، همگی مانع فعالیت اقتصادی بانوان میشوند. این ریسکها، به ویژه برای بانوانی که محتاطتر هستند، پرهزینه بوده و تصمیمگیری آنها را به تعویق میاندازد.
این کارشناس حوزه اقتصاد با بیان اینکه از نظر اقتصادی، کمبود اطلاعات و شبکههای اطلاعاتی که به بانوان در انتخاب کسب و کار، نوشتن طرح تجاری و مدیریت آن کمک کنند، نیز از دیگر موانع است، میگوید: دسترسی نداشتن به اطلاعات شفاف و بهروز، هزینههای تصمیمنگرفتن و ریسک فعالیتهای اقتصادی را افزایش میدهد. همچنین، بسیاری از بانوانی که قصد ورود به بازار کار را دارند، نیازمند مکانی برای مراقبت از فرزندان خود هستند. حمایت از بانوان در این زمینه، به ویژه از طریق پرداخت بخشی از هزینههای مراقبت از کودکان، میتواند به آنها در شروع کسب و کار و کسب درآمد کمک کند.
دکتر پاسبان با اشاره به وضعیت کلان اقتصادی کشور به عنوان یک مانع مهم، میافزاید: بیثباتی اقتصادی، ترس و واهمهای را ایجاد میکند که باعث میشود بانوان از شروع کسب و کار خود منصرف شوند. تغییر مداوم نرخ دلار و تورم، پیشبینیپذیری و پایداری کسب و کارها را با مشکل مواجه میسازد. او مراحل اداری سخت و پرهزینه را نیز از دیگر موانع میداند و میگوید: فرایند دریافت مجوزها، استانداردها، بیمه، مالیات و ثبت کسب و کار، بسیار پیچیده است. تسهیل این فرایندها و تفاوت قائل شدن بین مشاغل خرد و بزرگ در این زمینه، میتواند به بانوان کمک کند. او تأکید میکند که دولت، با مشارکت بخش خصوصی، باید نظارت لازم را اعمال کرده و مشاوره اقتصادی، حقوقی، بهداشتی و برندسازی را به بانوان کارآفرین ارائه دهد.
او بازاریابی و فروش را مهمترین چالش برای شروع و ادامه کار میداند و میگوید: ارائه مشاوره و کمک فکری در این زمینه، و همچنین فراهم کردن فرصتهایی برای حضور بانوان در نمایشگاهها و بازارچهها، میتواند به آنها کمک کند تا محصولات خود را به فروش برسانند و کسب و کار خود را پایدار کنند. حمایت از بانوان برای حضور در نمایشگاهها و ایجاد بازارچههای محلی، میتواند به آنها کمک کند تا بدون پرداخت هزینههای سنگین، محصولات خود را به فروش برسانند.
او با تأکید بر اینکه مهمترین اقدام در این زمینه، ایجاد شبکهسازی، خوشهسازی و زنجیره ارزش برای فعالیتهای مختلف بانوان است، میگوید: قرار گرفتن در یک خوشه یا زنجیره، به اعضا این امکان را میدهد که به یکدیگر کمک کنند، اطلاعات را به اشتراک بگذارند و کمبود منابع مالی، آموزشی و تحقیقاتی را جبران کنند. در دنیای پیچیده و پرریسک امروزی، فعالیت انفرادی، به ویژه در مشاغل خرد و متوسط، بسیار دشوار است و حفظ بقا و موفقیت در بازار، نیازمند همکاری و همافزایی است. خوشهسازی و شبکهای کردن فعالیتها میتواند به پایداری در بازار و دستیابی به بازارهای صادراتی کمک کند.
او با اشاره به اینکه سیاستهای حمایتی دولت باید متناسب با منطقه، شهر، روستا، محصول و کالا متفاوت باشد، میگوید: متأسفانه، یکی از آسیبهای جدی در کشور ما این است که سیاستها نگاه یکسانی به تمام مناطق دارند. سیاستگذاری باید به سمت منطقهای و محلی شدن حرکت کند و بر اساس استعدادها، قابلیتها و آسیبهای هر منطقه طراحی شود. همچنین، سیاستها باید متناسب با ویژگیهای فردی بانوان، از جمله سن و سطح تحصیلات، طراحی شوند.
دکتر پاسبان با بیان اینکه حمایت، تنها به معنای پول دادن نیست، میافزاید: حمایت شامل ارائه مشاوره، کمکهای عملی و راهنماییهای لازم نیز میشود. حضور یک مشاور در کنار بانوان کارآفرین و ارائه راهنماییهای لازم، میتواند به آنها در رفع مشکلات و بهبود عملکرد کسب و کارشان کمک کند.
دکتر پاسبان با اشاره به اینکه بسیاری از حمایتهای دولتی، به ویژه حمایتهای غیرنقدی، میتوانند تأثیر بسزایی در توانمندسازی بانوان کارآفرین داشته باشند، میگوید: مشاوره در زمینه نمایشگاهها، برندسازی، بستهبندی محصول و رفع مشکلات اقتصادی، میتواند به بانوان کمک کند. او بر ضرورت ارائه مشاوره به بانوان در تمام زمینهها، از جمله حقوقی، اقتصادی و اداری تأکید میکند. همچنین، ارائه مشوقهای مالیاتی و اعتباری به بانوانی که عملکرد خوبی دارند و مشوقهای غیرمالی مانند شرکت در جشنوارهها، میتواند انگیزه آنها را افزایش دهد. در بازار رقابتی امروز، داشتن مهارت، دانش و مدیریت از اهمیت بالایی برخوردار است و دولت باید با ارائه آموزشهای لازم و تشویق به خلاقیت و نوآوری، فرصتهای لازم را برای ارتقای دانش، مهارت و مدیریت بانوان فراهم کند.
او با اشاره به تجربیات کشورهای پیشرفته، میگوید: بسیاری از آنها از حمایتهای غیرنقدی برای توانمندسازی کسب و کارها استفاده میکنند؛ یارانه برای فروش، بازاریابی، انبارداری، برندسازی و مشاوره از جمله این حمایتهاست. دولت ما نیز باید با تعامل با بخش خصوصی، این حمایتها را برای کسب و کارهای بانوان فراهم کند. سپردن کارها به مردم، به جای دولت، یکی از اصول مهم در توسعه اقتصادی است. دولت باید با سپردن کارها به بخش خصوصی (تعاونیها، تشکلها و انجمنها)، زمینه را برای مشارکت مردم در توسعه اقتصادی فراهم کند و نقش نظارتی و کنترلی خود را حفظ کند.
این محقق و مدرس دانشگاه تأکید میکند که در اقتصاد امروز، بخش خصوصی موتور محرکه است و دولت نقش تسهیلگر و ناظر را دارد. او فعالسازی بخش خصوصی را منوط به رفع موانع و ارائه حمایتهای صحیح میداند و هشدار میدهد که نباید با انگ زدن، سرمایهداران شفاف را دلسرد کرد، بلکه باید به آنها احترام گذاشت و حمایتشان کرد. او میافزاید که بسیاری از الگوهای تأمین مالی توسط خود بخش خصوصی ارائه میشوند و فعالان اقتصادی در قالب شبکهها و زنجیرهها، در تأمین مالی، فروش و بازاریابی به یکدیگر یاری میرسانند. از این رو، تأکید بر رفع نگرشهای منفی نسبت به کار گروهی و ترویج این فرهنگ در جامعه ضروری است.
دکتر پاسبان در پایان با اشاره به الگوهای موفق بینالمللی زنان کارآفرین، ویژگیهای مشترک آنها را خودباوری، حمایت دولتی هدفمند (نقدی و غیرنقدی با رصد خروجی) و دسترسی به تأمین مالی و مشاوره برمیشمرد. او بر اهمیت رفع موانع فرهنگی برای حضور زنان در بازار کار تأکید کرده و آموزش کودکان از سنین پایین و حمایت خانواده را در این زمینه مؤثر میداند. در پایان، پاسبان به فرصتهای نوین فضای مجازی و اینترنت اشاره میکند و میگوید: آموزش تجارت الکترونیکی به زنان کمک میکند تا بدون نیاز به حضور فیزیکی، کسب و کار خود را توسعه داده، به بازارهای گستردهتر دست یابند و به عنوان کاتالیزوری برای شکستن سقف شیشهای کارآفرینی عمل کنند.