طرح حقوق زنان از جانب رهبر فرزانه انقلاب در دیدار اخیر با بانوان، دارای یک ساختار منطقی و معنادار بود؛ ایشان بحث درباره زن را نه از خانواده، که از جامعه آغاز کردند. این چینش، اگرچه در نگاه نخست برخلاف انتظار رایج از گفتمان دینی است اما درچارچوب نگرش اجتماعی و فرهنگی واجد معنا و پیام جدی است؛ پیامی که به درک بهتر سیاستگذاری فرهنگی و اجتماعی درباره زنان کمک میکند.
در جامعهشناسی هویت، جامعه بستر اصلی شکلگیری هویت فردی و جنسیتی است. زن، پیش از ورود به نقش مادری یا همسری، در متن جامعه تعریف میشود؛ در قوانین، رسانهها، فرهنگ عمومی و روابط اقتصادی و سیاسی. اگر جامعه زن را موجودی توانمند، با کرامت انسانی برابر با مرد و برخوردار از حق مشارکت در ساختن تمدن بداند، خانواده نیز همین نگاه را بازتاب میدهد. اما اگر جامعه زن را در جایگاهی فرودست قرار دهد، این نگاه حتی اگر در خانواده به زبان نیایدبه شکلهای مختلف بازتولید خواهد شد؛ بنابراین نقطه شروع بحث از جامعه، منطقی و ریشهای است: ابتدا اصلاح تصور جامعه از زن، سپس ورود به تنظیم روابط عاطفی، مدیریتی و تربیتی در خانواده معنا پیدا میکند.
اصلاح روابط زن و مرد در خانواده بدون بازنگری در ساختار اجتماعی امکان پایداری ندارد. رهبری در سخنرانی اخیر نیز ابتدا به کرامت زن، نقش او در تولید فرهنگ و تمدن، نفی نگاه ابزاری و تأکید بر شأن انسانی پرداخته شد. این مباحث همه در سطح جامعه معنا پیدا میکنند، نه در سطح خصوصی. تنها پس از آن، بحث به نقش زنان در خانواده رسید؛ یعنی جایی که زن محور محبت، استحکام روابط عاطفی و تربیت نسل دانسته شد.
این ساختار پیامی ضمنی، اما مهم دارد: نقش خانوادگی زن باید ادامه طبیعی نقش اجتماعی او باشد، نه جایگزین و نه مزاحم آن. رهبر انقلاب با انتخاب این مسیر، میان دوگانهسازیهای رایج زن اجتماعی در برابر زن خانوادگی فاصله گرفتند و نشان دادند که زن میتواند هم کنشگر اجتماعی باشد و هم مدیر عاطفی خانواده؛ به شرطی که جامعه پیشاپیش شأن او را به رسمیت شناخته باشد.
این نوع بیان همچنین بازتابدهنده واقعیت اجتماعی امروز ایران است.
زنان در عرصههای آموزش عالی، فرهنگ، اقتصاد و مدیریت حضوری گسترده یافتهاند و به بازیگران مؤثر جامعه تبدیل شدهاند. در چنین وضعیتی، آغاز بحث از خانواده یا تقلیل مسئله زنان به امور خانوادگی، با واقعیت میدانی سازگار نیست. زنان امروز پیش از آنکه مادر یا همسر باشند، دانشجو، کارمند، استاد دانشگاه، فعال اجتماعی یا کارآفریناند؛ بنابراین تحلیل جایگاه آنان باید از عرصه عمومی شروع شود و سپس به عرصه خصوصی برسد.
از سوی دیگر، آغاز سخن از جامعه نوعی بازتعریف از گفتمان رسمی درباره زنان را نیز نشان میدهد. در سالهای گذشته بحث درباره زنان بیشتر با محوریت خانواده مطرح میشد؛ اما در بیانات جدید، زن نخست انسانِ صاحب نقش در جامعه است و خانواده در امتداد این نقش معنا مییابد. این جابهجایی مفهومی میتواند پیامدهایی در سیاستگذاریهای اجتماعی و فرهنگی داشته باشد؛ از نحوه مواجهه با اشتغال زنان گرفته تا نگاه به مشارکت سیاسی و جایگاه آنان در ساختارهای تصمیمسازی.
در نهایت میتوان گفت که حرکت مفهومی از جامعه به خانواده، تلاشی برای ارائه تصویری متوازنتر از زن است؛ تصویری که در آن نقش خانوادگی نه حذف میشود و نه محدودکننده زن است، بلکه بر پایه شخصیت اجتماعی او استوار میشود. خانواده زمانی میتواند نهادی سالم و پایدار باشد که نگاه جامعه به زن سالم و مبتنی بر عدالت جنسیتی باشد. این همان منطقی است که در بیانات رهبر حکیم انقلاب در ۱۲ آذر برجسته شد: اصلاح خانواده از اصلاح جامعه آغاز میشود.