درباره نمایشگاه عکاسی فاطمه حسنی با عنوان «خاک جان» در مشهد | دوربین عکاس؛ پلی میان واقعیت و روایت سهم قابل‌توجه زنان در بحث پژوهش آغاز ثبت نام تسهیلات ویژه به زنان روستایی و عشایری دعوت از تیم ملی فوتسال بانوان ایران برای حضور در یک تورنمنت ۴جانبه روایت خبرنگار شهرآرا از دیدار با آیت‌الله علم‌الهدی، امام‌جمعه مشهد| شهر برای بانوان باید مناسب‌سازی شود یک پیمانه برنج، کمتر گفت‌وگو با زهرا داوری درباره کتاب «شیرین‌تر از خواب» و جایگاه لالایی در ادبیات کودک | زمزمه‌هایی برای آرام‌کردن جهان سهم ۶۴ درصدی زنان در مدیریت کسب و کار‌های اینترنتی کشور روایت زنی که امدادگری را از جوانی تا امروز ادامه داده است زنگ امید در حاشیه شهر مشهد تربیت زن تراز انقلاب اسلامی؛ محور اقدامات و فعالیت‌های بسیج خراسان رضوی آغاز دور رفت مرحله مقدماتی لیگ دسته ۲ والیبال زنان ایران افتتاح ۲ مرکز رویش در مشهد تا پایان سال ۱۴۰۴ آشنایی با اشتباهات کوچک در لباس‌شویی دفاع‌مقدس وجوه زنانه اعجاب‌انگیزی دارد رشد ۲۷ درصدی افزایش سهم فرزند سوم و بالاتر با تصویب قانون جوانی جمعیت فعالیت زنان در رشته‌های مهندسی، مزیتی راهبردی طرح ارتقای کرامت بانوان به صحن علنی مجلس رسید بانوی ایرانی، سرمربی تیم ملی فوتسال زنان پاکستان شد
سرخط خبرها
«هیچ‌کس این زن را نمی‌شناسد» روایتی جدید از حضور زنان در جنگ است

«هیچ‌کس این زن را نمی‌شناسد» روایتی جدید از حضور زنان در جنگ است

  • کد خبر: ۱۷۸۰۶۷
  • ۰۴ دی ۱۴۰۱ - ۱۲:۲۶
«هیچ‌کس این زن را نمی‌شناسد» اولین رمان ندا رسولی، نویسنده و منتقد جوان البرزی، و نامزد جایزه ادبی بوشهر است.

به گزارش شهرآرانیوز، این کتاب اثری مــاندگار و فراموش‌نشدنی با ۲ روایت موازی که هریک خواننده را به‌خوبی با خود همراه می‌کند: روایت آصال و سارگل از ۲ زاویه دید متفاوت و در ۲ بازه زمانی نوشته شده است، داستانی که درباره مسئله هویت و تعرض به آن و تلاش برای شناخت و دست یافتن به کنه وجود هریک از شخصیت‌ها نوشته شده و سبب شده است کتاب به گونه‌ای متفاوت، به جنگ و آثار آن نگاهی بیندازد.

«هیچ‌کس این زن را نمی‌شناسد» روایتی است که در دوره قحطی آذربایجان و اشغال آن از سوی نیرو‌های روس نوشته شده است، داستانی بومی که با اشاره به فرهنگ و آداب و رسوم مردم آذری، توانسته است به‌خوبی از پس دیالوگ‌ها و اصطلاحاتش برآید و آن‌ها را به روش قطره‌چکانی به داستان تزریق کند.

شاید بتوان گفت همین امر سبب شده است داستان نه‌تن‌ها برای مردم آن دیار شیرین و روان باشد، بلکه برای همه مخاطبان قابل فهم و خواندنی باشد. علاوه بر آن، هم‌زمانی اتفاقات تاریخی در بستر رمان، نشان از غنی بودن اطلاعات تاریخی نویسنده دارد.

هرچند دغدغه اصلی رمان پیدا کردن هویت آدم‌های داستان است، تاریخ و جنگ ناگزیر مردم آن سرزمین را علت اصلی بحران هویتی آن‌ها می‌داند، جنگی که نه‌فقط خانه و کاشانه و سرزمینشان را اشغال می‌کند، بلکه زنان و دختران را مورد اصابت آثار جبران‌ناپذیرش قرار می‌دهد؛ بنابراین رسولی با انتخاب مضمون و دغدغه اصلی داستان، در بستر تاریخی جنگ، نوک پیکان این آسیب روانی و اجتماعی را به سوی زنان می‌گیرد و معتقد است جنگ برای کسانی که به آن دچار شده‌اند تمام‌شدنی نیست.

جایی از کتاب می‌خوانیم:
«با خنده گفتم: چقدر خوب که خودت هستی و خودت! فقط حیف که عاشق شدی و خودت را اسیر کردی. گفت: عاشق نبودم که تا حالا صد بار جانم را گرفته بود! گفتم: چی؟! گفت: غربت آسمان شهر شما. یک وقت‌هایی آن‌قدر دلم هوای زمین و آسمان شهر خودم را می‌کند که فکر می‌کنم الان است که بیفتم و بمیرم از دل‌تنگی، درست مثل همین حالا. جنگ هزار چیز با خودش می‌آورد. عشق و غربت را یکجا به من داد.»
از طرفی، می‌توان گفت مشکلات جنگ و قحطی سال ۱۳۲۰ در‌آذربایجان مسئله‌ای است که در رمان‌ها کمتر به آن پرداخته‌اند و به‌عبارتی، شاید بتوان این‌طور گفت که ادبیات ما در حوزه مسائل جنگ، در جنوب کشور و پایتخت غنی شده است. این در حالی است که در این کتاب، خانم رسولی راوی اول‌شخص مردی را انتخاب می‌کند که آذری‌زبان است و به درونیات او رخنه کرده است، داستانی که هر خواننده‌ای آن را بخواند و آن زن را بشناسد، محال است از خاطرش برود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.