به گزارش شهربانو، یکی از موضوعاتی که با توجه به تغییرات فرهنگی جامعه، امروزه گاهی مورد بحث و تبادل نظر قرار میگیرد، مسئله خواستگاری دختران از پسران است، بطور کلی باید گفت که از منظر شرعیات دینی این عمل ممنوع و حرام نیست گرچه که از نظر عرفی امر پسندیدهای نمیباشد. همین فضای مخالف عرف بعضی از علما را بر آن داشته است که چندان موافقتی با این موضوع نداشته باشند.
حضرت آیت الله مکارم در پاسخ به این پرسش که آیا دختران مىتوانند به خواستگارى پسران بروند؟ پاسخ دادند که در شرایط فعلی عدم خواستگاری رفتن آنها با روحیات آنها سازگارتر و به حیا نزدیکتر است؛ ولى اگر عرف جامعه بر این شود که دختران به خواستگارى پسران بروند شرعاً مانعى ندارد.
آنچه که علما در مورد تاریخچه و ساخت وجودی زنان بیان میکنند و مورد توصیه قرار میدهند این است که اصلا این مرد است که باید به سراغ زن برود و ناز او را بکشد تا توجه او را به دست آورد و اگر خلاف این روند صورت بگیرد زن در معرض انگها و تهمتها و سخنان ناخوشایند خواهد بود.
آیت الله جوادی آملی در کتاب «زن آیینه جلال و جمال» روایتی پیرامون خلقت آدم و حوا نقل میکنند که حضرت آدم(ع) بعد از آگاهی از خلقت حوا از پروردگارش پرسید: این کیست که قرب و نگاه او مایه انس من شده است؟ خداوند فرمود: این حوا است؛ آیا دوست داری که با تو بوده و مایه انس تو شود؟ آدم گفت «آری» آنگاه خداوند فرمود: از من ازدواج با او را بخواه، چون صلاحیت همسری تو را جهت علاقه جنسی نیز دارد... پس آدم عرض کرد: من پیشنهاد ازدواج با وی را عرضه میدارم.
بعد از ازدواج، آدم به حوا گفت به طرف من بیا و به من رو کن و حوا به او گفت تو به سوی من رو کن. خداوند امر کرد که آدم (مرد) برخیزد و به طرف حوا (زن) برود.
استاد شهید مطهری در اینباره سخن جامع و کاملی دارند؛ «طبیعت، مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن، طبیعت زن را گل و مرد را بلبل، زن را شمع و مرد را پروانه قرار داده است»
اما همانطور که گفته شد اگر شرایط خاصی رعایت گردد اینکه زن به مرد پیشنهاد ازدواج بدهد اصلا چیز بدی نیست بلکه میتواند پسندیده باشد، آن هم اینکه دختر حتی الامکان با استفاده از واسطهای این را مطرح کند که آن میتواند خانواده دختر باشد البته در تاریخ اسلام هم این امر یعنی خواستگاری زن از مرد امر غریب و بی سابقهای نیست همانگونه که حضرت خدیجه سلام الله علیها وقتی به خصوصیات والای شخصیتی پیامبر پی بردند به ایشان با واسطه پیشنهاد ازدواج دادند.
با نگاه دقیق به آیات قرآن باید گفت که قرآن مروج این سبک از خواستگاری است، اما با شرط و شروط مشخصی، که آن شناخت کافی و استفاده از واسطه و زمینه چینی منطقی است تا به احترام و غرور دختر خدشهای وارد نشود و گنج حیای او محفوظ بماند.
در داستان دختران شعیب و آشنایی آنها با حضرت موسی آمده است که پدر دختر که حضرت شعیب پیامبر باشد بعد از شناختی که از موسی علیه السلام حاصل میکند پیشنهاد ازدواج را به ایشان میدهد و میگوید: «قالَ إِنِّى أُرِیدُ أَنْ أُنْکِحَکَ إِحْدَى ابْنَتَىَّ» من مى خواهم یکى از دو دخترم را به نکاح تو درآورم.
این جمله، خواستگارى خانواده دختر از پسر است و نکته جالب توجه آن است که قبل از این که این کلام از زبان شعیب صادر شود، دخترش بود که گفت: «قالَتْ إِحْداهُما یا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ» یکی از دختران گفت پدر او را بکارگیری کن و بعد از صفات خوب او گفت که این سخن، نوعى پیشنهاد ازدواج، در قالب کنایه بود و از آن جا که شعیب متوجه آن کنایه شد و رضایت دختر را در این میان فهمید، پیشنهاد ازدواج دخترش با موسى را مطرح نمود.
در نهایت باید آرزو نمود که مسئله طوری در جامعه ما فرهنگسازی شود که همان چیزی که به نفع بانوان پاکدامن و با حیای این سرزمین است اتفاق بیفتد و سالها زندگی شیرین در انتظار آنها باشد ان شاءالله.