به گزارش شهرآرانیوز، اینفلوئنسرها زیبا، شیک و به روزند؛ به نظر خیلی ثروتمند میرسند و در مورد همه چیز اظهار فضل میکنند. این "ستارگان همه چیز تمام" منبع الهام کودکان شده اند: شهرت، درآمد، پرطرفدار بودن و تاثیر گذاشتن؟! چی از این بهتر؟
اینفلوئنسرها به ویژه اینفلوئنسرهای نوجوان جذاب و ثروتمندند؛ به نظر میرسد که زندگی عالیای دارند. تقریباً هر کودک ِ گوشی به دستی که به شبکههای اجتماعی دسترسی دارد، اینفلونسرهای خودش را دارد و هر روز آنها را دنبال میکند.
اینفلوئنسر مارکتینگها و اینفلوئنسرها در کل زیبا، شیک، به روز و فریبنده اند و جوری با مخاطبان شان ارتباط برقرار میکنند که هر کودکی آرزو دارد، وقتی کمی بزرگتر شد، یکی از آن ها، درست مثل آنها، شود.
بله، این اینفلوئنسرهای جوان و نوجوان منبع الهام بخش و مرجع واقعی بسیاری از کودکان و نوجوانان دیگر و حتی بزرگسالان شده اند. اینفوئنسرها با جذابیتی که دارند و اعتمادی که در مخاطب برمی انگیزند با کودکان در مورد دنیای بازیهای ویدیویی، زیبایی، سینما، هنر، مسائل اجتماعی و محیط زیست صحبت میکنند.
این واقعیت که کودکان میخواهند یوتیوبر شوند یا صفحه اینستاگرام یا آپارات خود را با میلیونها دنبال کننده، داشته باشند، به خودی خود مشکل نیست. نگرانی این است که چگونه نسلهای جدید شبانه روز کاملاً در معرض چیزهایی اند که در آن جهان دیجیتال موازی اتفاق میافتد.
در واقع، تعداد زیادی از کودکان بین سنین ۸ تا ۱۲ سال به طور متوسط روزانه ۶ ساعت آنلاین هستند و در شبکههای اجتماعی میچرخند.
با این حال، والدین باید علاوه بر آگاهی از مدت زمانی که فرزندانشان صرف گوشی میکنند از محتوایی که نگاه میکنند هم آگاه باشند.
بدیهی است که هر چیزی که میبینند مضر یا خطرناک نیست. با این وجود، اکنون بسیاری از مطالعات در این زمینه نشان میدهند که بیش از ۷۰ درصد از مشترکین نوجوان یوتیوب به افراد مشهوری که تقریباً کورکورانه دنبال میکنند، اعتماد کامل دارند.
آنها هر چیزی را که اینفلوئسرشان میگوید، چشم و گوش بسته باور میکنند، مشتاقند محصولاتی را که اینفلوئنسرها تبلیغ میکنند داشته باشند، و به هیچ ایدهای که این استادان رسانه و شبکههای اجتماعی مطرح میکنند، شک نمیکنند.
از آن جایی که تفکر انتقادی هنوز در کودکان شکل نگرفته، این مخاطبان معصوم به شدت در برابر هر چیزی که این تنظیمات دیجیتالی سر راهشان قرار میدهد، آسیبپذیرند.
کودکان بیشترین تاثیر را از نوجوانانی میگیرند که فقط چند سالی از آنها بزرگ ترند. به عینه دیده ایم که در خانوادهها کودکان بیشتر متاثر از خواهر یا برادر بزرگ ترشان هستند.
در حال حاضر، در هر جای جهان هزاران اینفلوئنسر نوجوان کاملاً جا افتاده در حوزه کارشان با میلیونها فالوور وجود دارد که مخاطبان شان را کاملا مجذوب میکنند.
این نوجوانان در زمینه مد و زیبایی بسیار تاثیرگذارند؛ بازیگران و چهرههای جوانی که به دلیل کاریزمای خوب خود بسیاری از گروههای سنی خاص را جذب میکنند.
روانشناسی بازاریابی بر این واقعیت صحه میگذارد که این پدیده برخی از جنبههای مثبت و سایر جنبههای کمتر خوشایند را پنهان میکند. از یک طرف، اینفلوئنسرهای موفق بازده اقتصادی بالایی برای برندهای بزرگ ایجاد میکنند.
با این حال، این سود به قیمت کنترل ذهنی عمیق و پیچیده مخاطبان حاصل میشود. در واقع کودکان و نوجوانان در اینجا به کانون اصلی میل ِ صنعت تبلیغات تبدیل شده اند.
اینفلوئنسر هالهای ایجاد میکند که مخاطب را اقناع میکند به این درک برسد که او هر چه میگوید و انجام میدهد درست و خوب است.
اینفلوئنسرهای نوجوان هم مرجع بزرگسالان و هم مرجعی برای کودکان هستند. این اساساً به دلیل سوگیری تأیید یا اثر هاله است. به عبارت دیگر، هر چیزی که آنها میگویند یا انجام میدهند از نظر بچهها درست و الهام بخش است.
مهم نیست که کاربر یوتیوب در بازیهای ویدیویی متخصص باشد، اگر یک نوشیدنی انرژی زا را نیز برای مخاطبان خود تبلیغ کند، به احتمال زیاد این نوشیدنی همان چیزی است که کودک از والدینش درخواست میکند.
از سوی دیگر، اگر همان یوتیوببر ایدههایی در مورد خشونت یا یک ایدئولوژی سیاسی خطرناک نشان دهد، احتمالاً بچهها نیز بدون اینکه متوجه شوند، این ایدهها را با هم ادغام و میپذیرند، بدون اینکه اینفلوئنسر را زیر سوال ببرند.
وقتی بچهها با کانالهای مختلف اینستاگرام، تیک تاک، یوتیوب یا اسنپ چت آشنا میشوند، به تدریج متوجه کانالهای دیگر و شیوههای ارتباطی دیگر هم میشوند. در واقع، فالوورهای مشهور شیوه دوست یابی آنلاین و ایجاد حس تعلق به یکدیگر را نشان میدهند و تبلیغ میکنند. آنها علایق، سرگرمی ها، تجربیات و ... را نیز به اشتراک میگذارند.
اینفلوئنسرهای نوجوان به جامعه طرفداران خود انگیزه میدهند، ایدهها را منتقل میکنند و سبک زندگی خاصی را برای آنها تبلیغ میکنند. به تدریج در کودکان و نوجوانان نوعی همنوایی اجتماعی پیشرونده در این زمینه ایجاد میشود. آنها هر چیزی را که آنها به صورت روزانه ارائه میدهند، چشم و گوش بسته میپذیرند.
علاوه بر این، آنها همواره یک سری از دوستان آنلاین ِ دارند که با شلوغ بازی این پایبندی را بیشتر تقویت میکنند، چه برایشان مفید باشد چه نباشد. صرف اینکه طرفدار هستند، مجاب شان میکند همواره سنگ مرشدشان را به سینه بزنند.
اینفلوئنسرهای نوجوان به چهرههای اقتدار برای کودکان تبدیل میشوند. علاوه بر این، کودکان اغلب به آنچه میگویند بیشتر از توجه به والدین خود توجه میکنند.
دانشگاه نانیانگ در سنگاپور، دانشگاه نایمگن در هلند و دانشگاه سن دیگو در ایالات متحده تحقیقاتی را انجام دادند که مضامین مهمی را روشن کرده است.
یکی از نتایج مهم این تحقیقات این است که پدیده اینفلوئنسرها تأثیر زیادی بر تبلیغات، برندسازی و عملکرد رسانههای اجتماعی دارد.
رفتارهای مصرفی نوجوانان در این موارد تا حد زیادی مورد مطالعه قرار نگرفته است. با این وجود، چیزی که ما میدانیم این است که جوانان اسیر کامل هر چیزی هستند که در این جهان دیجیتال میبینند. علاوه بر این، آنها آرزوی زندگی اینفلوئنسرهای نوجوانی را دارند که دنبال میکنند.
با این حال، خواستن چیزی که میبینند و آن را بسیار دور درک میکنند، باعث میشود احساس ناامیدی کنند. در واقع، آنها فقط از والدین خود نمیخواهند که محصولاتی را که تأثیرگذاران برای آنها تبلیغ میکنند، بخرند. آنها میخواهند مانند آنها باشند، مانند آنها لباس بپوشند، اندام و موهای آنها را داشته باشند.
در چنین وضعیتی و با چنین نگاهی هیچ جای تعجبی ندارد که مشکلاتی نظیر کمبود عزت نفس، کمبود اعتماد به نفس، اضطراب و ایجاد اختلالاتی در تغذیه یا پوشش یا ارتباطات نوجوانان به وجود بیاید.
میل به اینفلوئنسر شدن در نوجوانی این کودکان را به سمت دیدگاههای ضعیف سوق میدهد. آنها میخواهند با تلاش کم یا بدون هیچ تلاشی کار کنند و موفق شوند، یک شبه میلیونها فالوور داشته باشند، و در یک لحظه میلیونر شوند.
از سوی دیگر، درست است که همه کودکان و نوجوانان این هدف را ندارند. با این حال، شایان ذکر است که مدلهایی که کودکان در اوایل زندگی با آنها آشنا میشوند، گاهی اوقات باعث میشوند که ایدههایی در ذهنشان ایجاد شود که در درازمدت میتواند منجر به احساس ناامیدی و دلسردی شود.
بنابراین، توصیه میشود که والدین و مربیان نظارت کنند که فرزندانشان از چه شخصیتهای عمومی پیروی میکنند. علاوه بر این، آنها توضیح میدهند که آنچه فرزندانشان در شبکههای اجتماعی میبینند، فقط یک سراب است که با انبوهی از فیلترها، رباتها و الگوریتمها که تنها با یک هدف، برای رسیدن به اهداف مالی شخصی تهیه و ساخته شده است: کنترل ماهرانه مخاطبان، فریب دادن و دست نشانده کردن.
منبع: سواد زندگی