صعود تیم ملی والیبال نشسته زنان ایران به نیمه‌نهایی رقابت‌های آسیایی با شکست مغولستان چطور می‌توان هنر گفت‌و‌گو را به کودکان آموخت؟ بانوان از سوار شدن در خودرو‌های خارج از عرف سازمان تاکسیرانی خودداری کنند ۶ بسکتبالیست دختر از خراسان رضوی به اردوی تیم ملی نوجوانان فراخوانده شدند صعود بانوی پینگ پنگ باز مشهدی در رنکینگ جهانی دعوت از ۴  بانوی خراسانی به اردوی تیم ملی فوتسال بزرگسالان برگزاری اولین دوره ملی جشنواره زنان و خانواده با هدف فرهنگسازی ارزش والای زن و خانواده در کشور ضرورت ترویج الگو‌های پوشش ایرانی‌اسلامی در جامعه| لباس باید مطابق با معیار‌های ایرانی‌اسلامی باشد آیا انجام تمرینات هوازی و مصرف چای سبز در کاهش وزن زنان موثر است؟ پیروزی پرگل تیم ملی فوتبال بانوان ایران در نخستین دیدار دوستانه مقابل عراق پیروزی تیم ملی والیبال نشسته زنان ایران برابر ژاپن در قهرمانی آسیا انبه، میوه‌ای معجزه آسا برای بانوان در دوران یائسگی نگاهی به فرزندآوری در  ازدواج دوم | با ضرورت ها، نکات کلیدی و ملاحظات مهم بیشتر آشنا شویم حضور تنها نماینده خراسان رضوی در نخستین مرحله از  اردوی انتخابی تیم ملی دوومیدانی تیم ملی تیراندازی ایران با یک مربی مشهدی راهی جام جهانی شد آیا مصرف دارو‌های ویتامینی و معدنی بر جنسیت جنین تأثیر می‌گذارد؟ مشارکت ۵.۱ درصدی بانوان کشور در اهدای خون
سرخط خبرها
دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

  • کد خبر: ۲۹۹۸۵۳
  • ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم.

به گزارش شهرآرانیوز؛ هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم. این را همان لحظه ورود به حرم برای خودم نسخه‌پیچ کردم.

راستی اسم رواق دار‌الفیض را تازه یادگرفتم با اینکه سال‌ها یک گوشه‌اش می‌ایستم و به ردیف گل‌های بالای ضریح حسودی می‌کنم!

همین چند روز پیش بود که زیارتنامه را تند تند تمام کردم و تا خواستم دل بکنم از حال خودم چشمم افتاد به دیوار روبه‌رو و تازه فهمیدم چه جایی ایستاده‌ام. راستش در زیارت بعدی دلم همانجا را خواست و تا پایم را گذاشتم در صحن آزادی، سلامی گفته و نگفته راهم را کشیدم به سمت رواق، اما چیزی نگذشت که صدای جاروی خادمان حرم مسیر نگاهم را تغییر داد.

وسط نوای «این طایفه یعنی اصلِ تکیه‌گاهی، خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی» دلم رفت پیش زنی با چادر سفید که مثل غنچه‌ای بین جمعیت روی زمین سرد جمع شده بود و قدم‌های خادمان جارو به دست و همهمه مردم هم، آسمان صبح و گنبد آقا را از او نگرفت. جمعیت دور شد، اما او بی‌آنکه تکان بخورد دارالفیضش را تنگ در آغوش گرفته بود و در هوای صبح پاییز دلش گرم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.