«فاطمه»، نام محبوب برای دختران در خراسان رضوی تغییرات اجتماعی و فرهنگی خانواده‌ها، عامل مهم نیاز به بازنگری در سیاست‌های کلی مربوط به این نهاد پذیرفتن تفاوت های زوجین، زیربنای رابطه سالم زوجیت در زندگی مشترک زنان روستایی و عشایر، ستون اصلی خودکفایی کشاورزی و حفظ هویت فرهنگی ایران ضرورت تقویت نظام حمایتی از خانواده‌ها در کشور برای تشویق به فرزندآوری نحله، یکی از ابزار‌های حمایتی در حقوق خانواده ایرانی ازدواج، یکی از زیباترین جلوه‌های زندگی اعزام تیم ملی والیبال زنان به ویتنام برای حضور در نخستین دوره جام ملت‌های آسیا دهه‌شصتی‌ها، اصلی‌ترین سرمایه انسانی کشور | تعداد متأهلین چقدر است؟ کسب مدال طلا توسط تیم تنیس روی میز بانوان ایران در بازی‌های جهانی کارگران یونان دختر المپیکی ایران از کسب مدال در مسابقات قایقرانی جایزه بزرگ روسیه بازماند آشنایی با مهم‌ترین عوامل علاقه‌مندکردن کودکان به کتاب‌خوانی دستور پخت حلوای سه آرد مجلسی مخصوص در خانه + فیلم دیدگاه امام خمینی (ره) درباره جایگاه زنان مومن و مادران پاکدل چه بود؟ حملات آسم در بین زنان زیر ۳۵ سال با قرص‌های ضدبارداری حاوی پروژسترون
سرخط خبرها
شهر را برای مادران آماده نمی‌کنید؟

شهر را برای مادران آماده نمی‌کنید؟

  • کد خبر: ۳۱۹۸۰۶
  • ۱۵ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۵
هر اداره و سازمان و نهاد و مؤسسه و ... بنشیند و برای خودش طرح تسهیلگری مادری بنویسد و امکاناتش را در نسبت با این مسئولیت بی‌بدیل، بسنجد و اعلام کند و خدمات بدهد. شهر را برای مادران آماده نمی‌کنید؟

به گزارش شهرآرانیوز؛ الان چرا عصبانی‌ام؟ چون باید تا سر خیابان پیاده بروم؟ چون باید سه‌باره بچه‌ها را با نوزاد دوماهه تنها بگذارم؟ چون ماشین را برده‌اند پارکینگ و کسی نیست برود بیاورد و خودم باید بروم

دارم می‌روم دنبال ماشین. سر راه باید از خودپرداز مبلغ ۵۴ هزار و ۵۰۰ و ۷ هزار و ۸۰۰ بابت کرایه جرثقیل و پارکینگ واریز کنم و رسید را تحویل بدهم.

منتظر تاکسی می‌ایستم. دیر شد. سرانجام یک پراید توقف کرد و سوار شدم. صدای درینگ و درینگ ضبطش شنیده می‌شد. با خودم گفتم اگر آهنگ داغان و مزخرفی داشت می‌گویم خاموشش کند.

واقعا چرا عصبانی‌ام؟ تاکسی جلوی پارکینگ توقف می‌کند. ۵ هزار تومان کرایه می‌خواهد. می‌گویم: من که دربست نگرفته‌ام! دوهزار تومان را پس می‌دهد.

جلو اتاقک نگهبانی می‌ایستم تا فیش‌ها را تحویل دهم. پسر نوجوانی فیش‌ها را می‌گیرد و می‌گوید: به سلامت! می‌گویم یعنی چه به سلامت؟! می‌گوید: بفرمایید ماشینتان را پیدا کنید و تشریف ببرید.

عصبانی‌ام. می‌گویم: کجا تشریف ببرم؟ بیا ماشین را تحویل بده! صحیح و سالم، با وسایلی که داخلش بوده.

ماشین نزدیک خروجی است. پسرک می‌آید و با من دور ماشین می‌چرخد تا مطمئنم کند پلمب‌های روی در‌ها و صندوق عقب پاره نشده.

حین روشن کردن ماشین، به پسرک می‌گویم: به نظرت آیا رواست که آدم را با کلی مشغله و گرفتاری آواره و سرگردان کنند؟!

و من هم‌چنان عصبانی‌ام. از خروجی باریک پارکینگ بیرون می‌آیم. از شاسی‌بلند کناری سبقت می‌گیرم و اجازه نمی‌دهم نیسان خودش را جلو ماشین من جا کند. از پشت اتوبوس بیرون می‌روم و با بوق کوتاهی، پراید جلویی را کنار می‌زنم و به موتوری اخطار می‌دهم و لاین عوض می‌کنم. با سرعت از چهارراه عبور می‌کنم تا چراغ قرمز نشود و پژوی نقره‌ای مجبور می‌شود به من راه بدهد.

از کوچه میان‌بر وارد می‌شوم و از راه باریکی که دو طرفش را ماشین‌ها گرفته‌اند ویراژ می‌دهم. از روی پل جلو یک خانه عبور می‌کنم تا ماشین روبه‌رویی گیر نکند و جلوتر، سمندی را ناچار می‌کنم کنار بزند تا اول من عبور کنم. دلم‌می‌خواهد بکوبم به پیکان‌وانت که در عقبش را تا وسط کوچه باز گذاشته است و اجناس فروشگاه مواد غذایی را خالی می‌کند. با چرخاندن فرمان به چپ و راست، از بین خودرو‌های پارک‌شده رد می‌شوم و جلو در خانه ترمز می‌گیرم.

عصبانی‌ام، اما احساس می‌کنم رانندگی با عصبانیت بهتر است. گویا ماشین‌های دیگر حس می‌کنند که راننده ماشین ترسو و دست‌وپالرزان است یا مسلط و بی‌مبالات و چقدر بد است که به ماشین‌های آرام و مقرراتی راه نمی‌دهند ولی برای ماشین عصبانی تواضع می‌کنند.

به ظاهر، گونه‌ای از خشونت لازمه رانندگی است. با ملاحظه و آرامش راندن خریداری ندارد.

وقتی یک خانم می‌خواهد رانندگی کند گویا باید یک ماسک مردانه به چهره‌اش بزند و مثل مرد‌ها رانندگی کند. انگار با ملاحظه راندن و مقررات را رعایت کردن و راهنما زدن و سبقت از راست نگرفتن و ... در کلاس رانندگان ابتدایی و تازه‌کار است و رانندگان باسابقه رعایت این امور را کسر شأن می‌دانند.

مهم نیست آقا باشید یا خانم. برخی رانندگان ملاحظه و قانون‌مداری و صبوری و راه دادن شما را به چشم حقارت نگاه می‌کنند. از نظر آنها شما که با آرامش می‌رانید یک دست‌وپاچلفتی ترسو هستید که وقت طلایی آنها را تلف می‌کند و با بوق‌های ممتد می‌خواهند شما را پرت کنند و گاز بدهند تا به مذاکرات برجام برسند!‌ای شهر شلوغ، با ماشین‌هایی که سرنشینانش کودکان هستند مهربان‌تر باش! در برابر ماشین‌هایی که رانندگانشان مادر‌ها هستند مؤدب باش و برخی رانندگان را که از آزار این ماشین‌ها لذت می‌برند به راه راست هدایت کن.‌ای یدک‌کش‌ها و جرثقیل‌ها و برگه‌های جریمه، به رانندگان این شهر مهلت دهید! شاید زائری باشند نابلد یا مادری نگران.‌ای مدیران بزرگوار، برای تسریع امور اداری مادر‌ها فکری بکنید تا در بانک، داروخانه، مطب پزشک، دفتر خدمات پیشخوان دولت، پلیس+۱۰، صف نانوایی و ... گرفتار نشوند و فوری به خانه برگردند، به مرکز مدیریت دنیا.

پیشنهاد ما «تسهیلگری مادری» است. هر اداره و سازمان و نهاد و مؤسسه و ... بنشیند و برای خودش طرح تسهیلگری مادری بنویسد و امکاناتش را در نسبت با این مسئولیت بی‌بدیل، بسنجد و اعلام کند و خدمات بدهد. شهر را برای مادران آماده نمی‌کنید؟

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.