«هنوز وقتی یادم میافتد که روزگاری چقدر برای خانه و زندگی وقت میگذاشتم، دلم برای خودم میسوزد. میتوانستم ورزش کنم، مهمانی بروم یا اصلا استراحت کنم. چرا باید روزهایی که بعد از ۲۴ ساعت شیفت در خانه بودم وقتم را برای نظافت، پختن بهترین غذا و درستکردن سالاد و گاهی دسر تلف میکردم؟ انگار نه انگار که روزهای کاری، شب تا صبح سر مریض خواب نداشتم. روز تعطیلم هم از صبح زود بیدار میشدم تا ساعت ۳ عصر که همسرم از شرکت میآمد، همهچیز آماده باشد. حالا ۴ یا ۵ سالی است که نه آشپزی میکنم، نه رفتوروب. کارگر میگیرم و از آشپزخانه غذا سفارش میدهم. اوضاع چندان هم فرق نکرده، چون نه آن موقع قدرشناس بود نه حالا اعتراضی میکند.»
بیشتر ما ماهها یا سالهای اول زندگی مشترکمان را بهترین سالهای عمرمان میدانیم، آن وقتهایی که همدیگر را بیشتر میدیدیم، از روز و شبمان بیشتر لذت میبردیم و همه چیز زیبا بود. آن وقتها شاید فکر میکردیم که «چون جوان هستم و زیبا یا همسرم برای ازدواج با من تلاش زیادی کرده» یا اینکه «استقلال از خانواده ماجرای قشنگ و تجربهای نو است»، همه چیز لذتبخش است. این روزها هم که از همه چیز شکایت داریم، علت بیحوصلگیمان را وجود فرزندان میدانیم، مشغله کاری، بالا رفتن سن، اختلافات خانوادگی، بیماری یا هزار علت دیگر. شاید هم فکر میکنیم آن اوایل شوهرمان ما را دوست داشته است و حالا ندارد.
در حالی که یکی از مهمترین علتهای بیتفاوتی در زندگی، بیاحترامی و فراموشی خواستههای یکدیگر است. روزهایی که قول و قرار ازدواج میگذاریم، معمولا حرفها و خواستههای همسرمان را به خاطر داریم، اما به مرور زمان و در زندگی مشترک، بهتدریج تنها خواستههای خودمان یادمان میماند و انتظارات طرف مقابل را فراموش میکنیم. کمکم یادمان میرود که همسرمان تفریح دوست داشت، همسرمان عاشق سفر کردن بود، همسرمان هنگام ناراحتی به حرفزدن نیاز داشت و .... گاهی زوجین در زندگی خود به واسطه اینکه رابطهشان در طول زمان عادی میشود، دیگر به خواستههای هم اهمیتی نمیدهند. بیتوجهی به خواستههایمان باعث میشود حس کنیم، نادیدهگرفته شدهایم. نادیده گرفته شدن از سوی شریک زندگی را میتوان به روشهای مختلفی ریشهیابی و درمان کرد، اما آنها که دچار سردی زندگی مشترک میشوند از روش «تو هم او را نادیده بگیرِ» صدای درونشان استفاده میکنند. زنان وقتی میبینند شوهرشان متوجه خوشحالی یا غمگینی آنها نیست، آنها هم به شکستهای کاری و مالی او بیتفاوت میشوند. نکته مهم این است که بدانیم مورد آزار و اذیتبودن از سوی شریک زندگی تحملناپذیر است، اما نادیده گرفته شدن میتواند خیلی بدتر از آن باشد. نادیده گرفته شدن میتواند آسیبهای روانی زیادی همچون کاهش اعتماد به نفس، عصبانیت مداوم درونی که علت آن ناشناخته باقی میماند و در نهایت افسردگی به دنبال داشته باشد. همین امروز به رفتارهای خود و واکنشهای همسرتان توجه کنید. شاید لازم باشد به جزئیات کارهایتان در چند سال گذشته هم فکر کنید. اگر همین امروز هم متوجه این مسئله در رابطه خود شوید، میتوانید راهحل آن را با کمک یک مشاور عملی کنید.