گفتگو با سمانه سلیماننژاد، معین اقتصادی و فرهنگی جوان در روستاهای مرکزی رشتخوار که ایدههای نابی برای توانمندسازی زنان دارد.
به گزارش شهرآرانیوز؛ همین روزهاست که بذر گندم پنجهزارساله خراسان به نان تبدیل شود و در سفرههای روستاییان خوش بنشیند، بذری که خاستگاهش همین سرزمین است، اما چندان شناختهشده نیست. حالا کشاورزان روستاهای رشتخوار، این بذرها را کاشته و گندمش را درو کردهاند؛ و این بانوان روستایی هستند که از آردها در تنورهای گِلی، نان خواهند پخت و شریک کاشت این بذر اصیل خواهند شد.
در نهایت هم خانوادههای آنها اولین مصرفکنندگان این نان تاریخی، سالم و ارگانیک خواهند بود تا بهترین محصولات روستا فقط مختص مردم شهر نباشد و دسترنجشان مال خودشان شود، تا خودشان را باور کنند، و این ایده سمانه سلیماننژاد، بانوی جوانی، است که معین اقتصادی و فرهنگی ۱۶ روستای بخش مرکزی رشتخوار است. او ۱۰ سال است با ایدههای گوناگون و برپایی نمایشگاههای مختلف به توانمندسازی زنان روستاهای خراسان و ایران پرداخته است. مدیرعامل انجمن مردمنهاد «کانون بانوان کارآفرین و اشتغال خانوار خورشید باران» باور دارد خدا این برنامهها را برای او چیده است.
چرا زنان روستایی خودباوری ندارند؟
سمانه سلیمان نژاد متولد سال ۱۳۶۴ در مشهد است، بچه احمدآباد. کارشناسی رشته برنامهریزی روستایی دارد، رشتهای که سالهاست مرتبط با آن فعالیت میکند و چه کاری بهتر از پرداختن به دغدغههای همیشگیاش. این دغدغهها از چند سال زندگی در روستاهای محروم خراسان شمالی برمیآید، زمانی که به علت شغل پدرش که نظامی است، در منطقه راز و جرگلان زندگی میکنند.
این کارآفرین جوان میگوید: «دختر متولد مشهد و بزرگشده شهر با آداب و رسوم مردم روستا آشنا میشود، با محرومیتها و نداریها، و از آنجایی که ذهنی تصویرساز دارم، در همان دوران دبستان، برای توانمندسازی روستاییان تخیل میکردم.»
پدرش در همان روستا و از فشارهای کاری در سیوپنجسالگی فوت میکند، پدری که به او تلاش و دلسوزی آموخته است و استقلال. سالها بعد، در رشته برنامهریزی روستایی قبول میشود و با ورود به این رشته، دوباره آن تصویرسازیهای ذهنی درباره شرایط روستا رهایش نمیکند تا فراموش نکند سالهای کودکیاش با فکر کمک به مردم روستا گذشته است، حمایت از زنان و توانمندسازی آنها.
او میگوید: «زنان روستایی بسیار توانمندند، اما خودباوری ندارند. آنها سالهاست دیده نشدهاند. نیمی از ماجرا به خودشان برمیگردد که جسارت این را ندارند تا نیازها و خواستهها و حتی توانمندیشان را ابراز کنند؛ بنابراین باید برای آنها انگیزه ایجاد شود تا پای کار بیایند.»
زنان روستایی کجا هستند؟
پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه، ۱۰ سال در بسیج محلات مسجد توفیق احمدآباد، کار فرهنگی میکند و فعالیتش در حوزه توانمندسازی بانوان روستایی از همین مسجد کلید میخورد. او درباره آن روزها میگوید: «ذهن درگیر و کنجکاوم دائم به من نهیب میزد: آن روستایی که به دنبال حل مسائلشان بودی کجاست؟ ایدههای رشته تحصیلیات چه شد؟»
این دغدغه او با پیوستن به «سازمان مردمنهاد باشگاه کشاورزان جوان» تا حد زیادی در مسیری قرار میگیرد که به گفته خودش او را به سرخط هدفش میرساند. «این سازمان از طریق پایشگرهای محلی خود در روستاها که معمولا دهیاران یا اهالی هستند به شناسایی ظرفیتهای مناطق از نظر کشاورزی، دامپروری و ... میپردازد و افراد توانمند در حوزه تولید را نیز پیدا میکند. من از سال ۸۹ تا ۹۱ همراهشان بودم و ذهنم درگیر این موضوع بود که چرا حضور بانوان روستایی در این سازمان کمرنگ است.»
زنان روستایی، حلقه مفقوده در اقتصاد
در سال ۹۱ از طریق انجمن کشاورزی، ۲ دیدار با مقام معظم رهبری دارد و جملهای از ایشان دوباره ذهن کنجکاو و به دنبال نشانه این بانوی کارآفرین را بیدار میکند: «آن حلقه مفقوده که برای جوانان روستا وجود دارد شما هستید.» او میگوید: «عبارت حلقه مفقوده برای من به کلیدواژه مهمی تبدیل شد و من آن را بانوان روستایی در نظر گرفتم، چون حضورشان در جامعه کمرنگ است.
همیشه در کتابهای دانشگاهی میخواندم زنان جامعه روستایی تولیدکننده هستند و بانوان شهری مصرفکننده. اما چرا نباید جامعه روستایی از فرآورده سالم خودش مصرف کند یا کمتر مصرف کند؟ چرا میوه ناب روستا را که ارزش پهن کردن و خوردن در خانه خودش را دارد به دست دیگران برساند؟ مگر سلامت خودش مهم نیست؟ مگر نباید خودش هم دیده شود؟ چرا باید فکر و ذهنش را روی این بگذارد که فقط برای جامعه شهری تولید کند؟ چرا هم تولیدکننده و هم مصرفکننده نباشد و چرا نتواند برای تولید محصولاتش با بانوان شهری ارتباط برقرار کند؟»
او اضافه میکند: «بعد از دیدار با رهبری، دغدغه کار تیمی و گروهی هم پیدا کردم تا با همراهی بانوان روستایی، صدای آنها شوم تا کمکم تلاش آنها و خودشان دیده شوند.»
جلب اعتماد زنان روستایی برای شرکت در نمایشگاه
سرانجام در سال ۹۳ و از طریق بسیج مسجد محل زندگیاش، سلسله نمایشگاههای صنایع دستی با محوریت محصولات زنان روستایی را برپا میکند. او میگوید: «ما از طریق باشگاه کشاورزان جوان، بانوان تولیدکننده در روستاها را شناسایی و از آنها برای شرکت در نمایشگاه دعوت کردیم. زنان جامعه روستایی ابتدا برای شرکت در نمایشگاه خجالت میکشیدند، اما این نمایشگاه فرصتی بود که شرایط این زنان را بسنجیم.
برآورد ما از این نمایشگاهها این بود که بانوان روستایی تمایل دارند یک رابط برای ارائه محصولاتشان در نمایشگاهها داشته باشند تا مجبور نشوند از مسافتهای دور و سخت به شهر بیاند. آنها تعهد کاری و اعتماد میخواستند و رابطانی که دغدغههای خودشان را داشته باشند. خوشبختانه ما خیلی زود توانستیم با برپایی نمایشگاهها که تا قبل از شیوع کرونا ادامه داشت، اعتمادشان را جلب کنیم.»
هایپرمارکت محصولات زنان روستا
آنها در نمایشگاهها، خلاقیت به خرج میدهند و غرفههای هایپرمارکتی ارائه میکنند. غرفههایی با تنوع محصول بسیار که برای همه گروههای سنی اعضای خانوادهها محصول دارد. حتی درچیدمان غرفهها به روانشناسی رنگها در جذب مشتری اهمیت میدهند، و چه چیدمانی بهتر از استفاده از رنگهای گرم جاجیمها، گلیمها و عروسکهای خوشوآبورنگی که جاذبههای روستاهای سراسر ایران را معرفی میکنند؟
خانم سلیماننژاد دراینباره میگوید: «ما در نهایت به ۲ نوع تولیدکننده روستایی رسیدیم. خانمی که دلش میخواست به هر دلیلی در خانهاش بماند، محصولش را تولید کند و ما برایش بفروشیم و خانمهایی از روستا بودند که دوست داشتند خودشان در نمایشگاهها حاضر شوند و فن بیان و چیدمان و ارتباطگیری با مشتری را تجربه کنند.»
آنها هیچ هزینهای برای برپایی این نمایشگاهها و غرفهها از زنان روستایی دریافت نمیکنند. هدفشان دیده و شنیده شدن توانمندی زنان روستایی است.
انجمن کارآفرینی ویژه زنان روستایی
بانوی جوانی که سالها برای همیاری به روستاییان در زمینههای گوناگون تجربه اندوخته، در سال ۹۷ تصمیم میگیرد سازمان مردمنهادی را به صورت ویژه برای زنان کارآفرین روستایی به راه بیندازد: کانون بانوان کارآفرین و اشتغال خانوار خورشید باران.
او در تشریح فعالیتهای این کانون میگوید: «این انجمن ویژه بانوانی است که ایده و افکار خلاقانه دارند و این ایدهها موجب اشتغال خود و اطرافیانشان شده است. مثلا ما خانمی داشتیم از اهالی روستاهای خراسان جنوبی که با میوههای لهشده ترشی درست کرده بود، اما ایده و خلاقیت او اینجا بود که از گیاهان دارویی و خوشبوی منطقه خودش برای عطر این ترشی استفاده کرده بود، طوری که کارش گرفت و به صادارت هم رسید.»
نشریهای ویژه زنان روستایی
آنها خیلی زود به انتشار نشریهای ویژه زنان روستایی میرسند و برنامهها، اهداف انجمن و مصاحبه با بانوان روستایی توانمند و کارآفرین را در این نشریه بازتاب میدهند. خانم سلیماننژاد فعالیتهای خود برای توانمندسازی زنان روستا را که در نشریه نیز گنجانده است، به قطاری شبیه میداند که ایستگاهبهایستگاه در حال پیشروی است.
او میگوید: «ایستگاه اول صنایع دستی بود. ما از طریق نمایشگاهها به ارائه صنایع دستی روستاییان پرداختیم و بازخوردهای خوبی گرفتیم و موجب ارتباط بین زنان روستا و تولیدکنندههای شهر شدیم. ایستگاه بعدی، حضور زنان روستایی در زمینه گردشگری بود. ما در اقامتگاههای بومگردی چند روستا از خانمها خواستیم غذاهای محلی درست کنند؛ همچنین تولیدات دیگر روستایشان را مانند خشکبار و صنایع دستی به گردشگران ارائه کنند. با این اقدام، تعامل خوبی بین این زنان و هنرشان با گردشگران به وجود میآید.»
او به این هم اشاره میکند که از برنامههای آینده آنها آموزش پخت غذاهای محلی توسط بانوان روستایی به گردشگران بهویژه بانوان شهر خواهد بود.
اما ایستگاه بعدی او بهرهبردن از خواص گیاهان دارویی است که زنان روستایی مهارت زیادی در شناخت و ارائه آنها دارند. ایستگاهی نیز ویژه زنان و بازیهای بومی و محلی در نظر گرفته است. این کارآفرین جوان میگوید: «قصد داریم در اقامتگاههای بومگردی فضایی در اختیار بازیهای بومی و محلی زنان روستا و شهر قرار بدهیم.»
بذر ۵۰۰۰ ساله خراسان در دست زنان روستایی
یک سال بعد از تشکیل انجمن کارآفرینی خورشید باران، با حمایتهای استانداری، به عنوان معین اقتصادی و فرهنگی ۱۶ روستای بخش مرکزی رشتخوار انتخاب میشود تا با بهرهبردن از تجارب گذشته، در مسیر دقیقتری، فعالیتهای خود را دنبال کند. یکی از اقدامات مهم او در شروع کار، پیشنهاد کشت بذر گندم پنجهزارساله خراسان است، بذری که خاصیت درمانی دارد و به گفته او آرد حاصل از این گندم، پیش از این صادر و در نهایت به ماکارونی تبدیل میشده است.
این در حالی است که این بذر با تمام قدمت آن در خراسان، آنطور که باید شناختهشده نیست. بدین ترتیب، آنها کشت این بذر را توسط پایشگران محلی در ۱۶ روستای رشتخوار شروع کردهاند و مدت کمی از درو آن میگذرد. اسماعیلنژاد دراینباره به نقش مؤثر زنان روستایی در پخت نان اشاره میکند. او میگوید: «آرد حاصل از این گندم توسط زنان روستایی به نان تبدیل میشود تا آنها حضوری پررنگ در کشت این نان تاریخی و ارگانیک و سالم داشته باشند و مهمتر اینکه اولین مصرفکنندهاش نیز خود و خانوادهشان هستند. بنابراین، زنان روستایی بسیاری در نانواییهای روستاهای رشتخوار به کار مشغول خواهند شد و دسترنج خودشان اول از همه در سفره خودشان مینشیند.»
او به پرورش کرم ابریشم هم اشاره میکند که زنان روستایی در حال انجام آن هستند و به درآمدزایی نیز رسیده است. برپاکردن دار قالی، تجهیز کتابخانهها و ... نیز جزو برنامههای او در مدت کوتاه حضورش به عنوان معین اقتصادی و فرهنگی در روستاهای مرکزی رشتخوار بوده است.
دشواریهای دسترسی زنان روستایی به شبکههای مجازی
اما یکی از مهمترین مسائل پیشروی کار با زنان روستایی به محیطی برمیگردد که در آن زندگی میکنند. خانم سلیماننژاد این موضوع را مطرح میکند و میگوید: «من در این مدت به روستاها نیز سر زدم و از نزدیک با بانوان در ارتباط بودم و دغدغههای آنها را برای حضور فعال در بازار اقتصادی دیده و شنیدهام. بخش مهمی از فعالیت ما برای شناسایی توانمندی این زنان و ارتباطگیری با آنها، از طریق دسترسی و استفاده آنها از فضای مجازی برمیآید که همین دسترسی برایشان مقدور نیست.»
او ادامه میدهد: «مهمترین مسئلهای که از فرهنگ حاکم بر روستاها برمیآید مردسالاری است. آنها به همسرانشان نیز اجازه حضور در فضای مجازی و ارتباطگیری با دنیای بیرون را نمیدهند. این در حالی است که معمولا خودشان نیز شغل مناسبی ندارند.» گرچه به گفته این معین اقتصادی جوان، آنها برای این موضوع نیز راهحل پیدا کردهاند و از طریق بانوانی که با این فضا ارتباط دارند توانستهاند گروه خوبی تشکیل دهند. در هر صورت، هماکنون شماره تماس ۱۰۰۰ بانوی روستایی ساکن در حاشیه شهر و مشهد که هنر و ایدهای دارند، در گوشی همراه او وجود دارد و این مسائل باعث نشده است خللی در ارتباطگیریاش پیش بیاید.
شیون زن روستایی
خانم سلیماننژاد تاکنون ایدههای زیادی در اختیار بانوان روستایی قرار داده و همیشه تلاش کرده است برای ارائه و فروش محصول برخاسته از آن ایده، کمک آنها باشد. او درباره یکی از همین ایدهها به روستای درخت بید در بخش رضویه اشاره میکند و میگوید: «در پی زلزلهای که در این روستا به وقوع پیوست، با گروهمان به این روستا رفتیم. متأسفانه روستا تقریبا با خاک یکسان شده بود.
زیر چادرهای هلال احمر نشسته بودیم که توجهم به کیسههای پشمی که بالای کوه گذاشته بودند جلب شد. روستاییان معمولا از این پشمها برای درستکردن رختخوابهای خود استفاده میکنند یا دور ریخته میشود، اما ناگهان صدای شیون و زاری خانمی توجهمان را به سمت دیگری کشاند.
متأسفانه این خانواده در پی زلزله، همهچیزشان را از دست داده و با چند بچه قدونیمقد به طویله پناه برده بودند. همانجا با دیدن اوضاع نامساعد آنها، ایده تبدیل پشم گوسفندان به نخ به ذهنم رسید و درباره آن تحقیق کردم. متوجه شدم در بعضی روستاهای غرب کشور، با استفاده از چرخهایی خودکار شبیه چرخ خیاطی، پشم به نخ تبدیل میشود. خب، از آنجا که پشم سرمایهای ارزشمند است و بهوفور در روستاهای خراسان وجود دارد، این ایده میتوانست، موجب تولید خوبی برای آنها شود و بانوان زیادی با تبدیل پشم به نخ و بعد هم استفاده از نخ برای تبدیل به گلیم و فرش، به شغل و درآمد برسند. بازار فروش فرش هم هنوز خوب است.
این ایده او هماکنون در بعضی روستاهای کلات و بجستان عملی شده است، اما مشکل کمبود نقدینگی برخی روستاییان برای خرید این دستگاههاست وقتی به گفته او هنوز برای تهیه نان شبشان مشکل دارند. پیشنهاد او دراینباره، حمایت سرمایهگذاران و نیکوکاران برای راهاندازی صندوقهای خرد روستایی است.
تلفیق هنر زنان روستایی و شهری
اما یکی از برنامههای این معین اقتصادی جوان برای سال ۹۹، سفارش تهیه بسته سوغات خراسان به بانوان هنرمند روستاست، هدیهای که میتواند از طریق نهادهای مختلف از آنها خریداری و به عنوان یادگاری به زائران مشهدالرضا تقدیم شود. او در این باره میگوید: «در این بسته، جعبهای با استفاده از هنر نمدمالی ساخته میشود که عکس گنبد حرم مطهر رضوی روی در جعبه کار خواهد شد. داخل جعبه نیز تقسیمبندی میشود و خشکبار یا گیاهان دارویی مناطق مختلف روستایی درون آن گذاشته میشود. این جعبه سبک و قابل شستوشوست و با توجه به استفاده از هنر نمدمالی در ساخت آن، ماندگاری بسیاری دارد.»
او در ادامه صحبتهای خود از هنر پَخلبافی نیز نام میبرد که محصول نهایی آن، تلفیق هنر زنان روستا و شهر خواهد بود. «هنر پخلبافی استفاده از ساقههای گندم برای ساخت سبد است. ساقهها دورریز گندم هستند و سبدها نیز میتوانند به گلدان، جاقلمی و ... تبدیل شوند. در این بین، زنان روستایی سبدها را خواهند بافت و زنان شهری، روی آنها روباندوزی میکنند. بدینصورت، هنگام تهیه کار، بین آنها ارتباط برقرار خواهد شد که این موضوع، کمک زیادی به افزایش اعتمادبهنفس زنان روستایی خواهد کرد. کمک به فروش کار و مشاوره دادن هم کار ماست.».
اما چشمانداز این بانوی کارآفرین، تألیف کتابی درباره اهمیت انجام کار گروهی است، اتفاقی که در سالهای فعالیت او رقم خورده است.