معصومه متیننژاد| شهرآرانیوز؛ «آیا ممکنه به من توصیههای نادرستی هم بدی؟ بله، ممکن است که توصیههای نادرست یا ناپسند از سوی هوش مصنوعی ارائه شود. اگرچه من تلاش میکنم تا اطلاعات دقیق و مفیدی ارائه دهم.» بهنظرم اگر قرار باشد یک نقطهقوت هوش مصنوعی را بیان کنیم، همین صداقتش است. آنچه معمولا در قوطی عطاری ما آدمها کمتر پیدا میشود. برای بررسی بیشتر این مسئله که چندروزی است بدجور ذهنم را درگیر کرده است، چند پرسش دیگر از حوزه روانشناسی میپرسم؛ پرسشهایی که تا پیشازاین درباره آنها با مشاوران زیاد دیگری صحبت کردهام. جالب است پاسخهایی که از هوش مصنوعی دریافت میکنم، از نظر محتوایی و علمی فرق چندانی با آنها ندارد، برای همین نمیتوانم درستی و نادرستی «مشاوره با هوش مصنوعی» را رد یا تأیید کنم. برای همین نظر دکتر محمدرضا مظلومزاده، از روانشناسان حوزه سلامت را دراینباره جویا میشوم. صحبتهایی که خیلی از مشاوران و روانشناسان دیگر هم آن را تأیید میکنند. مسئلهای که چالش امروز گزارش ما نیز هست و شما برآیند و چکیدهای از آن را در این مطلب میخوانید تا شاید از این رهگذر بتوانید به برخی پرسشهایی پاسخ بدهید که ذهنتان را درگیر کرده است.
همه میدانیم که از عمر هوش مصنوعی در بین ما ایرانیها خیلی نمیگذرد؛ باوجود این، علاقهمندان زیادی بهویژه در بین قشر جوان و نوجوان پیدا کرده و همین موضوع سبب شده است تا خیلیها از بازسازی عکسهای قدیمی تا تجربه خوانندگی و مشاورههای تخصصی روانشناسی را با این فناوری تجربه کنند. برای همین ما هم گشتی در بین این قشر زدیم و با تعدادی از آنها دراینباره گفتوگویی کوتاه داشتیم که در ادامه برای نمونه به تعدادی از آنها اشارهای گذرا داریم.
فرزین شانزدهساله است و محصل. او تجربه صحبت با مشاورهای مختلفی را دارد؛ البته در بیشتر وقتها با اجبار و اصرار پدرومادرش. میگوید: از اینکه کسی حتی توی ذهنش قضاوتم کنه، خوشم نمیاد. درباره خیلی چیزهام دوست ندارم با کسی حرف بزنم. راستش رو بخواین، هیچوقت با مشاورا راحت نبودم؛ چون همیشه این ترس رو داشتم که پدرومادرم از موضوع صحبتهای ما خبردار بشن. ترجیح میدادم جای این مشاورا با یک ربات حرف بزنم. اصلا اینجوری میتونی خیلی از سؤالایی رو که حتی از دوستاتم روت نمیشه بپرسی، ازش بپرسی. الانم ترجیح میدم با هوش مصنوعی چت کنم تا برم پیش یک مشاور.
اعظم سیوهشتساله است؛ شاغل و مادر سه فرزند. تجربه هر دو نوع مشاوره را در کارنامهاش دارد. البته مشاوره با هوش مصنوعی را فقط یکبار، آنهم از سر کنجکاوی انجام داده است. او مخالف سرسخت هوش مصنوعی است. میگوید: من اینطوریام. بقیه رو نمیدونم. هروقت دلم پُره یا از کسی و جایی میگیره، دوست دارم با کسی حرف بزنم که شرایط خودم رو داشته باشه و بتونه درکم کنه. خندهداره، ولی وقتی با هوش مصنوعی درباره مشکلم چت میکردم، احساسم این بود که رضا روبهروم نشسته و داره با اون قیافه خشک و جدی بهم راهکار میده. بارها بهش گفتم عزیزم خودم بیشتر از هرکسی میدونم که چی به دردم میخوره و چی نمیخوره؛ پس نیاز ندارم که بهم بگی چهکار کنم. تو رو خدا فقط درکم کن و بفهم چی دارم میگم.
محمدرضا، یک پدر چهلوپنجساله است با سه فرزند پسر قدونیمقد. میگوید: خیلیوقتها که در تربیت بچهها به چالش میخورم، از مشاور کمک میگیرم. اصلا دوست ندارم رویه اشتباه پدر خودم رو دنبال کنم؛ ولی واقعا جلسهای ۷۵۰هزار تومان برای منِ کارمند خیلی سنگینه، برای همین دوسه بار با هوش مصنوعی چت کردم و ازش بدم نیومده. انصافا توصیههای خوبی بهم کرد؛ مشابه همون توصیههایی که قبلا مشاور بهم میداد. باوجود این، نمیتونم خیلی بهش اعتماد کنم. این چندبارم بعد چت، توی کانالهای روانشناسی مختلف سؤالم رو تکرار کردم. دیدم اونا هم همون راهکارا رو دادن، برای همین خیالم جمع شد.
تصور کنید صبحها که از خواب بیدار میشوید، خُلقتان تنگ است، حوصله ندارید، در طول روز مدام ذهنتان درگیر است و نمیتوانید از شر افکار مزاحمی که به شما هجوم میآورند، خلاص شوید و با شریک زندگیتان رابطه خوبی ندارید. این نشانهها را به هوش مصنوعی میگوید. بهنظرتان چه پاسخی میدهد؟ بنابر الگوریتمی که برایش تعریف شده است، او در مجموعه اطلاعاتی که دارد، میگردد و نزدیکترین پاسخ به مشکل شما را پیدا و برایتان نسخه تجویز میکند. درحالیکه اگر این نشانهها را به یک درمانگر بگویید، او احتمالهای زیادی میدهد و پس از کلی صحبت با شما، علت مشکلتان را پیدا و برایتان مسیر درمان مشخص میکند؛ بنابراین شما شاید بتوانید برای مشکلات ریزودرشت زیادی که دارید، مانند پروندههای حقوقی تان با هوش مصنوعی صحبت کنید و پاسخ درخوری از آن بگیرید، ولی وقتی حرف از انسان و روابط انسانی او میشود، دیگر نمیتوان بهراحتی نسخه پیچید. اجازه دهید در ادامه با چند دلیل، چرایی ناتوانی هوش مصنوعی از این مقوله را با هم مرور کنیم.
وقتی از انسان و روابط انسانی او صحبت میکنیم، با مقولههای انتزاعی روبهرو هستیم که گاهی برای برخی آنها حتی توصیفی هم نداریم و این درمانگر است که براساس تجربه، دانش و هوشی که دارد، متوجه آن در بیمار میشود و آن را از اعماق وجودش بیرون میکشد، مانند خیلی از ترسهایی که ریشه در کودکی بیمار دارد یا استرسهای نهفته که حتی خود بیمار هم متوجه آن نمیشود و یک عمر این احساس را دارد که آدم بسیار آرام و خونسردی است.
یک اختلاف محسوس دیگر که مقولههای رواندرمانی با پزشکی دارند، این است که ما برای بیماریهای جسمی، روشهای درمانی یکسانی داریم. برای نمونه کسی که پایش میشکند، در همهجای دنیا پای او را گچ میگیرند یا کسی که رگ قلبش گرفته است، با انتخاب یک روش درمانی خاص آن را باز میکنند، مانند بالنزدن؛ ولی در بیماریهای روحی و روانی، این درمانگر است که براساس شناختی که از بیمارش پیدا میکند، یک روش درمانی خاص را به کار میگیرد، چون هر بیماری با پدیدههای متفاوت و منحصربهفردی روبهروست و خودش نیز تیپ شخصیتی خاصی دارد.
فهمیدن صورتمسئله اگر نگوییم خود راهحل است، باید بپذیریم که ۹۰ درصد از راهحل را در خود گنجانده؛ بنابراین خیلی مهم است که پیش از پیداکردن هر راهحلی، علت را بیابیم. برای نمونه مشکلی پیش آمده و شما دچار لرزش بدن شدهاید. تنفستان شدید است و اضطراب دارید و با تپش قلب روبهرو هستید. این نشانهها را به هوش مصنوعی میگویید. او برای شما احتمال دو بیماری با این نشانههای یکسان را خواهد داد. اول، اضطراب منتشر یا فراگیر که به آن GAD هم میگویند. دوم حمله وحشت یا پانیک. نکته تأملبرانگیز ماجرا هم اینجاست که اضطراب منتشر یک بیماری مزمن است و حتما نیاز به دارودرمانی دارد؛ ولی پانیک، ناگهانی ایجاد میشود و برای درمان به دارو نیاز ندارد. خُب، حالا شما با این تشخیص چه باید بکنید؟!
برخلاف بیماریهای جسمی که ما با یک قالب و کالبد یکسان و مشابه روبهرو هستیم -برای نمونه ساختار قلب در همه بیماران قلبیعروقی یکی است و این تکلیف پزشک را برای برخورد با یک بیماری خاص مشخص میکند- در پدیدههای روانشناسی، ما بهازای هر فرد با یک تیپ شخصیتی منحصربهفرد روبهرو میشویم. بهعبارت سادهتر به تعداد مراجعهکنندگان یک رواندرمانگر، ما با بیماریهای متفاوتی روبهرو هستیم که او باید براساس تجربه و هوشی که دارد، با آن بیماری برخورد کند.
در جلسههای مشاوره و رواندرمانی، ارتباط بین مشاور یا رواندرمانگر با مراجعهکننده، در روند درمان بسیار تأثیرگذار است و حتی بخشی از فرایند درمان محسوب میشود. برای نمونه ما در روند درمان با مقولهای بهنام «نگاه پدیدارشناسانه» روبهرو هستیم که هوش مصنوعی خالی از آن است. در این روش درمانگر جای بیمار و بیمار جای درمانگرش قرار میگیرد و با درکی همدلانه به راهحل میرسند. بهعبارت سادهتر درمانگر و بیمار از زاویه نگاه یکدیگر به مشکل و موضوع نگاه و درک یکسانی از مسئله پیدا میکنند که کمک میکند بیمار راحتتر به پذیرش برسد.
میپذیریم که هوش مصنوعی ارزان، سریع و بسیار دردسترس است؛ ولی وقتی درباره دردها و رنجهای انسان صحبت میکنیم، درد و رنج او نیاز به سرعت و اطلاعات کمی ندارد، بلکه دقت و کیفیت میخواهد.