به گزارش شهرآرانیوز؛ سالها پیش بود؛ اما کم پیش میآید که آدم خاطرات بچگیاش را از یاد ببرد، خاصه که آن خاطرات شیرین و دلنشین باشد. من هم از یاد نبردم؛ خاطرم هست یک ماه مانده به همین ایام، صدای خرتخرت چرخ خیاطی بیبیرباب بلند میشد و صبح و شب نمیشناخت. وقتی هم که صدا میآمد، مادر یک یازهرا (س) میگفت و خداعمرشبدهدی میانداخت دنباله حرفش. بعد هم مثل آدمی که قرار است میزبان یک مهمانی بزرگ باشد، میرفت سراغ اشکاف آشپزخانه و کیسه برنج و رشتهآشی و حبوبات را وارسی میکرد.
من نه خیلی معنی این کلمات را میفهمیدم، نه ماه و مناسبت این اتفاقها را. فقط یادم هست این روزها که میرسید، آمدوشد مادر به خانه بیبیرباب بیشتر میشد. حتی یادم میآید دو روز بعد از آنکه صدای چرخ خیاطی میخوابید، یک صبح، گوشه چادر مشکی مادرم را توی مشت میگرفتم و از صبح زود میرفتیم خانه پیرزن همسایه. همان دمِ در، هنوز پلههای ورودی را پاییننیامده، بیبیرباب سربندهای سبز و سیاهی را به پیشانی ما دخترها میبست.
سربندی که رویش، اسمی وسط دایرهای با نخهای سفید و آبی و بنفش گلدوزی شده بود. بعد هم ردیف دیگها کنار پاشویه بود و «یافاطمهزهرا (س)» که هر چند دقیقه یکبار در دهان زنها میچرخید وقتی هرکدامشان پی رتقوفتق امور برگزاری مراسم بودند؛ مراسم عزاداری بیبی دوعالم.
سالها گذشته است و حالا بهتر میفهمم که این اسم قرنهاست که با نذرها و دعاهای زنان خراسانی آمیخته است؛ ارادتی که در پهن کردن سفرههای حاجت و پخت انواع آشها رنگ گرفته و شاید مشهورترینشان پخت سمنو باشد ولی جلوههای حضور بانوی دوعالم در اینها خلاصه نمیشود و خراسان و زنان باایمانش رسمهایی بیشمار برای این روز و این ایام دارند.
نخستینشان شاید مراسم پخت آش «ابودردا» باشد؛ آشی که نام درستش به روایت دکتر «ابراهیم شکورزادهبلوری» در کتاب «عقاید و رسوم مردم خراسان» «ابوالدردا»ست؛ رسمی زنانه که البته در ایام شهادت حضرتزهرا (س) برگزار نمیشود ولی برای بانو انجام میگیرد و زنان خراسان را در روز چهارشنبه آخر صفر دور هم جمع میکند. این رسم نوعی ابراز همدردی با مادر اهلبیت (ع) است. در این رسم، هنگام طلوع آفتاب، صاحب نذر چادر به سر میکند، کاسهای در دست میگیرد و از هفت زن در هفت خانه مقداری حبوبات برای پخت آش جمع میکند.
ناگفته نماند که نام یکی از این زنان باید حتما فاطمه باشد. او سپس این حبوبات را با چند قلم سبزی مخلوط میکند و آشی میپزد که بین فقرا تقسیم میشود. پخت این آش قوانینی دارد که ساخت دو عروسک زن و مرد و انباشتن شکمهای آنان از حبوبات و نماز خواندن هنگام پختن آن از جمله آنهاست.
پخت دیگچه حضرتزهرا (س) که این هم در چهارشنبه آخر ماه صفر پخته میشود، یکی دیگر از رسوم ویژه به نیت بیبی دوعالم است. زنان در هنگام پخت این دیگچه شمع روشن میکنند و نماز حاجت میخوانند. بعد دیگچه را به اتاق خلوتی میبرند. در کل این مدت درِ ظرف نباید باز شود و به اصطلاح نامحرم یا غیرزن نباید آن را ببیند یا از آن بخورد؛ همچنین برای روشنایی اتاقی که سفره این نذر در آن پهن است از شمع یا چراغ استفاده میشود و روشن کردن برق ممنوع است.
آش آماجکماج یکی دیگر از غذاهای نذری است که با نام حضرتفاطمه (س) گره خورده است. طریقه اجرای این نذر آن است که جمعی از زنان شب سهشنبه با پای برهنه درحالیکه ظرفی در دست دارند به در خانه هفت زن که نامشان فاطمه است میروند و طلب آرد میکنند. بعد آردها را با روغن زعفران خمیر میکنند، در اتاقی میگذارند و در را تا صبح فردا قفل میکنند، زیرا رسم است هیچکس نباید به آن اتاق قدم بگذارد و خمیر را تماشا کند.
صبح روز سهشنبه نزدیک طلوع آفتاب هفت شمع را درون یک سینی میگذارند و تا ظهر خاموش نگه میدارند. هنگام ظهر، زنان دستبهکار طبخ نان کماج و آش آماج میشوند. در ادامه این مراسم، ابتدا صاحب نذر و زنی باایمان و پاک به درون اتاق میرود، دو رکعت نماز میخواند و یک دور تسبیح میگرداند و ذکر میگوید. بعد خمیر را به قسمتهای مساوی تقسیم میکنند و نان کماج میپزند؛ سپس زنان باقیمانده خمیر را که از گوشه خمیرها مانده است، از صافی رد میکنند. وقتی خمیر به شکل دانههای ماش پایین میافتد، آن را برای پخت آش جمع میکنند. در خراسان، به این دانههای خمیر اماج میگویند که با مقداری حبوبات تفت میخورد و به آش تبدیل میشود. پس از پخت کماج و آماج، زنی که در خراسان قدیم ذکر مرثیه میگفته و به «آتو» معروف بوده است، روضه میخواند و زنان به شیوه خود عزاداری میکنند.
در کنار این رسمهای زنانه، از قدیم نیز مراسمی برای عزاداری بانو فاطمهزهرا (س) در حرممطهررضوی برگزار میشده است. درواقع حرممطهررضوی، مأمن عزاداران در همه ایامی است که سوگی در ورقهای تاریخ ثبت شده و غمی از اهلبیت (ع) بر دل مؤمنان نشسته است. مراسم شهادت حضرتزهرا (س) نیز هرساله در صحن و سرای حضرترضا (ع) در ماههای جمادیالاول و جمادیالثانی برقرار است؛ مراسمی با سابقه طولانی که درکنار دیگرآیینهای مذهبی در حرممطهررضوی برگزار میشده و اکنون حدود صد سند مکتوب با همین موضوع (عزاداری حضرت فاطمه (س)) از دوره ناصری (قاجار) به بعد در مرکز اسناد آستانقدسرضوی نگهداری میشود.
تا اواخر قرن پنجم هجریقمری، خبری از عزاداری رسمی و عمومی در مشهد نیست. اما در قرن ششم ابناثیر، خبر از برگزاری مراسم وعظی میدهد که روزهای جمعه برگزار میشده است. در اوایل قرن نهم نیز «کلاویخوی» جهانگرد در سفرش به مشهد، از این شهر بهعنوان یک شهر زیارتی یاد میکند که مراسم مذهبی در ایام مختلف سال در آن برگزار میشده است. در دوره افشاری و نادری نیز مراسمی از این دست، برقرار بوده و اندکاندک درمیان مردم جای خودش را باز کرده است.
بااینهمه دوره قاجار را میتوان بهنوعی دوره اوج و شکلگیری مراسم عزاداری میان ایرانیان، بهویژه مشهدیها دانست و حرممطهر مأمن برگزاری آنهاست. این مراسم معمولا در دارالضیافه، ایوان طلای صحن عتیق، مسجد گوهرشاد، مدرسه پایینپا و مکانهای پیرامون آن برگزار میشده است. گاهی وسعت مراسم، مسئولان آستان را وادار میکرده است مکانهای بیشتری را به عزاداری اختصاص دهند و رواق گنبد ا... وردیخان و گاهی حتی اتاق تنظیفخانه برای این مهم آماده میشده است. مراسم شهادت حضرتفاطمه (س) در حرممطهر نیز همین روال را از سر میگذراند.
در این مراسم که گاهی چندساعت طول میکشیده، روضهخوان از مناقب و فضایل اهلبیت (ع) مصیبت میخوانده و چای، قند و قلیان برای پذیرایی حاضر میشده است. روشنایی، طبخ حلوا و مأکولات ویژه سوگواران نیز جای خودش را در صورتهزینهها داشته است. پذیرایی خاص از صاحبمنصبان و شخصیتها نیز همیشه مرسوم و برگزاری مراسم در عزاداریها برعهده خدام قدیمیتر بوده است. طبق روال در دوره قاجار و پهلوی، شهر در ایام عزاداری، نیمهتعطیل بوده است و دستههای عزاداری از چهارسوی حرم به این حریم امن وارد میشدهاند و عزاداری میکردهاند. در سالگشت شهادت حضرتفاطمه (س) نیز عزاداران و هیئتها با نظم و ترتیب خاص به آستان مبارک رضوی مشرف و در صحن عتیق و مسجد جامع گوهرشاد و دارالضیافه به ذکر مصیبت مشغول میشدند.
نظم و تشریفات از دوره قاجار در مراسم حرم مراعات و با کتابت طومار عضدالملک بر اجرای مراسم مذهبی بیشتر نظارت میشده است. پساز آن برای برگزاری مراسم، به صدور مجوز از تولیت وقت و ارائه درخواست برای دریافت وسایل لازم، نیاز بوده است و مسئولان پس از دریافت وسایل دربرابر ارائه قبوض و آمادهسازی مکانها بر اجرای مراسم نظارت میکردند. در طومار عضدالملک، تعدادی زیارتنامهخوان، خطیب و ملا، معین و مواجب و نوبتهای کشیک و بودجه برگزاری مراسم مذهبی مشخص شد و از آن به بعد آیینهای مذهبی مطابق مقررات برگزار میشد.
پیش از هرمراسم عزا، پارچههای سیاه به حریم امن رضوی راه مییافتند و مکانهای اجرای مراسم با نصب پردههای مشکی و چیدن چراغ و شمعدان آماده میشد. در دوره پهلوی نیز این جریان ادامه پیدا کرد و مراسم با نظارت نایبالتولیه آستانقدسرضوی اجرا میشد. ممنوعیت نقارهزنی در حرم و اعلام عزا توسط مؤذنان و سیاهپوشکردن منارهها و ایوان مبارکه و تعیین نام و محل روضهخوانها و مکان تعزیهخوانی و تهیه لوازم مانند چای، قند، زغال و قلیان ازجمله دستوراتی بود که توسط تولیت ابلاغ میشد.
در سندی که از شب شهادت حضرتزهرا (س) در تاریخ جمادیالاولی۱۳۲۶هجریقمری بهجا مانده، صدرالممالک، متولیباشی آستان قدس، به خازنالتولیه چنین دستور داده است: «جناب خازنالتولیه امشب که لیل چهارده وفات حضرت صدیقهکبری -سلاما... علیها- است، علیالرأس در مقدسه مراسم عزاداری خواهد بود؛ لهذا ایوان مبارک طلا را در کمال خوبی مفروش فرموده و چراغ حاضر نموده و برای یکساعت از شب گذشته آماده و مهیا باشد و سوخت آن را قبض داده از جناب... دریافت نمایید.»
پیش از مراسم، از میهمانان مختلف و روضهخوانان و مرثیهسرایان، خطبا و مداحان دعوت میشد تا در گردهمایی ذکر مصیبت حضور یابند. اسنادی نیز از دعوت برای مراسم عزاداریامابیها موجود است که مشخص نیست خطاب به چه کسی بوده است، اما از ظاهر امر معلوم است که در مراسم تعزیه حضرتفاطمه (س) از صاحبمنصبان آستانقدس دعوت میشده است.
در یکی از اسناد بهجامانده میتوان با ادبیات رسمی آن زمان آشنا شد: «حسبالامر مبارک یکساعتونیم از شب گذشته، بهجهت اقامه عزاداری صدیقهکبری (س) در ایوان طلای مبارک مشرف شده و پس از فراغت صرف قهوه و قلیان فرمایید.» و در سندی دیگر نیز که به احتمال زیاد مخاطب آن تولیت آستانقدس است، آمده است: «حسبالامر مبارک یکساعت از شب گذشته به جهت اقامه عزاداری حضرت صدیقهکبری (س) درآستانه مقدس مشرف شده و مجددا عرض میشود فرش به جهت راهروی کشیکخانه خدام والامقام، اسباب چراغ و لوازماتی که لازم است انشاءا... فراهم خواهند فرمود.»
در عهد صفوی نیز که پهنه آستان مقدس رضوی گسترش یافته، تأمین هزینه برگزاری آیین مذهبی موردتوجه حاکمان و پادشاهان قرار گرفته و وقف درباره عزاداری مرسوم شده است. وقفنامههای بسیاری برای برگزاری مراسم عزاداری، تعزیه یا اطعام عزاداران ائمه (ع) به جا مانده که وقفنامه شاهسلطانحسین صفوی، یکی از آنهاست. در این وقفنامه درآمد موقوفه باید خرج تعزیه شود. برای تأمین این هزینهها از دوره قاجاریه موقوفاتی اختصاص یافت. یکی از این موقوفات، موقوفه محمدشاه قاجار در سال۱۲۵۴هجریقمری است که یکسوم از درآمد خالص از یکدانگونیم مزرعه حسینآباد در دریاچه کرمان متعلق به محمدحسینشریف برای عزاداری همه ائمهمعصوم (ع) اختصاص یافت.
البته درکنار وقفهایی که بهصورت عام برای همه مراسم بوده است، وقفهای خاص نیز جای خودش را میان مردم داشته و وقف برای مراسم عزاداری حضرتفاطمه (س) هم از این قاعده جدا نبوده است. یکی از این موقوفات که سند آن باقیمانده، مربوط به سال۱۳۳۴قمری است. این وقفنامه که مبنیبر وقف یک باب تیمچه در تربتحیدریه توسط سیدمحمد رئیسالتجار برای عزاداری و روضهخوانی حضرتفاطمه زهرا (س) است، تنها وقفنامه موجود در حرممطهررضوی است که صراحتا به این موضوع اشاره کرده است.