به گزارش شهرآرانیوز، در گذر از تاریخ ایران، عصری با حکمرانی تیموریان رقم میخورد که جلوههایی از شکوه فرهنگ و هنر در این دوره نمایان میشود. از بانوان اثرگذار این دوره که در نواحیای همچون خراسان موجبات ظهور و رونق هنر و ادب شدند میتوان از گوهرشادبیگم نام برد.
گوهرشادبیگم دختر امیر غیاثالدین، رئیس قبیله ترخانیان، بود که در سال ۷۸۰ هجری قمری دیده به جهان گشود. چنگیزخان مغول خود لقب ترخان را به امیر غیاثالدین داده بود و اینچنین وی از امرای عصر تیموری شده بود.
دست سرنوشت چنان رقم زد که دخت امیر غیاثالدین به همسری پسر تیمور، شاهرخمیرزا، درآمد و مقام و منصب همسر دست وی را برای انجام فعالیتهای فرهنگی و سیاسی باز کرد. گوهرشادآغا عشقی وصفناشدنی به شعر و شاعری داشت.
به همین علت، حامی شعرای نامدار عصر خویش بود. از میان شاعران نیز هروی با بانو مصاحبت داشت. گوهرشادآغا در مقام همسری شاهرخ، مشاوری امین در امور عمرانی و سیاسی نیز بود به طوری که بسیاری از بناهای باشکوه تیموری با کوشش این بانوی فاضل ساخته شد.
گوهرشادآغا دستور ساخت کتابخانهای را داد که حاوی ۳۲ هزار نسخه کتاب با ۴۳ زبان مختلف بود. از میان کتب کتابخانه، هزار نسخه آن خطی مصور بود. وی شخصا هزینههای کتابخانه را از دارایی خود میپرداخت.
مسجد جامع و خانقاه شهر هرات از شاهکارهای معماری تیموری به شمار میرود که به امر وی ساخته شد. در مشهد نیز ۲ رواق دارالحفاظ و دارالسیاده به دستور گوهرشادبیگم ساخته شد. از مشهورترین بناهای برجایمانده مزین به نام گوهرشادآغا در خراسان، مسجد گوهرشاد در حرم امام رضا(ع) است.
گویند چون دستور ساخت مسجد داده شد، بانو فرمود معماران و هنرمندانی در این بنا مشغول به کار شوند که عابد باشند، روز را با روزه بگذرانند و شب را به نماز شب سپری کنند. نقش گوهرشادآغا در امور سیاسی درخور توجه است زیرا شاهرخمیرزا بر خلاف تیمور روحیه اقتدارگرایی را نداشت.
به همین دلیل، امور کشور زیر سلطه شاهزادههای تیموری و با مشاوره گوهرشادآغا انجام میگرفت. بانو از چنان منزلتی در دربار برخوردار بود که شفاعت خطاکاران را در پیشگاه سلاطین مینمود.
در سال ۸۶۳ هجری ابراهیم سلطان شاه محمود را از هرات بیرون راند و یاران نزدیک وی را دستگیر کرد. در این هنگام گوهرشادآغا شفاعت ۲ تن از یاران اسیرشده به نامهای ملک قاسم و قرامان را پیش سلطان ابراهیم کرد و این ۲ آزاد شدند و باقی به قتل رسیدند. همچنین سید فخرالدین احمد وزیر خیانت مالی نمود و چون شاهزاده بایسنقرمیرزا مطلع شد، خشم بسیار بر وی گرفت که با میانجیگری بانو مجازات وی کمتر شد.
با مرگ بایسنقرمیرزا، فرزند شاهرخ، گوهرشادآغا تلاشهای مضاعفی کرد تا فرزند بایسنقر میرزا، علاءالدوله، جانشین پدرش باشد. به همین منظور، منصب دیوان اعلی یعنی مهر زدن بر حکمها و براتهای شاه به علاءالدوله رسید.
همچنین بانو تلاشهای پیدرپی کرد تا پس از مرگ شاهرخ، جانشین شاه علاءالدوله باشد. این در حالی بود که عموی علاءالدوله به نام الغبیگ در قید حیات بود. چون شاهرخ دارفانی را وداع گفت، علاءالدوله تصمیم گرفت عموی خود را به عنوان جانشین بپذیرد و با او بیعت کند اما در همین هنگام، فتنهای علیه گوهرشادآغا شکل گرفت که منجر شد بانو و دیگر ترخانیان به دستور نوه دیگر بانو به نام عبداللطیف دستگیر شوند.
چون خبر به گوش علاءالدوله رسید، وی پرچم استقلال برافراشت و دستور آزادی گوهرشادآغا و دیگر اسیران ترخانی را داد. بانو گوهرشاد آغا در هشتادویکسالگی به دستور سلطان ابوسعید، برادرزاده شاهرخ، به قتل رسید و روحش به ملکوت اعلی پیوست.