برگزاری برنامه‌های متنوع دانشگاه آزاد اسلامی خراسان رضوی در دهه کرامت ۱۴۰۴ ویژه دانشجویان دختر و اساتید زن برگزاری نخستین جشنواره ملی عکس «خانواده ایرانی» با هدف پاسداشت ارزش‌های فرهنگی، اجتماعی و تاریخی نهاد خانواده استقبال دختران خراسانی از ورزش قایقرانی بررسی دلایل انتخاب حجاب توسط زن مسلمان در کشورهای غربی صبر و بردباری والدین، از ارکان مهم در تربیت کودکان بیش‌فعال معرفی نمایندگان ایران برای شرکت در اتحادیه تجاری زنان بریکس روایت داستان‌های عروسک‌ها و نقش آن‌ها در زندگی کودکان و دختران اقوام مختلف در یک مستند خانوادگی آمار تولد نوزادان ایرانی در سال ۱۴۰۳ چقدر اعلام شده است؟ عدم ارتباط میان مراقبت از دندان‌های کودکان با شیر خوردن آنها در ۲ سال اول زندگی رشد ۸ درصدی تعداد زایمان بدون‌درد در کشور اولین رویداد «دختران نقش‌آفرین» دانشگاه‌های آزاد واحد خراسان رضوی در مشهد برگزار شد ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| شهید مرتضی معینی محولاتی نقش مادری استادان زن در فضای دانشگاه‌ها کسب عنوان نخست کنگره ملی شعر خلیج فارس توسط بانوی شاعر مشهدی راه‌اندازی جایزه ویژه زنان عربی توسط وزارت فرهنگ فلسطین ضرورت استفاده از روانشناسی اسلامی برای تسهیل عبور خانواده‌ها از چالش‌های مختلف پیشگیری از اختلافات در زندگی مشترک با شروط ضمن عقد لزوم مصرف مکمل کلسیم توسط زنان درباره مراقبت کنندگان از سلامت بانوان در روز جهانی ماما | ماما‌ها هم قدم با  مادر‌ها
سرخط خبرها
این عکس را برای تو گرفتم محبوبه!

این عکس را برای تو گرفتم محبوبه!

  • کد خبر: ۳۰۲۲۴۲
  • ۰۷ آذر ۱۴۰۳ - ۱۳:۴۸
محبوبه سفارش کرده بود که اگر صبح چهارشنبه کله‌سحری یکهو هوس صدای نقارخانه، عطر پاییز و اسپند و عود جلو ورودی صحن اسماعیل طلا به سرم زد حتما یادش بیفتم.
حمیده وحیدی
خبرنگار حمیده وحیدی

به گزارش شهرآرانیوز؛ محبوبه سفارش کرده بود که اگر صبح چهارشنبه کله‌سحری یکهو هوس صدای نقارخانه، عطر پاییز و اسپند و عود جلو ورودی صحن اسماعیل طلا به سرم زد حتما یادش بیفتم؛ آن هم با کلیدواژه «رهایی از بلاتکلیفی». محبوبه‌ای که با پانزده سال خانه‌داری و مدرک فلان و شغل فلان حالا از زندگی خسته شده و دلش می‌خواهد تیشه بزند به هر چه ساخته و ترک دنیا کند و یک گوشه را پیدا کند و بی‌آنکه هیچ بنی‌بشری را ببیند نفس بکشد و زندگی کند.

شاید به قول خودش اگر رودربایستی با دخترش نبود یک روز هم آن زندگی را تحمل نمی‌کرد. نمی‌دانم چرا هر بار این جملات تکراری را طی شش ماه اخیر پای تلفن، یک گوشه از کافه یا خانه خودم و محبوبه شنیدم توی ذهنم مدال فتح‌الفتوح را به گردن آیدا دختر ۱۰ ساله‌اش انداختم که بی‌آنکه بداند، تا این اندازه پرزور ایستاده بود و جلو گم‌و‌گور شدن مادرش را گرفته بود.

این عکس را برای تو گرفتم محبوبه!

 محبوبه یک روز همه عکس‌های در و دیوار هال خانه‌اش را جمع کرده بود، چون فکر می‌کرد دیگر نگه‌داشتنشان لطفی ندارد و آن دورهمی‌ها و لحظه‌ها و لبخند‌ها برای همان روز‌ها بوده و بهتر است نه ببیند و نه بشنود و نه در موردش فکر کند. راستش را بخواهید از قضا آن صبح چهارشنبه نه کله‌سحر از خواب بیدار شدم و نه عطر پاییز و بوی عود و اسپند حرم به صورتم خورد و نه سفارش محبوبه یادم بود! پایم که به صحن گوهرشاد باز شد دنبال یک گوشه‌ای بودم تا یک دور دنیایم را دوره کنم و هر چه در دلم بود بریزم بیرون که چشمم به این زن و شوهر افتاد.

زن با یک دست شال سبز روی صورت مرد را مرتب می‌کرد و با دست دیگر زیارتنامه می‌خواند. این عاشقی جوری بود که آرامشش گواه از تکرار این لحظه در همیشه داشت. عکس را برای محبوبه فرستادم و نوشتم: چه جای خوبی است این صحن‌و سرا برای رهایی از بلاتکلیفی محبوبه!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.