برگزاری اجتماع باشکوه ۷ هزار دختر دانشجو در حرم مطهر حضرت معصومه (س) همزمان با آغاز دهه کرامت انتقاد شدید عضو هیئت‌امنای بنیاد زنان و دموکراسی از ممنوعیت پوشش‌ زنان در فرانسه افزایش سیستم ایمنی بدن زنان باردار با مصرف به‌اندازه گوجه‌سبز مادربلاگرها؛ خطری جدی برای تعیین الگو‌های تربیتی و شیوه‌های فرزندپروری اجرای پویش ملی «دخترم، افتخار ایران است» در کشور با هدف پاسداشت مقام دختر دعوت از بانوی مشهدی به  اردوی تیم ملی کبدی بانوان دستور پخت کیک خشک نسکافه‌ای مخصوص در خانه + فیلم تاثیرات مثبت و منفی شبکه‌های اجتماعی بر آشپزی و فرهنگ غذایی اهدای «جایزه یونسکو در زمینه آموزش زنان» با محوریت تقدیر از فعالیت‌های نوآورانه لزوم پرهیز والدین از روش‌های غیرپزشکی برای درمان زردی نوزاد ضرورت بازتعریف و تقویت نقش زنان در مساجد حضور اولین دختر ایرانی در لیگ A تنیس روی میز فرانسه آشنایی با عوامل خطر بیماری عروق کرونر در زنان بررسی ابعاد مختلف طرح محدودیت مهریه تا ۱۴ سکه
سرخط خبرها
دغدغه‌ای که هنوز با من مانده‌است

دغدغه‌ای که هنوز با من مانده‌است

  • کد خبر: ۳۰۶۷۳۸
  • ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۱۴:۳۴
تنها تاریخی که توی آن تقویم کاغذی بزرگ روی دیوار برایم مهم بود، پیدا می‌کردم و دورش خط قرمزی می‌کشیدم. باید از دوسه ماهی مانده به روز موعود پول‌توجیبی‌هایم را جمع می‌کردم تا هدیه‌ای متفاوت‌تر از سال پیش بخرم.

تنها تاریخی که توی آن تقویم کاغذی بزرگ روی دیوار برایم مهم بود، پیدا می‌کردم و دورش خط قرمزی می‌کشیدم. قصه تکراری هرسالم بود. باید از دوسه ماهی مانده به روز موعود پول‌توجیبی هایم را جمع می‌کردم تا هدیه‌ای متفاوت‌تر از سال پیش بخرم. جوراب ساق‌بلند، کیف پول، قاب عکس، روسری، چادر نماز، مجسمه و...؛ ولی نمی‌دانم چرا هرسال هدیه‌هایم حول همین چیز‌ها می‌گشت.

باید کلی ناز پدرم را می‌خریدم تا راضی می‌شد و صدتومانی اضافه‌بر‌سازمان کف دستم می‌گذاشت. چقدر هم باید انرژی می‌سوزاندم تا مخ برادر‌های کوچک‌ترم را می‌زدم. برای من دوسه ماه کم بود و برای آنها زیاد. باید چندماهی جلوی شکم‌شلی‌شان را می‌گرفتند تا پول بیشتری پس‌انداز می‌شد. این‌کار از گرفتن نمره ۲۰ انضباط هم برایشان سخت‌تر بود. تلاش‌هایم به کوبیدن آب در هاون می‌ماند. آخر سر مجبور می‌شدم یک تنه جور همه شان را بکشم.

چقدر این روز‌ها خوشحالم که دیگر بزرگ شده‌ام و همه‌اش نگران پول توجیبی هایم نیستم. ولی صادقانه بگویم هنوز هم نزدیک روز مادر که می‌شود، دغدغه خرید هدیه برای مادرم را دارم. اما نمی‌دانم چرا دیگر از آن ذوق کودکی خبری نیست. انگار ازپس همه این سال‌ها از یک چیزی خاطرم جمع شده است؛ محبت مادرم.

آن وقت‌ها در رقابتی کودکانه دائم نگران کم شدن محبت مادرم بودم ولی از یک جایی به بعد فهمیدم جنس محبت‌های مادرم برخلاف همه محبت‌های دنیاست و وابسته به هیچ متغیری نیست. درست مانند صفت رحمانیت خداوند که بی‌شائبه همه را شامل می‌شود. اصلا برای خدا چه فرقی می‌کند که بنده‌اش کجای این خط‌کش ایستاده باشد. به نظرم مادر‌ها هم این‌گونه‌اند؛ خداگونه.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.