برگزاری اردو‌های تیم ملی فوتبال بانوان به صورت مینی‌کمپ تلاش آگاهانه صنعت زیبایی برای ایجاد احساس زشت بودن در افراد| وقتی مرز میان صداقت و تفاخر باریک می‌شود نماینده خراسان رضوی بازهم بدون کسب امتیاز در هفته نهم لیگ فوتسال بانوان کشور حضور تیم ملی والیبال بانوان ایران در ۵ رویداد بین المللی ورود مؤثرتر نظام سلامت به مسائل تخصصی زنان با تصویب سند سلامت آن‌ها آشنایی با ۵ علت مهم درد شکم در زنان که باید جدی گرفته شوند لیپیدما، بیماری مزمنی که بیشتر زنان را تحت تاثیر قرار می‌دهد هشدار یک کارشناس درباره وجود فلزات سنگین در محصولات آرایشی غیرمجاز لزوم تجمیع ظرفیت‌ها برای توانمندسازی زنان کشور پایان نیم فصل نخست رقابت‌های لیگ برتر والیبال بانوان| تیم‌های آرکا و سایپا در گروه‌های اول و دوم صدرنشین شدند کتاب «شهناز خانم»، روایت حضور زنان در مقاومت خرمشهر خانواده، محور اصلی الگوی سوم زن مسلمان ماجرای بازیگر شدن مرحوم شیرین یزدان‌بخش چه بود؟ حاشیه سازی عجیب تیم فوتسال بانوان خراسان رضوی در لیگ برتر
سرخط خبرها
پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

پادکست | صبح برادرم را تشییع و عصر برادر دیگرم را بدرقه کردم

  • کد خبر: ۲۲۴۹۳۸
  • ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ - ۱۱:۳۱
مهین اسماعیل‌زاده، مادر یک مفقودالاثر، خواهر ۳ شهید و یک جانباز از روز‌هایی می‌گوید که از آن جز زیبایی ندیده است.

به گزارش شهرآرانیوز، قبل از اینکه وارد گفت‌وگوی این چند روز من و مهین‌خانم شوید، می‌خواهم کمی از چیز‌هایی برایتان بگویم که در این چند روز اتفاق افتاده است. یعنی در اصل، انتهای این گزارش را در ابتدایش نوشته‌ام! از چیز‌هایی که در این چند روز از مهین‌خانم، خواهر ۳ شهید و یک جانباز و مادر شهید مفقودالاثر، در خاطرم ماند: اینکه روز عکاسی در مجموعه «آیه‌ها» قصد داشت یک مادر شهید مفقود الاثر دیگر را هم دعوت کند و به ما تأکید کرد که حتما سراغش برویم، مادر شهید مفقودالاثری که تنها فرزندش را از دست داده بود و دلش می‌خواست یک نفر حرف‌هایش را بشنود. به اینکه وقتی توی جاده‌های خالی صحنه بازسازی‌شده عملیات «کربلای ۵» دست در دستمان راه می‌رفت، به تانک‌های کهنه نگاه کرد و گفت: خدا لعنت کند آنهایی که از روی فرزندانمان با اینها رد شدند. به اینکه دلش خوش بود به جوان‌ها، به همان دهه‌شصتی‌ها و دهه‌هفتادی‌هایی که با وجود نامهربانی‌های برخی مسئولان، باز هم غیرت وطن‌دوستی دارند و احترام مادر شهید را نگاه می‌دارند. باور داشت هرجا نیاز باشد، رگ غیرتشان اجازه نخواهد داد کشور را تنها بگذارند.

مهین‌خانم حتی راضی نشد مراسم تشییع برای روح پسرش برگزار کند تا مردم به زحمت نیفتند. حالا هم یک گوشه از این شهر، در کنار خادمی حرم امام رضا (ع)، بدون سهم‌خواهی زندگی می‌کند. قصه جلد این شماره شهربانو صرفا ساعتی از زنی است که کمتر می‌خواهد دیده شود و کمتر حرف زده است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.