مهدیه قمری| شهرآرانیوز، شهید حجتالاسلام سیدعبدالکریم هاشمینژاد ۷ مهر ماه ۱۳۶۰ توسط سازمان مجاهدین خلق در دفتر حزب جمهوری اسلامی در مشهد به وسیله نارنجک ترور شد، مرور بخشهای مختلف زندگی او نکات جالب توجهی دارد، اما دیدگاهش درباره جایگاه بانوان در جامعه از یک سو و دیدگاه و رفتار این شهید با همسر و خانوادهاش از سوی دیگر خود حایز اهمیت است.
شاید این بحث ایجاد شود که چرا توجه شهید هاشمینژاد به مشارکت بانوان در جامعه نکات و ویژگیهای خاصی دارد؟ در پاسخ به این سئوال باید گفت، شاید یکی از علتهای طرح این موضوع این باشد که شهید هاشمینژاد در کنار آیتالله خامنهای و آیتالله واعظ طبسی، رهبری مبارزات علیه رژیم پهلوی را در مشهد شکل داده بود.
او در دوران مبارزه بارها بازداشت و زندانی شد؛ در سال ۱۳۵۰ش دستگیر و برای همیشه ممنوعالمنبر شد، در ۲۴ خرداد ۱۳۵۳ش و به مناسبت سالگرد قیام ۱۵ خرداد، راهپیمایی اعتراض آمیزی در مشهد ترتیب داد و بار دیگر دستگیر و روانه زندان شد و در سال ۱۳۵۴ش با ایراد سخنرانی دیگری علیه رژیم توسط ساواک دستگیر و به ۲ سال زندان محکوم شد.
همه اینها مواردی است که شاید در نگاه مخاطب دیگر مجالی برای پرداختن به اهمیت و تشویق مشارکت بانوان در موضوعات مختلف جامعه توسط شهید هاشمینژاد وجود نداشته باشد، اما او با محوریت رویکردی که نسبت به جایگاه بانوان داشت، پس از انقلاب به آموزش این گروه از اقشار جامعه و تشویق متین و هوشمندانه آنها در امور اجتماعی اهتمام ورزید.
حتی زمانی که لوایح انجمنهای ایالتی- ولایتی که دربرگیرنده پیشآمد مشارکت زنان در انتخابات بود، تصویب شد و در آن زمان این شبهه ایجاد شد که علما با تصویب این لوایح مخالف هستند، تنها دلیل مخالفت شهید هاشمینژاد با این لوایح حجاب نامناسب بانوان و حضور آنها در جامعه با شرایط نامناسب پوشش بود، این در حالی است که او حتی در مدرسه علمیه نرجس(س) به سخنرانی میپرداخت و به سئوالات بانوان در خصوص این لوایح و حضور بانوان در انتخابات پاسخ و ابعاد مختلف این حضور را مورد بررسی قرار میداد.
با مرور خاطرات همسر شهید هاشمینژاد میتوان به نوع برخورد او با همسر و فرزندانش نیز پی برد، همسر شهید هاشمینژاد در مرور خاطراتش گفته است: «او همسری بینظیر بود و از ابتدای زندگی به من گفته بود که مرز بین من و تو خداست و خدا در زندگی ما حاکم است، من تا زمانی از این زندگی راضیام که خدا راضی باشد، این قید زمانی زندگی را سخت میکند که همدلی و همفکری بین زن و شوهری نباشد.
او هیچ وقت اعتراض نمیکرد که فرضاً چرا غذا درست نکردی، یا چرا فلان غذا را نپختی و هر وقت که من به دلایلی نمیتوانستم غذا بپزم، خودش میرفت آشپزخانه و تخممرغی درست میکرد و با هم میخوردیم.
شهید در غذا دادن به بچهها پیشقدم بود و هر وقت فرصت داشت با بچهها بازی و آنها را سرگرم میکرد.
او هیچگاه از کمک کردن به من در خانه دریغ نمیکرد، علاقهاش به زن و فرزندانش خیلی زیاد بود، ولی این علاقه در گرو علاقه به خدا بود و باعث نشد که فعالیتهای عظیم اجتماعیاش را کم کند و در کنار ما بماند،
این علاقهها حتی باعث نمیشد که به علت خطر جدی که هر لحظه در کمینش بود، در بین مردم ظاهر نشود یا کلاسهای درسش را تعطیل کند».
در پایان لازم است به این نکته اشاره شود که مردم این شهید را یکی از بارزترین یاران امام میشناختند، امام خمینی (ره) نیز درباره اشتغال بانوان، نظرشان این بود که اشکالی ندارد؛ البته در صورتی که به خانواده لطمه نخورد، ایشان هیچگاه فرزندانشان را از فعالیتهای سیاسی و اجتماعی منع نمیکردند؛ ولی نمیخواستند که از این مسأله سوء استفاده شود، پس آنها را از تصدی مناصب حساس، منع میکرد.
شهید هاشمینژاد نیز هرگز از افشای خطهای انحرافی در برابر امام کوتاهی نمیکرد، او بسیار مهربان و خوش برخورد و باوفا و زندگی ما سرشار از محبت بود و نگاهش نسبت به بانوان، افزایش میزان مشارکت آنها در جامعه بود.