«پاتوق ایران عاشورایی»، روایتی از اتفاقات خاص جنگ ۱۲ روزه اخیر برای دختران و زنان ایرانی کارگروه ویژه دختران نوجوان و جوان در استانداری خراسان رضوی تشکیل شد حمایت از ۲۰ هزار زن سرپرست خانوار در خراسان رضوی مهارت حل مساله، مهمترین نیاز زوجین در رفع مشکلات زندگی مشترک تلاش برای حضور تیم ملی والیبال نشسته بانوان به پاراالمپیک بعد از ۸ سال دوری کانون پرورش فکری، یکی از محور‌های عملیاتی دولت در سیاست‌گذاری خانواده‌محور است روایت مقاومت زنان ایرانی در جنگ ۱۲ روزه اخیر در برنامه «لاله خیز» آمار‌هایی درباره تأخیر در تولد فرزند اول در کشور| دلایل و راهکار‌ها را بیشتر بشناسیم از دانشجویی تا کارآفرینی | اختراع بانوی جوان مشهدی، نجات‌بخش نوزادان لزوم افزایش ۲۵ درصدی مهارت‌آموزی زنان تا پایان برنامه ششم توسعه چرا دولت ضامن زنان سرپرست خانوار شد؟ حضرت زینب (س)، نماد کاملی برای پیوند وجودی زن با عاشورا وجود احتمال زایمان زودرس در بارداری‌های چندقلویی درباره اهمیت و جزئیات شروط ضمن عقد چه می‌دانید؟ پیروزی شیرین اسکیت هاکی زنان ایران برابر کره‌جنوبی
سرخط خبرها
معرفی زنان تاثیرگذار دفاع مقدس

معرفی زنان تاثیرگذار دفاع مقدس

  • کد خبر: ۳۳۴۴۷۷
  • ۰۳ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۱
زنان در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، دوشادوش مردان پای به میدان جهاد گذاشتند و تصاویری از مقاومت و ایستادگی را بر جای گذاشتند تا روایت‌های زنانه‌ای از دفاع مقدس نیز شکل بگیرد.

به گزارش شهرآرانیوز؛ در دوران هشت ساله جنگ تحمیلی، زنانی از این مرزوبوم دوشادوش مردان پای به میدان جهاد گذاشتند و تصاویری از مقاومت و ایستادگی را بر جای گذاشتند تا روایت‌های زنانه‌ای از دفاع مقدس نیز شکل بگیرد.

بانوی مقاومت ایران؛ ماه دارخوین

نامش لوعه ناصریان است، به بی‌بی لوعه و ماه دارخوین شهرت دارد. لوعه یعنی رنج کشیده، بی‌بی لوعه متولد سال ۱۲۹۴ و حالا کهنسال‌ترین زن خوزستان است. او رنج زیادی را با چشم‌های خود دیده، از هجوم انگلیسی‌ها تا حمله عراق و حصر آبادان. با آغاز جنگ تحمیلی و در شرایطی که شهر دارخوین خالی از سکنه می‌شود، بی‌بی لوعه در دارخوین می‌ماند.

ماه دارخوین به همراه پسرانش در نیروهای مقاومت مردمی، خدماتی را به رزمندگان ارائه می‌دهد. برایشان آشپزی می‌کند، لباس‌هایشان را می‌شوید، به آن‌ها روحیه می‌دهد تا قوت قلب رزمنده‌ها باشد.

خانه او در تمام مدت هشت سال جنگ محل رفت‌وآمد سربازها و حتی فرماندهان جنگ بوده است. بسیاری از رزمندگان بی‌بی لوعه را به خوبی می‌شناسند. چهارم تیرماه ۱۴۰۲ بی‌بی لوعه ۱۰۷ ساله شد، او خاطرات یک قرن زندگی‌اش را بدون فراموشی به یاد دارد.

شیرزنی به نام مادر جبهه‌ها

مرحوم زهرا محمودی، نخستین زنی است که پس از آزادسازی خرمشهر، وارد خاک این شهر شد. او به علت داشتن ستاد پشتیبانی در تهران به مادر جبهه‌ها معروف شده بود. شیرزن قصه ما کارهای بسیار بزرگی از نظر تدارکات برای رزمنده‌ها انجام می‌داد و خودش مستقیماً مواد و بسته‌های تهیه‌شده را به دست آنها می‌رساند.

این بانوی مجاهد چنان اشتیاقی برای حضور در جبهه‌ها داشت که در آن زمان به مجلس رفت و درخواست خود را برای رفتن به خط مقدم اعلام کرد. مادر جبهه‌ها آن قدر رفت و اصرار کرد تا بالاخره مرتضی رضایی و محسن رضایی برایش کارت تردد صادر کردند.

اولین محلی که زهرا محمودی در اهواز رفت‌، سوسنگرد بود و بعدها پایش به دیگر مناطق عملیاتی نیز باز شد. تلاش‌های برای کمک به رزمندگان تا جایی بود که آنها از حضور او در کنارشان خرسند می‌شدند و روحیه می‌گرفتند.

راوی پرفروش‌ترین کتاب دفاع مقدس

با آغاز جنگ، سیده زهرا حسینی که در آن هنگام دختری ۱۷ ساله بود، خود را در وسط ماجرا یافت. همین که اعلام کردند پیکرهای شهدا در گورستان روی زمین مانده است، به یاری غسالان شتافت و با شهامت و مقاومت روحی کم‌نظیری در کار غسل و کفن و دفن شرکت کرد.

به کارکنان گورستان غذا رساند، مردم را برای این کار بسیج کرد، امدادگری آموخت و در هر کاری که پیش می‌آمد، از امدادگری، زخم‌بندی، حمل مجروحان، تعمیر و آماده‌سازی اسلحه، پخت و پز و توزیع امکانات فعالیت داشت. تنها هدفش این بود که مفید باشد و به مردم خدمتی بکند. پدر و برادرش در جنگ خرمشهر شهید شدند و او با دست خود آنان را در گور نهاد. خواهر کوچک‌ترش را در کارها شرکت داد. در جریان دفاع از خرمشهر مجروح شد و ترکشی در نخاع او جای گرفت که پس از آن همیشه با اوست و ناگزیر از تحمل عوارض آن است. با این حال، او از پای ننشست و پیوسته کوشید تا در خدمت جبهه و جنگ یا مردم جنگ‌زده باشد.

گزارش سیده زهرا از جنگ، روایت بی‌نظیری است و آنچنان او، وقایع یک حمله نابرابر را به زیبایی به تصویر کشیده است که کتاب خاطرات او، به پرفروش‌ترین کتاب دفاع مقدس تبدیل شده است.

راوی کتاب من زنده‌ام؛ زنی که به اسارت عراقی‌ها درآمد

هنوز یک ماه از جنگ نگذشته بود که به اسارت عراقی‌ها درآمد تا یکی از چهار زن اسیر ایرانی در دوران جنگ تحمیلی لقب بگیرد. معصومه آباد در زمان اسارت ۱۷ سال داشت و به عنوان یکی از اعضای نیروهای هلال احمر و نماینده فرماندار در سیستم خانه شهر مشغول فعالیت شد. یکی از همان روزها در مأموریتی قرار بود که به اتفاق چند تن از همکاران تعدادی از بچه‌ها را به شیراز انتقال داده شود؛ بعد از انجام مأموریت در مسیر بازگشت به شهر آبادان در ۱۲ کیلومتری جاده ماهشهر به آبادان اسیر شد.

او بعد از ۴ سال اسارت در مبادله اسرا به وساطت صلیب سرخ جهانی به ایران بازگشت. پس از بازگشت هنوز آتش جنگ شعله‌ور بود و مردم آبادان در تنگناهای بحران‌های نظامی و سیاسی بودند. به آبادان برگشت و ضمن تحصیل در دانشگاه شهید چمران اهواز، در بیمارستان امام خمینی (ره) مستقر شد و در مواقع نیاز به مداوا و مراقبت از مجروحین می‌پرداخت.

معصومه آباد که در عملیات کربلای ۵ مسئولیت درمانگاه برون مرزی مجروحین جنگ را عهده‌دار شده بود، هم‌زمان در بیمارستان نجمیه نیز به کار مشغول شد. خاطرات آباد در کتاب «من زنده‌ام» نیز به یکی از پرفروش‌ترین کتاب‌های دفاع مقدس تبدیل شده است.

منبع: ایمنا

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.