ویدئو| مادرانه| روایتی از دلتنگی مادران شهدا| هادی حاجی قاسمی ازغندی برگزاری قرعه‌کشی مسابقات لیگ دسته دوم فوتبال بانوان باشگاه‌های ایران| آغاز مرحله نخست از روز ۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۴ آشنایی با فواید یک ادویه پرمصرف در آشپزی راه اندازی «بانک مجازی جوانان ایران» در آینده‌ای نزدیک عضویت یک بانوی کارفرمای ایرانی در سازمان جهانی کار (ILO) سریال «خانم یامامورا» در حال تولید است| اقتباسی از کتاب «مهاجر سرزمین آفتاب» فروش اینترنتی صنایع‌دستی بانوان عشایر کشور + جزئیات کاهش معنادار آمار سقط جنین در کشور کاهش ۱۱ درصدی آمار تولد‌ها در خراسان شمالی استفاده افراطی از شبکه‌های اجتماعی، عامل مهم تضعیف ارتباط میان زوجین در زندگی مشترک آیا خوردن ته‌دیگ باعث پوسیدگی دندان می‌شود؟ تاثیر سبک زندگی سالم در پیشگیری از سفیدی مو کسب نتیجه برتر توسط نماینده خراسان رضوی در هفته سیزدهم لیگ برتر بسکتبال زنان بیش از ۱۹ هزار نفر متقاضی وام ازدواج و فرزندآوری در خراسان جنوبی اولین شرط درمان ناباروری: حفظ حریم خصوصی زوج | فشار روانی ناشی از سوالات اطرافیان، تاب‌آوری و تعادل هورمونی را به هم می‌زند
سرخط خبرها
مامان منو ببخش!

مامان منو ببخش!

  • کد خبر: ۳۷۸۳۵۲
  • ۲۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۶:۱۵
آن زمان‌هایی که من «بچه» می‌شوم و او «مادر»، خود واقعی‌ام را می‌توانم در چهره و نوع رفتارهایش ببینم.

آن زمان‌هایی که من «بچه» می‌شوم و او «مادر»، خود واقعی‌ام را می‌توانم در چهره و نوع رفتارهایش ببینم.

عین خودم نسبت به کار‌های اشتباه، ابروهایش را به هم می‌کشد و چشمانش را گرد می‌کند. من و ترگل یک روز‌هایی باهم بازی و جایمان را باهم عوض می‌کنیم.

او مامان می‌شود و من دختر بچه‌ای ۹ ساله!

در آن زمان‌ها از فرصت استفاده می‌کنم و خوب بچگی می‌کنم. او هم خوب در نقش بزرگ سالی اش غرق می‌شود. به حدی که لباس‌های مرا می‌پوشد و ژست‌های مرا به خود می‌گیرد. حتی مدل موهایش را شبیه مو‌های من می‌بندد. مدت هاست این بازی ما را به وجد می‌آورد.

من از سر بچگی مشغول کودکی هایم می‌شوم و او در نقش یک مادر، تمام اعتراض هایش را سرم خالی می‌کند.

درست مثل زمان‌هایی که مشق هایش را ننوشته یا لباس‌های فرم مدرسه اش را مرتب توی کمد نگذاشته است یا شاید هم مثل زمان‌هایی که لیوان آب آبرنگش را وسط قالی چپه کرده است.

خوب به یاد دارد که همان دیالوگ‌هایی را بشنوم که با گوش‌های کوچکش از زبان من شنیده است.

جمله به جمله را در وسط بازی تحولیم می‌دهد. یک جا‌هایی امرونهی و تهدید می‌کند و یک جا‌هایی بوسه بر سرم می‌زند تا مرا از خر شیطان پایین بیاورد.

هر چه عجز و لابه می‌کنم، خودم را لوس می‌کنم، یواشکی از کنار دیوار آشپزخانه سرم را خم می‌کنم تا وقتی مشغول کار‌های خانه است چشمش به من بیفتد و دلش به رحم بیایید فایده‌ای ندارد. سروقت دفتر نقاشی و مدادرنگی هایش می‌روم. من هم دست به کار می‌شوم و مثل او رفتار می‌کنم.

یک نقاشی می‌کشم و پایین صفحه می‌نویسم: «مامان معذرت میخوام، منو ببخش، قول میدم دیگه هیچ وقت ناراحتت نکنم...»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.