پادکست | بفرمایید روضه | فرصتِ صله رحمِ روضه طرز تهیه گواراترین شربت‌های نذری محرم برای ۱۰۰ تا ۲۰۰ نفر نقش زنان در شکل‌گیری و جاودانگی حماسه عاشورا چیست؟+ پاسخ پژوهشگران دینی زینب (س) یک مکتب است به بلندای تاریخ چایینه خوانی؛ یک رسم کاملا زنانه برای عزاداری امام حسین(ع) پادکست | بفرمایید روضه | عشق به پدر و مادر هم می‌تواند باعث تداوم یک روضه باشد اجرای مراسم «آب فرات» توسط بانوان کوهسرخ خراسان‌رضوی افتتاحیه دوره بین المللی حفظ قرآن کریم "حفاظ نور" ویژه خواهران در مشهد پادکست | بفرمایید روضه | حاجتی که با توسل به علی اصغر امام حسین(ع) برآورده شد بانوان از اهدای خون در کشور سهم ۴ درصدی دارند بیشتر زنان خراسان‌رضوی میل به پوشیدن چادر ساده ایرانی دارند مجلس اباعبدالله(ع)، فقط برای عزاداری نیست پادکست | بفرمایید روضه | آرزوی برپایی روضه از کودکی زینب‌های عاشورای روزگارِ ما پاسخ به پرسش‌های حقوقی | بررسی قوانین فرزندخواندگی آنجا که دل نفس می‌کشد | برشی کوتاه از مراسم زنانه در ایام ماه محرم در گوشه و کنار شهر نگاهی به کتاب «زنان عاشورایی» | زنان و آنچه در کربلا بر آن‌ها گذشت یک زن تنها با حرم چه کنم! به بهانه سالگرد درگذشت استاد علی صفایی حائری | معرفی کتاب «روابط متکامل زن و مرد» پادکست | بفرمایید روضه | قصه بی‌بی بانو و روضه ده‌ها ساله‌اش
سرخط خبرها
رمزگشایی از کلیدواژه‌ای به‌نام «چهل‌خانه»

رمزگشایی از کلیدواژه‌ای به‌نام «چهل‌خانه»

  • کد خبر: ۲۳۶۵۲۸
  • ۱۰ تير ۱۴۰۳ - ۱۳:۲۳
عادت‌کردن به هر چیزی را به زندگی مدرن نسبت ندهیم.

این آپارتمان‌های آسانسور‌دار شاید بدترین نوع مسکن باشند از حیث همسایه‌داری! بهترین نوع مسکن خانه‌های حیاط‌دار است که آدم با چهار همسایه‌اش اخت می‌شود و اگر چند سالی در یک محل بماند از سر کوچه تا ته کوچه همه را می‌شناسد و بچه‌ها با هم قد می‌کشند و به یک مدرسه می‌روند و تیم درست می‌کنند و .... آپارتمان بدون آسانسور هم خوب است. هرچند برای کمر و زانو ضرر دارد، در راه پله‌ها چشم در چشم همسایه می‌شویم و حالی و احوالی و صحبت سرپایی کوتاهی و کاسه آشی و مایه ماستی. این آپارتمان‌های آسانسوردار مجال دیدن حتی همسایه روبه‌رو را نمی‌دهد. با یک دکمه بالا و پایین می‌روی و فرصتی برای دیدن نیست.

همسایه‌داری در زندگی شهری

من هنوز همسر همسایه روبه‌رویی را ندیده‌ام و اگر روزی یک دزد زنگ بزند که در را باز کنید و بگوید من مرد همسایه روبه‌رویی‌تان هستم، شاید در را برایش باز کنم. البته سر و صدای دعوایش را هفته‌ای یک بار می‌شنویم!

دزد و آپارتمان و آسانسور خیلی به هم می‌آیند. دزد وارد آپارتمان می‌شود و با یک دکمه بدون آنکه دیده شود خودش را به پشت بام و انباری‌ها یا هر واحد دیگری می‌رساند. فرقی نمی‌کند ساعت ۲ بعد از نیمه‌شب باشد یا ۱۱ ظهر. همه هم فکر می‌کنیم یکی از همسایه‌هاست که یا دارد می‌رود خانه‌اش یا درگیر مرتب کردن انباری‌اش است.

یک هفته بعد، تازه می‌فهمیم آقای دزد با چه آرامشی انباری‌ها را خالی و دستچین کرده و هر شب مقداری از وسایل را با آسانسور پایین برده و ما همه خواب بوده‌ایم. اگر هم بیدار بوده‌ایم فکر کرده‌ایم حتما یکی از همسایه‌هاست.

این «همسایه‌داری‌نکردن» عامل اصلی دزدی‌هاست. همه‌اش که تقصیر پلیس، امنیت، بیکاری و تن‌پروری بعضی‌ها نیست. اگر همسایه‌ها همدیگر را بشناسند و حواسشان به یکدیگر باشد و مواظب رفت‌وآمد‌ها باشند -البته تجسس نکنند- خیلی از دزدی‌ها انجام نمی‌شود و تیم‌های فساد شکل نمی‌گیرد و بی‌اخلاقی‌های بزرگ و کوچک اتفاق نمی‌افتد.

«همسایه‌داری» در تعریف اول، مردم‌آزار نبودن است، اما فقط این نیست. اصلا همسایه به لحاظ جغرافیایی با آنچه ما می‌شناسیم فرق می‌کند. در نهایت، شاید ساکنان چهار خانه دیواربه‌دیوار را همسایه بدانیم، اما وقتی می‌خوانیم پیامبر (ص) فرموده است تا چهل خانه از هر طرف همسایه حساب می‌شوند، تازه دستمان می‌آید جغرافیای همسایه‌داری تا کجاست.

این قانون مزخرف «سرت به کار خودت باشد» و این بی‌فرهنگی «فرهنگ آپارتمان‌نشینی و همسایه‌داری» امنیتمان را از بین می‌برد. خنده‌دار می‌شود وقتی به یکی از همسایه‌ها به علت سرزدن و احوالپرسی از بقیه تهمت «یاد نداشتن فرهنگ آپارتمانی و زندگی شهری» می‌زنیم!

توهم اجتماعی بودن آن هم در فضای مجازی!

این زندگی شهری که تشویق می‌کند هرچه از یکدیگر بی‌خبرتر باشیم بافرهنگ‌تریم معضل فرهنگی است. توهم اجتماعی بودن آن هم در فضای مجازی، آدم‌ها را ضد اجتماع می‌کند و از ملزومات زندگی اجتماعی دور و دور‌تر می‌شوند. از حال و روزگار همسایه بالا یا پایین یا چپ و راستش خبری ندارد، اما چند هزار نفر دنبال‌کننده دارد و خودش هم دنبال‌کننده صد‌ها صفحه دیگر است. این توهم اجتماعی بودن آن‌قدر برای عده‌ای غلیظ شده است که جایی برای همسایه‌داری نمی‌بینند. یاد ندارد یک سلام و احوالپرسی با همسایه‌اش بکند، اما چنان لفظ قلم می‌نویسد و لایک می‌کند و لایک می‌گیرد که خودش هم باور نمی‌کند این آدم مجازی خودش است!

سهم بزرگ و نقش اصلی در همسایه‌داری از آن مادر خانواده

یک روز یک نیسان جلو در خانه همسایه‌ای که به سفر رفته است می‌ایستد. چند نفر با سرعت وسایل را بار می‌کنند و با خیال راحت در را می‌بندند و فردا برای ادامه کار برمی‌گردند. کسی هم نمی‌پرسد چه‌کاره‌اند، چون همه «فرهنگ» زندگی شهری را خوب یاد گرفته‌اند. دو روز بعد که همسایه برمی‌گردد و خانه خالی‌اش را می‌بیند و پای پلیس وسط می‌آید، تازه می‌فهمند آن نیسان و آن آدم‌ها برای چه آنجا بوده‌اند: دزد‌هایی که از «بافرهنگی» همسایگان استفاده کرده‌اند! امنیت اجتماعی یعنی تا چهل خانه را همسایه خودت بدانی و دست‌کم وقتی از کنار یک چنین صحنه‌هایی رد می‌شوی، سؤال کنی از کدام خانه هستند و مجوز حمل اثاثیه دارند. غریبه‌ها از بی‌خبری ما استفاده می‌کنند و کوچه و محله را ناامن می‌کنند. ما فقط از پلیس و کلانتری انتقاد می‌کنیم. انتقادمان هرچند بجاست، قبول کنیم اگر دزدی‌ها و ناامنی‌ها زیاد شده برای این هم هست که ما فرق غریبه و همسایه را نمی‌دانیم.

صد البته که سهم بزرگ و نقش اصلی در همسایه‌داری از آن مادر خانواده بوده است و هست، خانم‌هایی که اول به سراغ همسایه تازه می‌رفتند و با یک سینی چای یا یک تنگ شربت به آنها خوشامد می‌گفتند و در یک گفت‌وگوی کوتاه، اطلاعات اصلی رد و بدل می‌شد.
سر سفره شام یا ناهار، اطلاعات در اختیار اعضای خانواده قرار می‌گرفت و آرام‌آرام تک‌تک اعضای فامیل همسایه‌ها هم شناخته می‌شدند. در محله پدری‌ام هنوز هم وقتی همسایه جدیدی می‌آید، ده روز بعد مادرم و خانم‌های همسایه با هم به دیدنش می‌روند. در یک محفل خواهرانه با هم آشنا می‌شوند و همسایه جدید را با محله و دوره‌های قرآن و روضه‌های ماهانه و بازارچه و خیاطی و آرایشگاه و مدرسه آشنا می‌کنند. این سبک به حفظ و نشر نیاز دارد. چنین بود که اگر غریبه‌ای خودش را برادر همسایه معرفی می‌کرد، فوری لو می‌رفت و یک پروژه سرقت در گام نخست ناکام می‌ماند.

این چهل خانه همسایه یعنی مسئولیت

تصدیق می‌کنید که مادر‌ها و خانم‌ها در همسایه‌داری جلودار هستند؟ اگر گرفتاری و ناخوشی و تنگدستی و بیکاری در خانواده‌ای بود، اول از همه همسایه خبردار می‌شد و به کمکش می‌رفت، پیش از آنکه مؤسسات خیریه و کمیته امداد و بهزیستی وارد شوند. این نهاد‌ها هرچند لازم‌اند، نباید جای مردمداری ما و همسایه‌داری را بگیرند. شغل و درس و کار و کاسبی باید در خدمت مردم باشد، نه اینکه بین ما و مردم فاصله و جدایی بیندازد.

همه ما مسئولیم در مقابل هم، در مقابل گریه‌های کودک همسایه که ترسیده است، در مقابل خانه‌ای که همه سرمایه‌اش به تاراج رفته است، در مقابل همسایه‌ای که خودروش را برده‌اند و ما فکر کرده‌ایم کسی که دارد با در ماشین ور می‌رود حتما صاحب آن است، در مقابل زنی بی‌پناه که گوشی‌اش را چنگ زده‌اند و....

همه ما مسئولیم. این چهل خانه همسایه یعنی مسئولیت داریم. احادیث و روایات اجتماعی یک شبکه‌اند. یک سلسله مراتب‌اند، نه‌فقط یک جمله زیبای بی‌ارتباط با بقیه جمله‌ها. «همه شما مسئولید» با چهل خانه همسایه، با ثواب سلام کردن، با اهتمام به امور مسلمانان، با در امان بودن همسایه، با سیر نخوابیدن و گرسنگی همسایه و با دیگر احادیث اجتماعی در ارتباط است. اینها مجموعه‌ای کامل از فرهنگ زندگی شهری‌اند که باید جایگزین «فرهنگ» بی‌خبری و تک‌خوری و «به من چه مربوط است» و «به کسی ربطی ندارد» و «چهاردیواری اختیاری» بشود. حتما باید جایگزین بشود تا امنیت و آرامش و سلامتی و آسودگی بر زندگی شهری سایه بیندازد، تا ناامنی و اضطراب و بیگانگی و خمودگی و بی‌مسئولیتی از جامعه برود و شهر‌ها هم جایی باشند برای یک زندگی زیبا و دوست‌داشتنی.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.