رابطه عجیب اختلال یادگیری با مشق شب دانش آموزان زنان ایرانی، الهام‌بخش‌ترین زنان دنیا ردپای فرهنگ ایرانی در مشکلات اقتصادی زنان روایت یک دهه پیگیری شورای همکاری زنان برای اصلاح قوانین اقتصادی سرزنش، سمّ روابط عاشقانه سومین قهرمانی جهان در انتظار دختر تکواندوکار ایران مظفر: نتیجه ملی‌پوشان فوتسال مقابل روسیه ارزشمند و امیدبخش بود تقدیر شجاعی از تاج در مراسم بدرقه تیم فوتسال دختران ایران فهرست نهایی تیم ملی فوتبال زنان برای تورنمنت هند اعلام شد خانم‌ها از ۴۰ سالگی ماموگرافی انجام دهند توانمندسازی و ارتقای شبکه واسطین ازدواج دانشجویی در دانشگاه‌ها آیا بارورسازی بدون رابطه زوجیت جایز است؟ تعطیلی مهدکودک‌های سازمانی در تضاد با سیاست‌های جمعیتی کشور زنان سالم پایه‌های استوار خانواده و جامعه هستند مدال نقره روئینگ آسیا به نوروزی رسید معرفی عوامل مؤثر در  چروک‌شدن پارچه‌ها و راهکار‌های رفع آن بازی، فرصتی برای یادگیری و رشد کودک در تمام جنبه‌ها تربیت کودک، وظیفه‌ای مقدس و مشترک میان خانواده و مدرسه استقبال خانواده‌های مناطق کم‌برخوردار مشهد از اجرای طرح «باشگاه همسران مشهدی»
سرخط خبرها
دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

  • کد خبر: ۲۹۹۸۵۳
  • ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم.

به گزارش شهرآرانیوز؛ هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم. این را همان لحظه ورود به حرم برای خودم نسخه‌پیچ کردم.

راستی اسم رواق دار‌الفیض را تازه یادگرفتم با اینکه سال‌ها یک گوشه‌اش می‌ایستم و به ردیف گل‌های بالای ضریح حسودی می‌کنم!

همین چند روز پیش بود که زیارتنامه را تند تند تمام کردم و تا خواستم دل بکنم از حال خودم چشمم افتاد به دیوار روبه‌رو و تازه فهمیدم چه جایی ایستاده‌ام. راستش در زیارت بعدی دلم همانجا را خواست و تا پایم را گذاشتم در صحن آزادی، سلامی گفته و نگفته راهم را کشیدم به سمت رواق، اما چیزی نگذشت که صدای جاروی خادمان حرم مسیر نگاهم را تغییر داد.

وسط نوای «این طایفه یعنی اصلِ تکیه‌گاهی، خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی» دلم رفت پیش زنی با چادر سفید که مثل غنچه‌ای بین جمعیت روی زمین سرد جمع شده بود و قدم‌های خادمان جارو به دست و همهمه مردم هم، آسمان صبح و گنبد آقا را از او نگرفت. جمعیت دور شد، اما او بی‌آنکه تکان بخورد دارالفیضش را تنگ در آغوش گرفته بود و در هوای صبح پاییز دلش گرم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.