از دانشجویی تا کارآفرینی | اختراع بانوی جوان مشهدی نجات بخش نوزادان لزوم افزایش ۲۵ درصدی مهارت‌آموزی زنان تا پایان برنامه ششم توسعه چرا دولت ضامن زنان سرپرست خانوار شد؟ پیروزی شیرین اسکیت هاکی زنان ایران برابر کره‌جنوبی بیش از ۷۰ هزار زن سرپرست خانوار تحت پوشش بیمه اجتماعی قرار گرفتند حضور داوران ایرانی در رقابت‌های لیگ قهرمانان بانوان آسیا آیا همکاری النی کاپوچیانی با فدراسیون بسکتبال پایان می‌یابد؟ تیم ملی اسکیت هاکی زنان برابر چین در قهرمانی آسیا به پیروزی رسید سلیمی: نقش مادران در روایت درست از جنگ بی‌بدیل است تداوم اردو‌های تیم ملی فوتسال بانوان بزرگسالان از برگزاری نمایشگاه محصولات فرهنگی و اشتغال خانگی تا اجرای گروه سرود کودکان خردسال در نخستین نشست «فتح نو» حذف کتاب از سبد خانوار، یک بحران فرهنگی جدی در کشور سهم ۳۰ درصدی بانوان کشور‌های مسلمان برای شرکت در جایزه بین‌المللی قرآن کریم دبی صحنه‌ای از قیام معرفتی زنان برای ساختن جهانی بهتر رصد دختران بازمانده از تحصیل در کشور توسط وزارت آموزش و پرورش درباره سمیحه خلیل، صدای زخم‌خورده و مقاوم زنان سرزمین فلسطین
سرخط خبرها
دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

دار‌الفیضش را گرفته تنگ در آغوش

  • کد خبر: ۲۹۹۸۵۳
  • ۲۳ آبان ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۹
هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم.

به گزارش شهرآرانیوز؛ هوس کرده بودم سر صبح آبان گوشه دنجی از «دار‌الفیض» را برای خودم جور کنم و یک دل سیر حرف‌های تکراری‌ام را با امام رضا «ع» مرور کنم. این را همان لحظه ورود به حرم برای خودم نسخه‌پیچ کردم.

راستی اسم رواق دار‌الفیض را تازه یادگرفتم با اینکه سال‌ها یک گوشه‌اش می‌ایستم و به ردیف گل‌های بالای ضریح حسودی می‌کنم!

همین چند روز پیش بود که زیارتنامه را تند تند تمام کردم و تا خواستم دل بکنم از حال خودم چشمم افتاد به دیوار روبه‌رو و تازه فهمیدم چه جایی ایستاده‌ام. راستش در زیارت بعدی دلم همانجا را خواست و تا پایم را گذاشتم در صحن آزادی، سلامی گفته و نگفته راهم را کشیدم به سمت رواق، اما چیزی نگذشت که صدای جاروی خادمان حرم مسیر نگاهم را تغییر داد.

وسط نوای «این طایفه یعنی اصلِ تکیه‌گاهی، خیر دو دنیا را دهند با یک نگاهی» دلم رفت پیش زنی با چادر سفید که مثل غنچه‌ای بین جمعیت روی زمین سرد جمع شده بود و قدم‌های خادمان جارو به دست و همهمه مردم هم، آسمان صبح و گنبد آقا را از او نگرفت. جمعیت دور شد، اما او بی‌آنکه تکان بخورد دارالفیضش را تنگ در آغوش گرفته بود و در هوای صبح پاییز دلش گرم بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.