به گزارش شهرآرانیوز، سرودههای سعدی شاعر بزرگ ایرانی و هم حکایات او در باب جایگاه زنان، زن خوب، زن بد و ظلم و ستم به زنان (اعم از همسر، مادر، معشوقه و یا جنس زن به طور کلی)، تصویری واقعی از جایگاه عرفی زنان در جامعه ایرانی در طول تاریخ است.
هرچند شاید نتوان به صرف تحلیل و تفسیر محتوای اشعار و حکایتهای سعدی به کنه ضمیر شاعر نسبت به زنان پی برد، ولی میتوان ادعا کرد که یکی از بهترین راههای شناخت نوع نگرش شاعر نسبت به این مقوله در زمانهی کمبود منابع در این زمینه، بررسی آثار منظوم و منثور شاعر است.
نگاه سعدی به زنان زمان خود و کلا به ماهیت زن، نگاهی منطقی و واقع بینانه است. این شاعر بزرگ ایرانی که سروده هایش برای مردم عادی قابل فهم است، در اشعارش به بررسی جایگاه زنان خوب و بد از دیدگاه شرع و عرف ایران پرداخته است. در واقع دیدگاه سعدی کاملا دنیایی و عقلانی است و این در دید او نسبت به زنان هم تاثیر بسیار زیادی دارد.
رضا باقری فر سعدی شناس در رابطه با دیدگاه این شاعر بزرگ ایرانی درباره زن خوب مینویسد: یکی از بهترین اشعاری که میتوان نظر سعدی در باب زنان را از آن دریافت، ابیاتی است که در بوستان در باب عالم تربیت آورده و در آنها به مقایسه زن خوب و زن بد میپردازد.
وی ادامه میدهد: در این رابطه سعدی در بیان صفات زن خوب چند ویژگی را ذکر میکند از جمله فرمانبری، پارسایی، غمگساری، خوبروی بودن، یکدلی، خوش سخنی، عیب پوشی، همخوابه، دوست و امانتدار.
این سعدی شناس همچنین میافزاید: به اعتقاد سعدی چنین زنی مرد درویش را پادشاه میکند و چنین مردی باید به خاطر آن که چنین همسری همراه اوست، باید پنج نوبت شکر به جای آورد.
او معتقد است: به اعتقاد سعدی چنین زنی حتی اگر در عین پارسایی و خوش سخنی، بدسیما باشد، نسبت به زنی زیباروی و بداخلاق مرجح است. سعدی بر این باور است که چنین زنی آرام دل است ضمن آن که باید از همسر بد به خدا پناه برد.
زن خوب فرمانبر پارسا کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت چو یاری موافق بود در برت
باقری فر در رابطه با دیدگاه سعدی درباره زن بد نیز مینویسد: در ادامه همین ابیات، سعدی به توصیف زن بد میپردازد و آن را به کلاغی تشبیه مینماید که با طوطی هم نفس و هم قفس است و طوطی در پی فرصتی است برای رهایی از بند قفس.
او ادامه میدهد: سعدی آواره شدن در جهان از دست چنین زنی را به بیچارگی، تحمل هم خانگی با همسر بد ترجیح داده، بر این باور است که زن بد مثل کفش تنگ است که بدون کفش رفتن (نداشتن همسر بد) بهتر از داشتن کفش تنگ است و بلای سفر را به جان خریدن بهتر از جنگ هر روزه در منزل و گرفتاری در زندان اولی بر ابروهای گره کرده زن بداخلاق در خانه است. به همین جهت سفر برای صاحب خانهای که بانوی زشت اخلاق در خانه دارد، عید است.
این سعدی شناس عنوان میکند: در ادامه این اشعار میتوان چنین دریافت که زن بد از نظر سعدی زنی است که: صدایش بر شوهرش بلند است، راه بازار در پیش گیرد، به حرف مرد خود گوش نمیدهد، جاهل است و ناراست کردار، امانتدار نیست، بر روی بیگانه میخندد، زنی است که در خانه آرام و قرار نمیگیرد.
چو طوطی کلاغش بود هم نفس غنیمت شمارد خلاص ار قفس
سر اندر جهان نه به آوارگی وگر نه بنه دل به بیچارگی
تهی پای رفتن به از کفش تنگ بلای سفر به که در خانه جنگ
به زندان قاضی گرفتار به که در خانه دیدن بر ابرو گره
سفر عید باشد بر آن کدخدای که بانوی زشتش بود در سرای
زن در نظام خانواده، مایه آرامش خاطر است، اما از دیدگاهی دیگر، جزو تعلقات دنیوی و مایه اشتغال مرد به امور مادی است. به نظر سعدی، زن، فرزند و همه بستگان به منزله برادرخواندگان کاروان زندگی هستند که همراهی ایشان جاودانه نیست و در سفر آخرت باید از ایشان جدا شد؛ پس نباید به آنها دل بست و باید به فکر آخرت بود.
از این دیدگاه، زن و فرزند، آزادی و آزادگی مرد را سلب میکنند و او را از سیر در ملکوت باز میدارند. با این همه، پیوند ازدواج و عرف اجتماعی سبب می شود که مرد در همه حال و در سخت ترین اوضاع، خود را در خدمت زندگی مشترک ببیند و از ناموس خویش جدا نشود. چنانکه یکی از رفیقان سعدی در کفاف معیشت درمانده بود و میخواست به اقلیمی دیگر رود و گمنام زندگی کند، اما از شماتت مردم میترسید که پشت سرش به طعنه بخندند و سعی او را در حق عیال، عدم مروت حمل کنند و بگویند:
مبین آن بی مروت را که هرگز نخواهد دید روی نیکبختی
که آسانی گزیند خویشتن را زن و فرزند بگذارد به سختی
در باب اوصاف ظاهری معشوق آرمانی و ایدهآلی که در عین حال بیانگر پارامترها و ویژگیهای زیباییشناسانهی زن در جامعه ایرانی است، غزلیات سعدی همچون اشعار بسیاری از شاعران، مشحون از نکتههایی ظریف و قابل تأمل است و از این حیث توصیف کنندهی اصالتهای فرهنگی در باب زن ایرانی است. (غزل شماره ۴۹۱، ۴۴۸، ۴۹۸)
معشوق سعدی در شکوه و وقار همچون هماست و در زیبایی، چون طاووس و همانند طوطی خوش زبان، اگرچه به غمزهی جادویش، دل عاشقان را میرباید؛ امّا برای جاودانه ماندن زیباییهایش از او دوری میکند. (غزل شماره ۵۶۴) سعدی و بسیاری از شاعران ایرانی، زیبایی جسمانی را تظاهر زیبایی معنوی میدانند. در نظر سعدی زیباروی حقیقی آن است که هم نیکو صورت باشد و هم زیباسیرت. (غزل شماره ۳) این نکته یکی از شاخصههای فرهنگی ایرانیان در آثار ادبی از رودکی تا به امروز است.
معشوق سعدی سستمهر و عهدشکن، جفاپیشه و ستمکار است که جمیع این اوصاف نشان دهندهی باوری در باب زن ایرانی است که به آسانی دل به مهر کسی نمیسپارد و تسلیم او نمیشود. سعدی به وصال این زن جاودانه نمیتواند طمع داشته باشد، زیرا به خوبی میداند که او حاجت عاشق را برآورده نمیکند و با وجود خوش کلامی، به نرمی با عاشق خویش سخن نمیگوید. (غزل ۶۰۱)
گر مرا عشقت به سختی کشت سهلست اینقدر
کاش اندک مایه نرمی در خطابت دیدمی