دانش پزشکی در طول تاریخ بهواسطه تلاش دانشمندان، شاهد پیشرفتهای عدیدهای در راستای خدمترسانی بهبشریت بوده است. استفاده از دستاوردهای جدید پزشکی و دانشگاهی شدن این موضوع، موجب شده تا پزشکی نوین جایگزین طب سنتی شود. مقاومت افراد سنتی در برابر تحولات و مؤسسات تمدنی جدید موجب شده تا تحولات پزشکی بهکندی در جوامع ورود پیدا کند. اما بهتدریج آشنایی با مظاهر تمدنی جدید باعث میشود تا جامعه، همزمان از رشد فکری و فرهنگی برخوردار شود، برخی از باورهای غلط را کنار گذارد و به پیشرفتهای جدید دست یابد. در اواخر دوره قاجار، تأسیس بیمارستانهای نوین در ایران نیز تابع شرایط بوده و روایت خاص دارد. در این بین ایجاد مراکز درمانی مختص زنان و استخدام پزشکان موضوع درخور تأملی است. در این نوشتار به نخستین تلاشهای صورت گرفته در این باره و بیمارستانهای مختص زنان پرداخته میشود.
اواسط قرن نوزدهم میلادی با پیشرفتهای پزشکی نوین در اروپا و ایجاد انقلاب آنتیبیوتیکها و کشف داروهای شیمیایی، همچنین استفاده از ابزار جدید پزشکی و بهکارگیری فناوری در طب و تخصصی شدن این علم شاهد تحولات نوین در این باره هستیم. پیشرفتهای پزشکی به مرور زمان در دیگر مناطق نیز به کار گرفته میشوند. بخشی از این پیشرفتها در زمینه بیماریهای زنان و بیمارستانهای اختصاصی است.
طب و نحوه طبابت زنان در منابع و گزارشهای تاریخی مکرر منعکس شده است. عمده مطالب در این باره تولد نوزاد و مسائل مربوط به بیماریهای زنان است. اما تعصبات موجب شده حتی در مداوای زنان نیز سختگیریهایی انجام شود. بنابر محتوای سفرنامه شاردن سیاح عصر صفویه در ایام قدیم، طبیب زنان را از پشت پرده و در حالی که دستهای آنان پوشیده بود معاینه میکرد، به طوری که هرگز دیده نمیشدند. این محدودیتها به حدی است که ویشارد پزشک آمریکایی نیز در کتاب «بیست سال در ایران» به آن پرداخته است. در دوره قاجار محدودیتهای اعمال شده بر زنان به حدی بود که هنگامیکه یکی از آنان بیمار میشد، معاینه و مداوای او برای طبیبان اعم از داخلی یا خارجی مشکلات فراوانی داشت. حتی تا پیش از برپایى نظام مشروطیت، زن ایرانی براى درمان بیماریهاى خود حق رفتن به مریضخانه یا آوردن طبیب را نداشت. دکتر فووریه پزشک فرانسوی که به مدت ۳ سال در دربار ناصری میزیست، دراینباره گزارش جالبی از معاینه امینه اقدس از زنان محبوب ناصرالدینشاه میدهد. «مداوای این خانمها کار آسانی نیست، زیرا که طبیب باید دیپلمات باشد تا بتواند بفهمد که کجای خانم درد میکند و چه دردی دارد، چنانکه من به زحمت توانستم بفهمم که امینه اقدس به چه مرضی مبتلاست...»
تأسیس بیمارستانها و ایجاد بخشهای زنان موضوع درخور تاملی است که در گزارشهای تاریخی وجود دارد. بیمارستانهای دوره قاجار را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ بیمارستانهای صحرایی یا سیار و بیمارستانهای ثابت که خود به دو گروه بیمارستانهای مردان و زنان با تجهیزات و کارمندان مجزای مرد و زن، تقسیم میگردد. گزارش اسناد تاریخی حاکی از آن است. ایجاد مراکز درمانی مختص زنان از اواخر دوره قاجار شکل میگیرد، ولی سابقه ایجاد بخشهایی برای مداوای زنان به اوایل دوره قاجار و برای نخستین بار در شهر مشهد شکل گرفته است.
اعتمادالسلطنه در مطلعالشمس ضمن تأکید به سفر میرزا جعفرخان مشیرالدوله در ذیالحجه ۱۲۷۷ ق. به مشهد روایت تأسیس نخستین بخش زنان در دارالشفاء را چنین بیان کرده است. «.. مشیرالدوله در نظم امور، خاصه در ضیافت زوار و علما و شام خدام، مساعی جمیله نمود و دارالشفای سابق را که در جنب مسجد جامع گوهرشاد بود و جایی تنگ و غیرمناسب بود، متروک داشت، و در خیابان علیا متصل به باغ وقفی سرکار فیض آثار مریضخانه بنا نمود که جای مردان مریض از زنان جدا، و همچنین حجرات صاحبان امراض مسریه مفروض بود و، چون این بنا در حیات مشیرالدوله تمام نشد به موجب وصیت او فرزند او از مال خاصه آن مرحوم، آن بنا را به انجام رسانید.»
این نخستین بیمارستان مجهز به سبک نوین در ایران بوده که بخش مخصوص زنان داشت. با توجه به اَسناد موجود قبلا اتاقهای بستری بانوان از اتاقهای بستری مردان جدا بود، ولی بخشها تفکیک نشده بود. از این تاریخ به بعد بخشهای زنانه و مردانه کاملا مجزا شد.
مؤلف کتاب تاریخ دارالشفای آستان قدس نیز با بهرهگیری از منابع متعدد نوشته است: «دارالشفای جدید در بالا خیابان و در جوار یکی از باغات موقوفه آستان قدس، در محیطی آرام ساخته شد. طرح ساختمان جدید دارالشفاء و فضای داخلی و نمای بیرونی این مکان توسط مهندسباشی ریخته شد. در دارالشفای جدید بخش زنان و مردان مجزا شده بود، برای بیمارانی که بیماریشان واگیردار و مسری بود، اتاقهای مخصوص ایجاد شده بود. درواقع دارالشفای آستان قدس رضوی اولین مؤسسه درمانی است که در آن بخش زنان تأسیسشده است. سابقه تأسیس این بخش به سال ۱۲۷۷ ق. /۱۸۶۰ م. میرسد. برخی از بیمارداران زن مانند: حاجیه بنفشه، فضه (کنیز جاریه) گلاندام، کلثوم، سکینه بنت ملا محمود، گلین خانم، حاجیه سیده بیگم، آمنه، مریم، حاجیه بیبی بیگم، حاجیه لیلی، بیبی جان، بیبی سیده بنت زینالعابدین، کربلایی زهرا، کربلایی فاطمه، حاجیه بیبی فاطمه سلطان، و حاجیه فاطمه در این مؤسسه درمانی مشغول خدمت بودهاند.
بیماریهای مختص زنان و مشکلات فرا روی آنها موجب شده تا فکر تأسیس بیمارستان زنان از سوی پزشکان حاذق طراحی و اجرا شود. در مکاتبهای که دکتر امیراعلم روز دوشنبه ۲۳ رجب ۱۳۳۳ در نشریه شکوفه منتشر شده در لزوم تأسیس بخش زنان مطالبی آمده است.
«برای شعبه زنان در فکرخواستن طبیبه و جراحه و قابله هستم که از نظر معالجات نیز از قسمت مردانه جدا بماند و شاید بتوانیم بدین وسیله طبیبه یا لااقل قابلههای قابله و عالمه تربیت نمائیم و از تلفات هولناک زنان بار نهاده، و اطفال نوزاد حتیالامکان جلوگیری کنیم و اگر بخواهیم به خاطر آوریم که در مملکت ما صدی سی الی پنجاه از زنان حامله در وقت زایمان زندگانی را بدرود میگویند و اکثر اطفالشان نیز تلف میشوند.»
در آن ایام حتی در شهر تهران نیز مرکز درمانی مختص زنان وجود نداشت؛ بنابراین یکی از اقدامات دکتر امیراعلم توجه به این مسئله است. دکتر امیراعلم معتقد است: «اگر همچو مریضخانهای تاکنون تاسیس شده بود، بسیاری از زنان فقیر و کودکان فقیر که استطاعت تحصیل دوا و غذا را ندارند معالجه شده و از اتلاف نفوس آنان جلوگیری میشد، بدیهی است که یکی از دلایل و موجبات عدم ازدیاد نفوس ایران نبودن مریضخانه زنانه است. علیهذا برای حصول این مقصود مشروع، این بنده عازم شده که به کمک و مساعدت هموطنان اعزاز یکباب مریضخانه مخصوص به زنان و کودکان تاسیس یابد؛ و، چون این امر راجع به منفعت عامه است و مطبوعات همیشه خدمت بنوع و ترویج منافع عمومیه را وظیفه و شعار خود دانسته و میدانند لذا جای این دارد که این نیت حقیر را ترویج نموده و خاطر عموم را مستحضر سازند...»
دکتر امیراعلم در تاریخ ۲۹ جمادی الثانی ۱۳۳۴، ضمن تاکید برلزوم تأسیس مریضخانه نسوان، به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه خاطر نشان کرد. مرتضی خان ممتازالملک وزیر معارف وقت پیشنهاد را در هیئت دولت مطرح و تقاضا نمود عمارتی به این امر اختصاص یابد. با تصویب هیئت دولت و تلاش امیراعلم یک عمارت و زمینی برای بیمارستان که در سالهای پیش جزو رقبات ارباب جمشید بود و در قبال بدهی ایشان به دولت واگذار شده و جزء خالصه شد و مدتی در اجاره غیر بوده، به مریضخانه اختصاص یافت. این عمارت در زمان کابینه سپهسالار تنکابنی و وزارت ممتازالملک از طرف وزارت معارف تقاضای واگذاری آن به بیمارستان نامبرده شد. تصمیم گرفته شد، برای کار در بیمارستان دو قابله اروپایی استخدام شوند، که چنین نشد و خانمی به نام «فراسکینا» که دیپلم قابلگی داشت و در تهران ساکن بود، مسئول اداره درمانگاه عمومیشد. ادیبالممالک فراهانی نیز در همان ایام به مناسب افتتاح مریضخانه نسوان شعری سروده است.
درعهد شه زمانه احمد
شاهی که به عهد داستان است
عهدی که به مسند معارف
ممتازالملک را مکان است
با واسطه امیراعلم
کز کردارش هنر عیان است
پرداخته شد چنین بنایی
کاسایش ملتی در آن است
اطفال و زنان مُلک را
زین کاخ شفا به رایگان است.
تاریخ و اساس نامیش
بیمارستان بانوان است.
هنگام افتتاح مریضخانه نسوان، درمجلس جشنی تشکیل شد و اغلب وزرا و رجال و محترمان در آن شرکت و هریک به فراخور تمکین، مبلغی به رسم اعانه به مریضخانه ارسال کردند و در سال ۱۳۳۵ ق/۱۹۱۶ م. شعبه کحالی (چشم پزشکی) درمریضخانه نسوان تحت نظر مرحوم دکتر مهذب السلطنه افتتاح و دایر شد.
بیمارستان نسوان با بودجهای بیش از ۲۰۰ تومان از محل عایدات اوقاف و با ریاست مهذبالدوله کار خود را آغاز کرد. تا پایان همان سال نیز ۵۹ نفر بیمار زن در این مریضخانه بستری و درمان شدند. ضمن اینکه ۱۰ نفر از محصلان دختر دارالمعلمات در بیمارستان مذکور و زیر نظر مادام فراسیکنا مشغول یادگیری مهارت قابلگی گشتند.
علی کریمیان در پژوهشی با عنوان «مروری بر تاریخچه مریضخانه نسوان» بنابر گزارشها و اسناد موجود این مریضخانه را مورد بررسی قرار داده و ضمن اشاره به گزارش جان گیلمور درباره مریضخانه نسوان نوشته است. بیشتر افراد مریضخانه را موارد امراض مقاربتی و زنان تشکیل میدهند. بخش سرپایی مریضخانه نیز شلوغ است. تعداد مریضی که از فروردین ۱۳۰۲ تا فروردین ۱۳۰۳ در این محل بستری شده اند ۱۰۷ نفر بوده که ۲۰ نفرشان تب نوبه داشتهاند. تعداد افراد سرپایی ۱۳۴۲ نفر بوده که ۱۹۲ نفرشان تب نوبه داشتهاند.
تعداد تلفات زنان در تهران، ازفروردین ۱۳۰۱ تا فروردین ۱۳۰۲ مردهزایی ۳ نفر و سقط ۲۱۵ نفر، سیفلیس ۵۰ نفر، سر زا رفتن ۳۰ نفر، تب زایمان ۹ نفر و امراض جنسی یک نفر و از فروردین ۱۳۰۲ تا فروردین ۱۳۰۳ ش. مردهزایی و سقط ۲۳۴ نفر، سیفلیس ۴۱ نفر، سر زا رفتن ۳۲ نفر، تب زایمان ۷ نفر گزارش شده است.
پس از تأسیس بیمارستان زنان کار آموزش نیز در دستور کار قرار گرفت و مدرسه قابلگی در کنار این بیمارستان ایجاد شد؛ بنابراین در سال ۱۲۹۸ ش. مدرسه قابلگی با ۱۰ نفر شاگرد دارالمعلمات در بیمارستان نسوان تأسیس شد و نصیرالدوله، وزیر فرهنگ، مدرسه فرانکوپرسان را به دارالمعلمات تبدیل کرد و دستور داد ۱۰ نفر از شاگردان این مدرسه، هفتهای ۳ روز در بیمارستان زنان، به قابلگی و درمان امراض مشغول شوند و این پایه آموزش مامایی بهصورت علمی در ایران بود. مدرسه قابلگی از مدارسی بود که از آن استقبال بیشتری شد. این مدرسه از سال ۱۳۰۵ شروع به کار کرد و دختران با اتمام این مدرسه، هم میتوانستند در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهند و هم در مریضخانه فعالیت کنند. در سال ۱۳۰۹ مریضخانه نسوان چندین دکتر زن داشت. مریضخانه نسوان در سال ۱۳۱۹ ش. ضمیمه دانشکده پزشکی و بیمارستان زنان نام گرفت.
پزشکی نوین در دوره پهلوی اول مورد توجه جدی قرار میگیرد و در بیمارستانهای نوبنیاد بخشهایی به زنان اختصاص داده میشود و پس از آن شاهد تأسیس مراکز درمانی اختصاصی در شهرهای مختلف هستیم.