به گزارش شهرآرانیوز، زمانی که دانشجوی کارشناسی روانشناسی بودم و استادم درباره اهمیت شغلی مشاوره توضیح میداد از مراجعه برخی افراد گلایه داشت که عدهای میگذارند مشکلاتشان به مرز جنون و پاره شدن نخ ارتباطی شان برسد و بعد تازه یادشان میآید یک نفر به اسم مشاور هم هست. استاد دیگرم میگفت «برخی مردم فکر میکنند حتما باید اسکیزوفرنی یا وسواس داشته باشند که وقت مشاوره بگیرند.»
یادم است چندین مرتبه به دوستانم که قصد ازدواج داشتند ازشان پرسیدم «مشاوره رفتید؟» و در جواب گفتند من اعتقادی به مشاوره ندارم و خودم برای خودم تصمیم میگیرم. خیلی از همان افراد حالا مهر طلاق روی شناسنامه شان خورده است و بعد طلاق به مشاور مراجعه کرده اند که به آنها راهکار بدهد.
امروز نهم اردیبهشت به نام روز روانشناس و مشاور نامگذاری شده است و از سال ۱۳۸۲ تا امروز که حدود ۲۰ سال از اولین روز این نامگذاری گذشته، تغییر و تحولاتی در نوع نگاه مردم هم به وجود آمده است و تا حدی به اهمیت مشاوره پی بردهاند.
با رشد رسانههای جمعی نیز توجه مردم به امر مشاوره در زندگی بیشتر شده و حتی در فیلم و سریالهای دهه اخیر شاهد نقش سازی برای مشاوران هستیم که برخی از آنها دور از واقعیت حرفهای ساخته شده است و خلاف شان و جایگاه واقعی روانشناسی که همراه با فرهنگ ایرانی اسلامی باشد را نشان میدهد؛
مثل آرایش غلیظ و رفتارهای عشوه گرانه مشاور در سریال نمایش خانگی «دل» یا همین مشاوری که این روزها در سریال «افعی تهران» میبینیم و پیش بینی میشود به رابطه عاشقانه با مراجعش ختم شود که بر خلاف رفتار حرفهای مشاور است چراکه مشاور کاربلد و دارای پروانه نظام، برای نوع رفتارش در اتاق درمان آموزش دیده است و ارزیابی میشود.
این روزها هر کسی بی شک چند صفحه و کانال با موضوعات روانشناسی در شبکههای اجتماعی خود دارد که هر وقت حوصله کند آنها را بالا و پایین میکند و میخواند.
این افراد همانهایی هستند که حوصله خواندن کتابهای تخصصی تربیت فرزند و مهارتهای زندگی و روابط بین همسر و ... را ندارند، اما چندین صفحه و کانال با این موضوعات دارند که هر بار چیزی یاد میگیرند سعی میکنند به دوست و آشنا و خانواده خود هم منتقل کنند و ادای «من میدانم»ها را در بیاورند.
اما این فقط بخش کوچکی از جامعه مجازی است که در دنیای حقیقی زندگی میکنند. آسیب بزرگتر آن، ایده و افکار و افرادی است که پشت این صفحات و کانالهای مثلا تخصصی قرار دارند بدون اینکه دانش کافی و صلاحیت حرفهای کار را داشته باشند و سختتر از آن برگزاری دورههای مجازی و فروش بستههای محتوایی است که بعضا به تناسب افزایش فالوورهایشان، این بستهها و دورهها هم گرانتر میشود.
خوشبختانه مشاوران و اساتید حرفهای تا حدی به این دنیای مجازی بی در و پیکر ورود کرده اند تا فرق دوش از دوشاب شناسایی شود. چند سال گذشته نیز سازمان نظام روانشناسی، لیستی از مشاورنماها در شبکههای اجتماعی را منتشر کرد که برخی از آنها بسیار مشهور بودند؛ اما برای ترویج اصالت کار، تنها این موضوع کارساز نیست و ما رشد قارچ گونه این صفحات را هنوز شاهدیم.
نیاز است سازمان فضای مجازی کشور نظارت دقیق تری روی این مسئله داشته باشد و همانطور که برای صاحبان کسب و کارهای مختلف قوانینی وضع کرده است برای این افراد که از تخصص کافی و حرفهای نیز بهرهای ندارند قوانینی دست و پا کند تا مردم به پای روانشناس نماها، زندگی خود را تباه نکنند.