روز دوشنبه از نظر خبرهای سیاست خارجی، روز ویژهای محسوب میشد. مجموعه خبرهایی که از 2ماه پیش میان ایران و فرانسه وجود داشت و گفتوگوهای تلفنی طولانیمدت 2رئیسجمهور نوید باز شدن افق جدیدی را در مذاکرات سیاسی میداد. به همین دلیل سفر غیرمنتظره ظریف به اجلاس 7کشور صنعتی، این گمانهزنیها را تقویت کرد؛ ولی آنچه که بمب خبری بود، اظهارات آقای روحانی در تهران بود که گفت «اگر بدانم ملاقات با شخصی، منافع ملی کشور ما را تأمین و به آبادی ایران کمک میکند، دریغ نمیکنم. آیا فقط باید بنشینیم و بگوییم ما میایستیم؟ برای چه؟ میایستیم تا به اهداف و منافعمان برسیم؛ وگرنه، ایستادن باعث پادرد و کمردرد میشود».
این سخنان بهمنزله یک تحول جدید در مناقشه ایران و ایالات متحده محسوب میشد و هنگامی که خبر سخنان مکرون در باب احتمال دیدار روحانی و ترامپ و نیز اظهارات جدید و تا حدی متعادل ترامپ نیز آمد، برای همه یقین حاصل شد که گفتوگوها و توافقات بیش از آن پیشرفت کرده است که در ابتدا گمان میرفت؛ بهویژه که ترامپ هم از امکان لغو محدود تحریمها سخن گفت. با این حال سخنان روز سهشنبه روحانی در مشروط شدن دیدار به لغو تحریمها حاکی از نگاه دیگری بود که معلوم نشد آیا آن را باید اصلاح سخنان روز قبلش دانست یا در تکمیل و توضیح آن مواضع باید تلقی شود. برداشت کلی این است که این 2اظهارنظر هماهنگ و در یک سو نیستند. شاید به همین دلیل سخنان اولیه تفسیر یا اصلاح گردیده است.
وحدت سیاست خارجی بسیار مهم است. در اهمیت آن همین بس که دولتهای فدرالیستی که اختیارات زیادی حتی در امور قضایی را به حکومتهای محلی واگذار میکنند، ولی 3موضوع انتشار پول و ارتش و سیاست خارجی را در انحصار دولت مرکزی و فدرال میدانند؛ زیرا این 3مورد تجزیهناپذیر است. بنابراین ایران بهعنوان یک حکومت متمرکز به طریق اولی باید سیاست خارجی آن فارغ از اینکه دارای چه جهتگیری باشد، از وحدت اجرایی کامل برخوردار باشد. کاهش شکافهای عرضی و حضور نهادها و افراد گوناگون در این سیاست خارجی سم مهلک برای کشور است؛ لذا باید بهشدت از آن پرهیز کرد. همچنین شکاف طولی نیز پذیرفتنی نیست. به این معنا که نباید در سلسلهمراتب مدیریتی با نهادها و افراد بالادست بدون هماهنگی لازم اقدام کرد. البته سیاست خارجی مثل فرماندهی نظامی نیست که یکی دستور دهد و بقیه اجرا کنند. سیاست خارجی از دل گفتوگوی مسئولان و حتی نخبگان و مردم حاصل خواهد شد، ولی در عرصه اجرا باید ملاحظات مبتنی بر سلسلهمراتب رعایت شود تا همه نیروها فراتر از جناحبندیهای سیاسی و نیز کلیت نظام حکومتی و اداری پشتیبان سیاست خارجی باشند.
با این مقدمه به نظر بنده اگر مواضع اولیه روحانی با ملاحظه این قاعده اظهار شده است، کاملا قابل دفاع است و یک گام به پیش محسوب میشود، ولی اگر جز این باشد و سخنان روز بعد او ناشی از اصلاح آن مواضع تلقی شود، در این صورت زیان آن مشهود است.
سیاست خارجی باید در راستای تأمین و حفظ منافع ملی و دارای ثبات نسبی باشد. در این صورت باید تصمیم فراجناحی اتخاذ شود. در غیر این صورت و هنگامی که با تغییرات و عقبنشینیها مواجه شود، چوب هر 2سیاست اولیه و ثانویه را خواهد خورد، بدون آنکه نان هیچکدام را بخورد.