سمیرا شاهیان | شهرآرانیوز - دوربین مستند، مستقیم با دغدغه هنرمند رویاروست و از دل حقیقت میآید، به ویژه اینکه پایه شکل گیری آن پژوهش است. هنرمندان مشهدی و خراسانی علاقهمند و فعال در عرصه مستند تاکنون به تولید آثار خوبی دست زده اند که بعضی از آنها ازجمله مستند تاریخی «هویت مشهد» (مشهد قدیم) از محمد دستمالچیان، «مهدی که به دنیا آمد» از امیر مهدی حکیمی، «آنجا سپیده دم» از محسن جهانی و هاشم مسعودی است.
در چند دوره گذشته سینماحقیقت که معتبرترین جشنواره سینمای مستند ایران محسوب میشود، تعداد زیادی از هنرمندان مشهدی نیز اثر داشتند و جایزه گرفتند. فعالان این شاخه هنری در زمینههای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و حتی گردشگری و حیات وحش تولیدهایی دارند؛ اما به گفته باتجربههای این حوزه هیچ کدام از هنرمندان نتوانسته اند در برنامه راهبری که بتواند ما را به هدفی متعالی نزدیک کند، قرار بگیرند.
برای ورود به پرونده «نقش تولید مستند در جهانی شدن مشهد» ابتدا طرح این پرسشها ضروری است: چند اثر مستند داریم که توانسته است ظرفیتهای مشهدالرضا (ع) را به درستی نمایش بدهد؟ آیا هنرمندان، از تولید مستند به عنوان ابزاری اثرگذار برای معرفی جهان شهر مشهد بهره برده اند؟ ظرفیتهای فراموش شده مشهد برای نمایش دادن به مخاطب جهانی کدام است؟ هنرمندان فعال در عرصه مستند، از مستندسازان جوان تا باتجربه و عمیق و در ژانرهای مختلف چه دغدغههایی برای تولید آثار درخور دارند؟
ازجمله آثاری که این هنرمند با هویت دینی و ملی در حوزه شخصیتها و مشاهیر مشهد ساخته است، میتوان به وحید آقا (زندگی و مبارزات شهید دکتر سیدعبدالحمید دیالمه)، خانم طاها (آثار و مبارزات فاطمه خاموشی، مؤسس و مدیر مدرسه علمیه حضرت نرجس (س) مشهد) و سفیر وحدت (زندگی و آثار علمی آیت ا... واعظ زاده خراسانی) اشاره کرد.
او با بیان اینکه مستندسازان مشهد مقام نخست را در کشور دارند، میافزاید: در وضعیت کنونی اگر تهران را به عنوان پایتخت در نظر نگیریم که نباید در نظر بگیریم، چون بیشترین امکانات در آنجا متمرکز است، در مشهد مهمترین کلونی یا گروه مستندسازان کشور را داریم و باتوجه به این فراوانی از همه استانها فاصله گرفته ایم. ما میتوانیم متکی به توان بومی مان وظایفی را که به جهان شهر مشهد داریم، انجام دهیم.
علیرضا باغشنی نیز این گفتهها را تأیید میکند و میگوید: آن طور که من شناخت دارم، مشهد بعد از تهران بیشترین تولید آثار هنری را در قالب مستند دارد و حضور هرساله هنرمندان در جشنوارههای متعدد و کسب عناوین مختلف اثبات کننده این ادعاست. افراد زیادی در مشهد توانایی تولید آثار درخور را دارند و باید تا پیش از مهاجرت آنها به پایتخت از ظرفیتشان در تولید هنری استفاده بهینه کرد.
ما در چند شاخه مستندسازی که در حقیقت میتوانستند نیاز مشهد را برطرف کنند، وارد نشدیم؛ شاخههایی که میتوانستند در شناخته ترشدن مشهد، جهانی شدن این شهر و معرفی هویت و چهرهها و جغرافیای (گردشگری، زیارتی، تاریخی) مشهد تأثیرگذار باشند.
او میافزاید: برای نمونه، در حوزه تأثیرگذار مستندهای خبری که شبکههای مهم دنیا مثل الجزیره و بی بی سی به آن وارد شدند و در این زمینه تأثیرگذارند، به ویژه در زمینه هویت صنفی، شهری و خانوادگی، متأسفانه ما هیچ تولیدی نداشتیم. شاید اگر فرصتی برای ارائه این موضوعها به مدیران فرهنگی پیش بیاید، بتوانیم آنها را توجیه کنیم با برنامهای مشخص در بعضی قالبهای مستندسازی که میتواند تأثیرگذار باشد، وارد شوند.
این هنرمند فعال در عرصه سینما و تلویزیون با بیان مقدمهای از دو گونه مستندسازی به آسیب شناسیای در این زمینه میپردازد: در مستندسازی دنیا دو روش یا گونه داریم و این غیر از قالبهای مستندسازی است. یک مدل مستندسازی بلند یا فیلمهای سینمایی مستند است. بیشتر فیلمهای تأثیرگذار دنیا و آن دسته از فیلمهای مستندی که در اسکار و جشنوارههای معتبر، حتی جشنوارههای داخلی فجر و سینماحقیقت پذیرفته میشوند، از نوع بلند هستند و به آن فیلم مستند و به کسی که این کار را انجام میدهد، فیلم ساز مستند میگویند. در این نوع آثار در حقیقت به موضوعی در اثری بلند میپردازند و اقتضائات خودش را دارد. تقریبا در این حوزه مستندسازان مشهد به تولید دست نزدند که عمده دلیل آن مدیریتی و بودجهای است، یعنی نمیدانند این آثار چه اسلحه تأثیرگذاری است.
احمدی زر، مدیر پخش مجموعههای شبکه استان خراسان رضوی، اضافه میکند: گونه دوم مستندهای کوتاه برای مردم شناخته شدهتر است. عرف تلویزیون برای این آثار ۲۵ تا ۳۰ دقیقه است. در همین حوزه هم مشکلاتی به دلیل نبود شناخت جدی وجود دارد، ازجمله اینکه ممکن است به این تولیدها پیش پاافتاده نگاه کنند.
او با انتقاد از سفارشهای سرسرانهای که در این حوزه به هنرمندان میشود، میگوید: اینکه مدیری، مستندسازی را دعوت کند و اثری برای گزارش عملکردش یا اتفاقی که مایل به بیان و معرفی آن است، سفارش دهد، راهبرد رسانه مستند نیست. کسانی که این کار را انجام میدهند، مستندسازند و معمولا در حوزه فیلمهای کوتاه وارد میشوند.
او با اشاره به چنین اثرگذاریای توضیح میدهد: مستند پرمخاطبترین اثر تصویری در جهان است، اما بستگی دارد مخاطب را چگونه انتخاب کنیم و تعریفتان از جهانی شدن چه باشد و چگونه خواسته باشیم مشهد را جهانی کنیم. در ابتدا، برای اینکه اثری تولید شود، باید برایش مخاطب شناسایی شود، به ویژه در آثار بین المللی که بتواند گسترش جهانی داشته باشد.
اینکه فقط بگوییم اثری جهانی میسازیم، شاید تحقق پیدا نکند. آثار جهانی شاخصههایی در تولیدشان دارند مثل اینکه جهان شمول هستند، تصمیم گیری نمیکنند، مخاطبان را درگیر ایدئولوژی نمیکنند، زیبایی شناسی شان زیاد است، کارگردانی دقیقی دارند و مخاطب برون مرزی شان را میشناسند. به عنوان مثال اگر قرار باشد خانهای تاریخی را به عنوان مرکزی بومگردی در مشهد معرفی کنند، ماهها پژوهش میکنند. در تولید کار جهانی از قبل میدانند کشوری که قرار است این اثر در آنجا توزیع و پخش شود، کجاست.
این کارگردان به نکته ظریفی توجه و اضافه میکند: در آثاری که عرضه جهانی دارد، به حاشیه نمیپردازند، بلکه جست و جو میکنند تا خوبیهای اتفاقات را پیدا کنند. واتیکان به عنوان شهری مذهبی شناخته شده است، اما شاید هنوز برخی نمیدانند که اجرای بعضی موسیقیها در آنجا ممنوع است. به طورکلی مستندساختن با هدف عرضه جهانی سختتر از تولید برای داخل است، زیرا در آثار جهانی، قصه مستند میسازند و در قصه مخاطبشان را هدف گذاری میکنند.
احمدی زر با اشاره به اینکه هیچ وقت از کارشناسان هنری و فعال در زمینه مستند دعوت نکرده اند تا توضیح بدهند در کدام بخش باید از ظرفیت این هنر استفاده شود، اظهار میکند: چه فیلم ساز مستند و چه مستندساز، مشکلاتی را میبینند و دغدغه ذهنی شان میشود. آنها سعی میکنند در اثرشان یا سؤال را به درستی مطرح کنند یا ضمن طرح دغدغه شان به جوابهایی برسند؛ اما رسیدن به این مرحله به بسترسازی نیاز دارد تا هنرمند بتواند این کار را انجام بدهد. در حوزه فیلم سازی مستند که تقریبا اثری نداریم و آنچه من از مستندسازی دنیا دنبال میکنم، نه تنها مشهد که ایران هم در آن جایگاهی ندارد و ذکرشدنی نیست. البته در مستندسازی موضوعی، مستندسازان خراسانی تا حدی وارد شدند.
این هنرمند اضافه میکند: از برآیند حضور هنرمندان در جشنوارههای مختلف مشخص شده تعداد زیادی مستندساز با سطوح فنی مختلف در مشهد داریم؛ از محسن اسلام زاده و رضا فرهمند که جایزههای جهانی گرفتند تا کسانی که آثار تلویزیونی تولید کردند. حتی در زمینه حیات وحش چند مستندساز داریم که کارهای خوبی هم انجام میدهند. همچنین، در زمینه انقلاب و دفاع مقدس، مستندسازانی، چون خالقی و عقیلی و باغشنی تا بعضی فیلم سازان آثار سینمایی مثل حاجتمند و امیراطهر سهیلی وارد شدند، اما هیچ کدام در برنامه راهبردی هدفمند قرار نگرفتند.
این درحالی است که مدیوم تلویزیونی تأثیرگذاری جهانی ندارد. همه فیلم سازان از این شهر مهاجرت کردند، به دلیل اینکه نه مرجعی برای عرضه آثار تولیدی وجود دارد، نه منابعی. یکی از دلایلش، تمرکز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بر تهران است. در همه شهرها همین است. فیلم سازهای شیراز هم به پایتخت آمده اند.
او که دست کم پانزده سال در مشهد مستندی نساخته است، اظهار میکند: اگر من اقتصادی صحبت میکنم، به دلیل ویژگی سینما و ماهیت صنعتی اقتصادی است. واقعیت این است که تولید بدون پول ممکن نیست.
هویت مستند سازی ما در مشهد چگونه بوده است؟ آیا به ظرفیتهای درخور توجه این شهر مثل سوغات، ورزش، فرهنگ و... که متمایز از دیگر مناطق ایران است، پرداخته شده است؟ حاجی نژاد، دیگر هنرمند مشهدی، بر این باور است که سطح مستندسازی در استان به دلایلی ضعیف است: «به دلیل اینکه خیلی گفتارمحور و متکی بر ایدئولوژی و حتی دور از ظرفیتهای این شهر است. کارها تقسیم بندی حزبی و گروهی دارد تا اینکه بخواهد برای همگان مرجع باشد. در عمل زمانی میشود درباره بستری مناسب برای جهانی شدن در مستندسازی صحبت کرد که تعداد مستندسازان با بینشها و نگرشهای مختلف داشته باشیم.
او با اشاره به مستندسازان بزرگی که در مشهد فعالیت کردند، اضافه میکند: چه از آن زمان که امیرحسین صفرلی باد صبا را ساخت، چه اکنون که مستندسازان شایسته مشغول فعالیت هستند، نگاه برون مرزی در آثار دیده نمیشود. مشهد مستندساز زیاد دارد، اما آیا چیزهایی که آنها میسازند، مستند است؟ آیا تعریفی که موسی حاجی نژاد از مستند دارد، تعریف درست و جهانی است؟ اگر این طور بود، ما باید تنوع زیادی در مستند میدیدیم. حاجی نژاد بیان میکند: ۲۵ سال است در زمینه مستند فعالیت میکنم. هر دفعه انجمنی تشکیل شده که ساز خودش را زده است و به نقاط قوت مستندسازی در مشهد، ضعفها و راهکارهایی دراین باره نپرداختند. معلوم است که نمیشود رویه را اصلاح کرد، چون دیوار از ابتدا کج بالا رفته است.
با طرح همه انتقادهایی که گذشت، محمدمهدی خالقی علت این را که از «نقش تولید مستند در جهانی شدن مشهد» مغفول مانده ایم، این گونه توضیح میدهد: یک دلیلش این است که مشهد به ویژه در سالهای بعد از انقلاب اسلامی به دلیل جایگاه فرهنگی و دینیای که در ایران دارد، بیشترین هجمه ضدفرهنگی را از طرف جریانهای غرب گرا داشته است.
مثل انتقادهایی که به وضعیت بافتهای پیرامونی حرم یا مجموعه آثار تاریخی مشهد همیشه بودهاست. از سویی دیگر، من عقیده دارم مستندسازان مشهدی باید در قدم اول به دنبال تثبیت هویت شهر باشند. گفتمان اساسی ما در مشهد، گفتمان هویت است. به نظر من اکنون هدف اصلی برای مستندسازان باید جست و جو برای تثبیت هویت شهر باشد.
رونق جریان مستندسازی درباره مشهد نگاه ویژه مسئولان را میطلبد
چرا مسئولان برای شهر جهانی مشهدالرضا (ع)، برنامه تولید مستند ندارند؟