هما سعادتمند | شهرآرانیوز - از آنجا که نسب اجدادیاش به خاندان قاجار میرسید، به حکم پدرش، در کودکی او را «سلطان محمد» و «آقا» صدا میزدند. این لقبها برای محمد قهرمان به چند پسوند تعارفمنشانه کنار اسم و نام خانوادگی ختم نشد و قریحه شاعری بعدها او را به آقای شعر خراسان تبدیل کرد، شاعری که در غزلسرایی یدی طولا و در تصحیح متون ادبی و پژوهش در باب اینگونه موضوعها نیز دستی بر آتش داشت تاآنجا که او را بزرگترین شاعر غزلسرای معاصر خراسان میدانند و تصحیحهای معروف او بر اشعار صائب شهره عام و خاص است. از این جاودانه نام عرصه ادب خراسان، ٢۵ تألیف و تصحیح و تعدادی مقاله به یادگار مانده است که تصحیح دیوان میلی مشهدی، دیوان حاج محمدجان قدسی و دیوان کلیم کاشانی از جمله آنهاست. دو مجموعه غزل و یک مجموعه شعر به گویش تربتی را نیز در فهرست کتابهایی که نام محمد قهرمان روی جلد آنها مهر خورده است قرار دهید. او که متولد ١٣٠٨ در تربت حیدریه بود، ٢٨ اردیبهشت ١٣٩٢ در مشهد درگذشت و اکنون پیکرش در جوار آرامگاه حکیم توس آرمیده است. به مناسبت سالروز درگذشت استاد، درباره ویژگیهای شعری و ادبی وی با دکتر محمدرضا راشد محصل، استاد پیشکسوت زبان و ادبیات فارسی، گفتگو کردهایم.
مرحوم محمد قهرمان از یک فرهنگ وسیع زبانی برخوردار بود و در متون فارسی هم تعمق کافی داشت. همین فرهنگ وسیع زبانی و اطلاعات مربوط به عناصر ادبی این فرصت را به او داده بود تا در غزلسرایی بهترین باشد. علاوه بر این، وی زبان محاوره و گویش تربتی را نیز خوب میدانست. در همین باب، دیوان شعری را که به گویش تربتی چاپ شده است میتوانید در شمار آثار این شاعر ببینید. این یعنی قهرمان سوای آن فرهنگ وسیع زبانی، به سبب تکیه بر این آگاهی غنی از زبان محاوره توانسته است لقب برترین شاعر بومیسرای خراسان را نیز از آن خود کند.
اگر از مرحوم گلچین معانی که او نیز در سبک هندی دستی بر آتش داشت بگذریم، میتوان در یک سخن گفت که قهرمان بیشترین کار را در تصحیح دیوانهای مربوط به سبک هندی انجام داده است و بیشترین اطلاعات را هم از واژگان، ترکیبها و تعبیرهای سبک هندی میداند. همچنین خوب است بدانید که در بسیاری از نسخههای بهجامانده از دیوان صائب، عنوان «این خط خود صائب است.» درج شده است که عموما درست نیست. اشراف قهرمان به سبک هندی سبب شد کار او مبتنی بر نسخههای سنجیدهتری باشد، اما سوای تصحیح، شاید بتوان دیگر ویژگی کار قهرمان را دقت و وسواس او برای تنظیم لغتنامه و ترکیبها و تفسیرهای ویژه صائب دانست. این ادیب همچنین گزیدهای از اشعار صائب تنظیم کرده است که میتوان گفت گزیدهای دانشگاهی است. دیگرانی که روی صائب کار کردهاند دست به گزینش نزدهاند. اگرهم دست زدهاند، با این همه دقت کار نکردهاند. برای همین، میتوان کار آقای قهرمان را در این زمینه نمونه دانست.
ویژگی کار محمد قهرمان در این حوزه را میشود در استفاده احسن او از وزنهای کمکاربردتر دانست. او وزنی را خلق نکرده است. از وزنهای پرکاربرد هم در سرودن بهره برده، اما این قدرت شاعری را نیز داشته است که در بیشتر وزنهای کمکاربرد شعر فارسی طبعآزمایی کند. او گاهی هم وزنهایی را که دیگران به کار نبردهاند و تا اندازهای ابتکاری بوده استفاده کرده است. برای نمونه، با وزنهای مورداستفاده در قالب قصیده غزل سروده است و خوب هم از پس این کار برآمده است.
قهرمان سبک هندی را بیشتر در تصحیح دیوان صائب به کار گرفته است؛ بنابراین سوای اشعار عاشقانه و عارفانه، در خیلی از موارد، درونمایه شعر این شاعر نقد اجتماعی جدی و گاهی با درونمایه طنز است و همه آنها مخاطب را با ترکیبها و تصویرهای خوبی روبهرو میکند، اما به نظر من، درونمایه اصلی اشعار او بهویژه آن دسته از اشعار که در سالهای پایانی حیات ایشان سروده شده است معطوف به نقد اجتماعی است. این موضوع بر دیگر موضوعهای رایج در شعر او میچربد.
به نظر من، مقایسه بهار با قهرمان در حوزه بومیسرایی دور از ذهن است، زیرا محمدتقی ملکالشعرا در این حوزه به صورت تفننی دست به قلم برده است در صورتی که از قهرمان دیوانی چندصدصفحهای با گویش تربتی چاپ شده و اشعار بسیار دیگری نیز وجود دارد که هنوز منتشر نشده است، اما میتوان کار قهرمان را به دلیل احیای گویش بومی منحصربهفرد خواند، زیرا لهجهها و گویشهای بومی به دلیل قدرت کم، براثر برخورد با زبان معیار، خیلی زود تغییر میکنند. به عنوان مثال، گویش تربتی۵٠ سال پیش با گویش رایج امروزش بسیار متفاوت است. قهرمان با جمعآوری اصطلاحات خاص تربتی و به کار بردن آن در شعر توانسته است این گویش را احیا کند و به آن جانی دوباره ببخشد.