وقتی بهسازی یک مدرسه متروکه بر جذب اعتبارات بهسازی روستای فارمد اثر میگذارد
سعیده ساجدی نیا - حتما از شنیدن دغدغه این روزهای اهالی روستای چهارهزار نفره فارمد تعجب خواهید کرد که بازسازی و مرمت مدرسه راهنمایی «شهید اسماعیل زاده» برایشان مشکل ایجاد کرده است؛ مدرسهای که به دلیل نبود امکانات و وضعیت بد ساختمان، حدود ۶ سال متروک و بی استفاده مانده بود و نیاز به بازسازی داشت، اما بازسازی آن حواشیای ایجاد کرده و به زعم اهالی روستا مشکلاتی را به وجود آورده است که به وضعیت کل روستا مربوط میشود. این مسئله را در قالب چند روایت از افراد مربوط به موضوع بیان میکنیم.
محسن هادیان فر، رئیسشورای روستای فارمد:
با این تبلیغات دیگر مشمول کمکهای خیران نمیشویم
وضعیت مدرسه «شهید اسماعیل زاده» به گونهای بود که آموزش وپرورش میگفت مشکلات آن مدرسه باید طوری باشد که بتوانیم آن را جزو فهرست مدارس اولویت ترمیم قرار دهیم و فعلا امکان بازسازی وجود ندارد. به همین دلیل مدرسه بدون استفاده مانده بود و از مدرسه دیگری به نام «شهید چمران» استفاده میشد! از این رو دانش آموزان این مدرسه که نزدیک به ۱۵۰ تا ۲۰۰ دانش آموز را در مقطع راهنمایی پوشش میداد، با دانش آموزان ابتدایی مدرسه شهید چمران ادغام شدند. همین مسئله موجب اعتراض ما شد؛ زیرا اختلاف سنی دانش آموزان این ۲ مقطع ممکن بود برخی مشکلات تربیتی را رقم بزند! اما متأسفانه ترتیب اثری داده نشد و دست کم ۴ سال دانش آموزان هردو مقطع ابتدایی و راهنمایی کنار یکدیگر و در یک مدرسه تحصیل میکردند و به اذعان آموزش وپرورش، مدرسه «شهید اسماعیل زاده» همچنان در نوبت ترمیم بود! تا اینکه اوایل مرداد امسال یکی از اعضای شورای روستا مذاکراتی را برای ترمیم مدرسه با مدیریت کارخانه سیمان که در نزدیکی روستاست، انجام داد، اما برخی از اعضا با این کا ر مخالفت کردند؛ چرا که معتقد بودند میشود مسائل دیگر روستا را در این مذاکره مطرح کرد. از این رو بر سر دوراهی قرار گرفتیم و این در حالی بود که پیش از آن پیگیر بودیم تا یک درصد سهم درآمد کارخانه طبق قانون به هزینهها و مشکلات روستا اختصاص یابد که روستا را دچار آلودگیهای زیست محیطی کرده است. سرانجام تصمیم به تعمیر مدرسه گرفته شد و ظرف مدت ۲ ماه، رنگی به درو دیوار مدرسه زدند و مساحتی هم به بنای مدرسه اضافه کردند و هم زمان با آغاز سال تحصیلی در اول مهر آن را افتتاح کردند. درحالی که به نظر نمیرسید مبلغ زیادی صرف این بازسازی شده باشد، اعلام کردند اعتباری بیش از ۷۰۰ میلیون تومان هزینه تعمیرات شده است! این در حالی است که حدود ۱۰۰ میلیون تومان کمک مردمی هم در این زمینه شده بود و با این حساب، جمع هزینهها در مدرسه به ۸۰۰ میلیون تومان میرسید و جالب اینکه برای این مبلغ تبلیغات رسانهای هم شده بود.
بر این اساس مکاتبهای با مدیر وقت کارخانه انجام شد مبنی بر اینکه ریز هزینههای انجام شده در اختیار اعضای شورای روستا قرار بگیرد که بی پاسخ ماند تا اینکه مدیر جدید کارخانه روی کار آمد. باز هم پیگیر شدیم که بعد از گذشت ۲ هفته هنوز پاسخی دریافت نکرده ایم که اذهان مردم درباره هزینههای انجام شده روشن شود.
در همین حال رونوشت این مکاتبه به بخشدار و فرمانداری نیز ارسال شد و در این میان تنها به بیان این عبارت که «با این اعتبار میشد مدرسه ساخت!» اکتفا کردند و ترتیب اثری داده نشد!
به جرئت میگویم کارخانه سیمان در تمام سالهای اخیر تنها کمک بزرگی که به اهالی روستای فارمد کرده، همین ترمیم مدرسه بوده است و دیگر کمکها در حد دادن چند پاکت سیمان به روستا بوده و به نظر میرسد این اقدامات با هدف جلوگیری از پیگیری شورا برای گرفتن سهم یک درصدی درآمد کارخانه و هزینه کرد آن در روستا انجام شده است؛ سهمی که به واسطه آن میتوانیم روستا را به شهر تبدیل کنیم!
مهندس عباس نژاد، مدیرعامل وقت کارخانه سیمان:
چرا کار خیر را حساب کشی میکنند؟
کسی در جایی یک کار خیر میکند، حالا ۷ میلیون تومان هزینه کرده است یا ۷۰۰ میلیون تومان، مگر قرار است ریالی از جیب اهالی روستا کسر شود که ابراز ناراحتی میکنند و به دنبال حساب کشی هستند؟ کارهای زیادی در این مدرسه انجام شد که فقط یک قلم آن، خرید ۲ پکیج به ارزش ۸۰ میلیون تومان بود.
محمد کرامتی، مسئول حراست کارخانه:
هزینه بازسازی از ۷۰۰ میلیون تومان هم بیشتر میشود
مکانی که بازسازی شد، شباهتی به مدرسه نداشت؛ تنها چند کلاس درس بدون در و پنجره بود که دست کم ۱۰ سال تبدیل به مخروبه شده بود و هیچ استفادهای از آن نمیشد و محلی برای دامها شده بود. کاری که در این مدرسه انجام شد، در حد مرمت ساده نبود، بلکه ۲ یا ۳ کلاس به اضافه یک نمازخانه، سرویس بهداشتی و اتاق سرایداری به فضای قبلی اضافه و تجهیز شد. تنها یک قلم از هزینههای مدرسه ۱۳۰ میلیون تومان بتن از شرکت بود که برای کف سازی، دیوارسازی و صحن حیاط استفاده شد. تقریبا تمام مصالح استفاده شده در این بازسازی از انبار شرکت به مدرسه منتقل شد که ارزش ریالی آن بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان برآورد میشود. در این میان هزینه دستمزد کارگر، بنا و... که همگی از نیروهای شرکت بودند، محاسبه نشده است؛ درحالی که از ۲۰ روز تا ۲ ماه در این پروژه فعالیت میکردند. آیا این هزینه ها، هزینه نیست که اهالی روستا و شورای محترم به آن توجه ندارند؟ اگر نفرساعتهایی که در مدرسه کار شده است، محاسبه شود، عدد از ۷۰۰ میلیون تومان هم بیشتر میشود. ضمن اینکه اگر تبلیغاتی هم شده برای فرهنگ سازی و به درخواست متولیان بوده است.
اختصاص سهم یک درصدی درآمد کارخانه به هزینههای روستا نیز مسئله دیگری است؛ درواقع بخشی از این سهم را سازمان صنعت و معدن برای معادنش میگیرد که به دارایی و اعسار واریز شده و از دارایی به بخشداری پرداخت میشود و هیچ شرکت و کارخانهای در هیچ نقطه کشور چنین سهمی به روستایی نمیدهد. مردم قانون را پیدا میکنند، اما تفسیر آن را بلد نیستند. همه هزینههای عوارضی که منابع ملی و طبیعی میگیرند و ارزش افزودهای که اداره مالیات میگیرد، جمع شده و به حساب بخشداریها واریز میشود، وگرنه دولت اعتبار خاصی به بخشداریها نمیدهد و هزینههای آنها از محل پرداخت این عوارض تأمین میشود.
روایتهایی را که از آلودگیهای زیست محیطی کارخانه و عوارض آن بر اهالی اشاره شده است، قبول نداریم؛ زیرا اگر این طور بود، محیط زیست که به صورت مستمر بازرسی میکند و حتی به سیستمها وصل است، تذکر میداد، اما تاکنون برخوردی دراین باره با ما صورت نگرفته است.
طبق قانون، شیر را در بین کارکنان شرکت توزیع میکنیم، اما درباره اهالی روستا چنین وظیفهای نداریم و به نظر میرسید اهالی فارمد در پی انتظارات بیجا هستند. ۱۰ تا ۱۲ روستا در اطراف کارخانه سیمان شرق هستند که با اینکه سروکاری با آنها نداریم، سعی کرده ایم وظیفه اجتماعی خود را در قبال ساکنان آن انجام دهیم. ۲ سال پیش در روستای جُغری ۲۰ واحد مسکونی برای خانوادههای بی سرپرست و بدسرپرست ساختیم؛ بنابراین باید بگویم تخریب کارهای عام المنفعه موجب میشود خیر دیگری وارد گود نشود!