صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گزیده‌ای از نظرات مقام معظم رهبری درباره صائب تبریزی و شعر سبک هندی

  • کد خبر: ۱۱۴۸۷۹
  • ۰۹ تير ۱۴۰۱ - ۲۲:۲۷
رهبر انقلاب را مهم‌ترین احیاگر و یا مروج شعر صائب در روزگار کنونی می‌دانند؛ در تمام بیانات و سخنرانی‌های ایشان شاعری درخشان‌تر و پرفروغ‌تر از صائب نمی‌یابیم تا جایی که این شاعر در نظرشان «پیامبر و ائمه شعر» است. در ادامه گزیده‌ای از نظرات رهبری درباره صائب تبریزی آمده است.

شهرآرانیوز - بی‌راه نیست مقام معظم رهبری را مهم‌ترین احیاگر و یا مروج شعر صائب در روزگار کنونی می‌دانند؛ در تمام بیانات و سخنرانی‌های رهبر انقلاب شاعری درخشان‌تر و پرفروغ‌تر از صائب نمی‌یابیم تا جایی که این شاعر در نظر ایشان پیامبر و ائمه شعر است. البته این موضوع به یاد و یادکردی گذرا محدود نشده است. دیدگاه تخصصی آیت‌الله خامنه‌ای درباره صائب و دوره پربار سبک هندی همیشه به الگوسازی برای شاعران معاصر هم ختم شده است. آگاهی رهبری به ویژگی‌های سبکی و دوره‌ای، احاطه و تسلط به دستگاه شعری شاعر، که مضمون‌سازی‌های ظریف و معنی‌های بیگانه و باریک مشخصه آن است، از ایشان یک صائب‌شناس برجسته ساخته است. مقام معظم رهبری در این سال‌ها نسخه‌های خطی به یادگار مانده از دیوان صائب تبریزی را هم به کتابخانه آستان قدس رضوی اهدا کرده‌اند. به گفته رئیس اداره مخطوطات این کتابخانه، از معظم‌له ۱۴ نسخه خطی نفیس و بسیار نفیس به کتابخانه اهدا شده که یکی از این نسخه‌ها به خط خود شاعر است. در ادامه گزیده‌ای از نظرات رهبری درباره صائب تبریزی آمده است.


بعد از حافظ، هیچ غزل‌سرایی به عظمت صائب نیامده است. بعد از رودکی، هیچ شاعری به تعداد صائب شعر نگفته است؛ دویست‌هزار بیت شعر دارد. البته شاعرِ حسابی که بشود روی شعرش ایستاد و از شعرش دفاع کرد، موردنظر است، والّا شاعران جفنگ‌گو هرچه بخواهید، می‌گویند. هیچ شهری به قدر اصفهان، در خودش شاعر و هنرمند و فاضل و فیلسوف و فقیه نداشته است

***

شما دیوان صائب را نگاه کنید، یک معرفت دینی عمیق در آن می‌بینید. انسان به بیدل که می‌رسد، به شکل دهشتناکی در شعر او معارف عمیق پیچیده‌ی دینی را مشاهده میکند. این‌ها بزرگان ما هستند، این‌ها ائمه شعرند؛ در واقع باید گفت پیامبران شعر فارسی، این‌ها هستند. این‌ها برخوردار از معارف بودند...
این‌جور نیست که حافظ، منتهای حدّ شعر باشد؛ نه، بالاتر هم می‌شود رفت؛ هم در استفاده از تعبیرات و گستره واژگانی مناسب در شعر، هم در مضمون‌یابی؛ مضمون‌یابی مثل آنچه آدم مثلاً فرض بفرمایید در شعر صائب می‌بیند، در شعر کلیم می‌بیند، در شعر حزین می‌بیند، بیش از همه در شعر بیدل می‌بیند. بالاخره در این زمینه‌ها خیلی زیاد باید کار بشود و می‌شود کرد و این درخت، توانایی و استعداد و ظرفیّت بالندگی خیلی بیش از این‌ها را دارد

***
ما امروز به شاعرانی احتیاج داریم که از لحاظ تراز شعری همچون حافظ، سعدی و صائب تبریزی باشند که این هدف با کار، تلاش، مطالعه، خواندن شعر‌های بزرگان و به‌کار بردن الفاظ خوب در اشعار، دست‌یافتنی است.

***
صائب شعر بی‌تقید به معانی و معارف کم ندارد، لیکن شعر معرفتی هم انصافاً خیلی دارد. این‌ها شعر اخلاق، شعر معرفت، آن هم در حد عالی و در بهترین حدی که واقعاً می‌شود انسان شعر غزلی تعریف و بیان کند، گفته‌اند. بیدل هم همین‌جور. همه دیوان بیدل تقریبا شعر معرفتی است. من یک وقتی چند سال قبل از این به دوستان مداح سفارش می‌کردم که به دیوان صائب نگاه کنند و شعر‌های اخلاقی را، شعر‌های معرفتی را، شعر‌های عرفانی را در آن پیدا کنند؛ که کم هم نیست. این‌ها مضامین بسیار پخته‌ای است که دل‌ها را روشن می‌کند

***
مضمون‌سازی برای بیان یک حقیقت، یک هنر بزرگ شعری است؛ که البته مرکز و منبع اصلی‌اش هم شعر‌های سبک هندی است؛ همین شعر صائب و شعر بیدل و شعر عرفی و شعر کلیم. به این‌ها که مراجعه کنید، می‌بینید دستگاه مضمون‌سازی و مضمون‌یابی در آنجا فوق‌العاده وسیع است.

*** 
یک خصوصیت در این دویست‌سال [شعر سبک هندی]، کمیت شاعر است. یعنی شما وقتی نگاه کنید در این دو قرنی که عرض کردیم، می‌بینید در ایران، در هند، در افغانستان، در ماوراءالنهر - یعنی منطقه‌ای که متأسفانه امروز تقسیم شده بین تاجیکستان و ازبکستان، که منطقه‌ی پارسیزبان بخارا و سمرقند و دیگر مناطق تاجیک‌نشین بود - تعداد شاعرانی که هستند، شگفت‌آور است. در این دوره، هزار‌ها شاعر هستند که سرشان هم به تنشان می‌ارزد؛ نه اینکه فقط بگوئیم شعر می‌گویند؛ نه، شاعرند. حالا ممکن است همه برجسته نباشند، اما شاعرند. البته در بین این هزاران شاعری که من به تقریب عرض کردم، شاید بشود گفت انسان می‌تواند صد تا شاعر خوب در آن دوره پیدا کند؛ و در بین این صد شاعر خوب، شاید انسان بتواند ده تا شاعر درجه یک مثل صائب، مثل کلیم، مثل محمدجان قدسی، مثل نظیری نیشابوری، پیدا کند. اوضاع آن دویست سال از لحاظ کمیت شعری اینجور است.

***

واقعاً وقتی انسان مثلاً دیوان صائب را نگاه می‌کرد، یا دیوان شعرای بزرگِ مضمون‌ساز مثل بیدل و دیگران را نگاه می‌کرد، شاید می‌گفت این‌ها دیگر چیزی باقی نگذاشتند؛ هرچه به ذهن انسان می‌آمد و نمی‌آمد، این‌ها این را در قالب شعر آوردند و بیان کردند؛ اما بعد می‌بیند که نه. به قول صائب:

یک عمر می‌توان سخن از زلف یار گفت‌
در بند آن مباش که مضمون نمانده است‌

حالا او گفته یک عمر، لیکن یک دهر می‌توان سخن از زلف یار گفت. امروز انسان این همه مضمون جدید در همین کلمات مشاهده می‌کند که واقعاً در خور دقت و مداقه و ملاحظه است؛ خیلی خوب است. به نظر من این هم شباهت دومی است که شعر امروز ما به شعر آن دوران دویست ساله دارد.

البته ما هنوز چشم‌به‌راه رسیدن «صائب»‌ها و «محمدجان قدسی»‌ها و «نظیری»‌ها هستیم. من نمی‌خواهم مبالغه کرده باشم. این‌جور نیست که ما بگوئیم حالا، چون دوره خودمان را با آن دوره تشبیه می‌کنیم، پس امروز ما صائب داریم، یا کلیم داریم، یا نظیری داریم، یا طالب آملی داریم، یا محمدقلی سلیم تهرانی داریم؛ نه، انصافاً هنوز کار دارد تا اینکه شعرای ما به آن رتبه عالىِ ممتازِ کم‌نظیرِ شعرىِ کسانی که اسم آوردم و دیگرانی که الی ماشاءاللَّه زیادند، برسند

***

شما تو این چندین ده‌هزار شعر صائب که نگاه کنید، اگر فقط غزلیات نصیحت‌آمیز و اخلاقی او را جمع کنید، یک دیوان قطوری خواهد شد

***

ما غزلیات زیادی داریم. شما به دیوان صائب نگاه کنید. من یک وقت چند بیت از این اشعار را تصادفی انتخاب کردم و به بعضی از برادر‌های مداح گفتم روی این‌ها کار کنید. دیوان صائب غزل‌های بسیار خوب و مفیدی دارد که در دل‌ها اثر می‌گذارد.

***

سبک هندی هم با اینکه از لحاظ مضمون، پیچیده و معقَّد است، امّا زبان، زبان شسته‌رُفته قوی‌ای است؛ بخصوص برجسته‌های سبک هندی مثل صائب، مثل کلیم، مثل خود حزین، مثل بیدل، واقعاً زبان‌های این‌ها زبان‌های عالی است.

در هیچ پرده نیست نباشد نوای تو
عالَم پُر است از تو و خالی است جای تو

هر چند کائنات گدای درِ تواَند
هیچ آفریده نیست که داند سرای تو ()

شما اگر بخواهید همین مضمون را بگویید، امروز بعد از چهارصد سال از زمان صائب، می‌توانید الفاظی روشن‌تر، واضح‌تر، فصیح‌تر از این بیاورید؟ زبان را این جور نگه داشته‌اند، به ما رسانده‌اند؛ حالا ما بدهیم دست فلان ترانه‌سرا‌های بی‌هنر -واقعاً بی‌هنر! - که الفاظ را خراب کنند و بشکنند و مانند این‌ها، و بعد هم ما با پول بیت‌المال این را منتشر کنیم و در صدا و سیما یا در دستگاه‌های گوناگون دولتی و غیر دولتی این را پخش بکنیم!

***

نمی‌شود باور کرد کسی مانند حافظ شصت‌هفتاد سال عمر کند، اقلا پنجاه‌سال ‏شعر بگوید و فقط به قدر همین دیوانی که از او بر جا مانده است، شعر گفته باشد. آیا ‏این قابل باور است؟! می‌شود قبول کرد که حافظ با آن طبع شعر والای خود، پنجاه ‏سال شعر بگوید و فقط توانسته باشد پانصد غزل ارائه دهد؟! قابل باور نیست! ‏می‌خواهم این طور بگویم که حافظ اقلا ده برابر آنچه که از او باقی مانده، شعر گفته؛ ‏اما نه برابرش را دور ریخته است! چنین بوده که حافظ، حافظ شده است؛ کمااین‌که ‏اگر برخی از شعرای مکثار گذشته هم بدین نحو به تصفیه شعر خود می‌پرداختند، ‏حداقل حافظ دوم یا شاعر بلند مرتبه‌ای می‌شدند. به عنوان مثال، غزل‌های خوب و ‏درجه‌ی یک صائب تبریزی، معلوم نیست خیلی به غزل حافظ باج بدهد؛ اما در ‏شعر‌های بدش گم شده است!

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.