به گزارش شهرآرانیوز، سوم تیر سال ۹۲، مردی که نگرانی در چهره اش موج میزد، با تسلیم شکواییه قضایی به کارآگاهان پلیس آگاهی، از آنان برای پیدا کردن همسر گم شدهاش کمک خواست. این مرد در اظهاراتش به نیروهای انتظامی گفت: همسرم که «معصومه- م» نام دارد از روز یک شنبه گذشته (دوم تیر ۹۲) از منزل خارج شده و دیگر بازنگشته است. او ادامه داد: به هر جایی که احتمال حضور همسرم میرفت، سرزدیم، اما هیچ اثری از او نیافتیم!
در پی اعلام این گزارش، تلاش کارآگاهان با ردیابیهای اطلاعاتی و تحقیقات میدانی برای پیدا کردن سرنخی از ماجرای گم شدن زن ۵۲ ساله آغاز شد. بررسیهای تخصصی و غیرمحسوس کارآگاهان نشان میداد که «معصومه» برای آخرین بار در صبح دوم تیر با زن ۳۲ سالهای به نام «مریم» دیده شده است. ادامه تحقیقات بیانگر آن بود که «معصومه» خواهرشوهر اول مریم است.
درحالی که پیگیری همه سرنخها به مریم میرسید، کارآگاهان او را با دستور قضایی بازداشت کردند و مورد بازجوییهای تخصصی و فنی قرار دادند.
متهم ۳۲ ساله که سعی میکرد خود را خونسرد و آرام نشان دهد، درباره ارتباطش با معصومه گفت: ما از همان روزهای آغازین زندگی مشترک با همسر اولم، ارتباط خوبی با یکدیگر داشتیم به طوری که این ارتباط دوستانه بعد از طلاق هم ادامه یافت.
«مریم» افزود: صبح روز یک شنبه دوم تیرماه نیز معصومه با من تماس گرفت که من از او خواستم برای خرید لباس مرا همراهی کند! او هم قبول کرد و ما با یکدیگر به فروشگاه رفتیم، اما بعد از خرید لباس از هم جدا شدیم و دیگر از او اطلاعی ندارم!
با این حال، کارآگاهان احتمال میدادند او حقیقت ماجرا را کتمان میکند چرا که استرس خاصی در چهره اش نمایان بود و از سوی دیگر نیز مدارک و شواهد مستند در تحقیقات غیرمحسوس حکایت از آن داشت که «معصومه» (زن گم شده) بعد از رفتن با مریم برای خرید، دیگر ناپدید شده و کسی از او اطلاعی ندارد! به همین دلیل بازجوییها ادامه یافت تا این که متهم ۳۲ ساله لب به اعتراف گشود و راز قتل معصومه را فاش کرد. او که دیگر همه راههای فرار از مجازات را بسته میدید، در اقاریری تکان دهنده گفت: شوهر اولم زمانی که با من زندگی میکرد با راهنمایی خواهرش (معصومه) و دخالتهای او تن به ازدواج مجدد داد. من هم که نمیتوانستم این وضعیت را تحمل کنم به ناچار از او طلاق گرفتم و با مرد دیگری ازدواج کردم، ولی باز هم معصومه وارد زندگی ام شد و آشیانه ام را خراب کرد.
او باعث شد من اسفند سال ۹۱ از همسر دومم نیز طلاق بگیرم. بعد از این ماجرا کینه عجیبی از معصومه به دل گرفتم چرا که فکر میکردم او موجب همه بدبختیهای من است و او را عامل از هم گسیختن دو زندگی مشترکم میدانستم به همین دلیل همواره به انتقام از او میاندیشیدم تا این که «مهدی- ر» به خواستگاری ام آمد. او مردی ۳۳ ساله بود و از چند ماه قبل که با هم آشنا شدیم، به من ابراز علاقه میکرد، ولی من ماجرای «معصومه» را برایش بازگو کردم و شرط گذاشتم که اگر میخواهد با من ازدواج کند باید «معصومه» را از میان برداریم! «مهدی» هم بدون تامل، شرطم را پذیرفت و این گونه در حالی که به تازگی به عقد او درآمده بودم، نقشه قتل «معصومه» را طرح کردیم!
با این حال، خانواده ام به شدت مخالف ازدواج من با مهدی بودند. آنها میگفتند: «او مردی سابقه دار و خلافکار است و نباید با او ازدواج کنی! چرا که این زندگی عاقبتی نخواهد داشت! اما همه وجود من سرشار از کینه و نفرت بود و تنها به «مرگ» خواهر شوهر اولم میاندیشیدم. بالاخره روز انتقام فرا رسید. صبح روز دوم تیر طبق نقشه قبلی از معصومه خواستم تا برای خرید لباس مرا همراهی کند.
او هم قبول کرد و ما در حالی که سوار بر خودروی پیکان سفیدرنگ مهدی بودیم به بهانه خرید به راه افتادیم.
متهم این پرونده جنایی در ادامه اعترافات وحشتناک خود اضافه کرد: تعدادی قرص خواب آور را درون شربت متادون حل کردم و به او خوراندم. وقتی به حالت خواب عمیق مانند بیهوشی فرو رفت، پیکرش را با پیکان مهدی به سمت چاههای منطقه خرو نیشابور بردیم و او را دو نفری درون چاه انداختیم!
در پی اعترافات این زن، بلافاصله کارآگاهان همدست او (مهدی) را نیز دستگیر کردند و بدین ترتیب با کشف جسد از درون چاه، این پرونده جنایی وارد مرحله جدیدی شد. پس از انجام تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جرم، پرونده قتل زن ۵۲ ساله به شعبه سوم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و زیرنظر قضات زبده این شعبه مورد رسیدگی دقیق قرار گرفت. قضات دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پس از برگزاری چندین جلسه محاکمه در نهایت، جرم هر دو متهم این پرونده را محرز دانستند و عروس و داماد را به قصاص نفس محکوم کردند.
این رای، پس از تایید در شعبه هفدهم دیوان عالی کشور، برای اجرا به یکی از شعب اجرای احکام دادسرای عمومی و انقلاب مشهد ارسال شد تا این که سپیده دم روز یک شنبه گذشته، با فراهم شدن مقدمات اجرای حکم و پرداخت تفاضل دیه، دو متهم این پرونده جنایی در حضور قاضی زرگر (قاضی با تجربه اجرای احکام دادسرای مشهد) پزشک قانونی و دیگر مسئولان ذی ربط پای چوبه دار رفتند و به مجازات رسیدند. این گونه بود که فقط سوء ظنهای زنانه و تصمیمات شتاب زده بر اثر کینهای شیطانی، جان سه نفر را گرفت.
منبع: رکنا