صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

پادکست | ۸ روایت تا غدیر | قسمت هفتم ظهر داغ غدیر

  • کد خبر: ۱۱۷۵۰۵
  • ۲۶ تير ۱۴۰۱ - ۱۷:۳۳
مجموعه ۸ روایت تا غدیر داستان‌های کوتاه و صوتی است که در دهه ولایت (عید قربان تا عید سعید غدیر) از شهرآرا نیوز منتشر شود.

به گزارش شهرآرانیوز، این روایت‌ها هرچند کوتاه، اما باز هم شنیدنی است. روایت‌هایی که نشان می‌دهد حضرت علی (ع) چرا جانشین نبی خدا (ص) شد.

واقعه غدیر و نزول آیه ابلاغ و اکمال
توضیح صحنه: صدای حرکت کاروان. زنگوله شترها که منظم صدا می‌دهد و صدای کسانی که در مسیر باهم صحبت می‌کنند و...
راوی: در حجةالوداع کاروان به نزدیکی برکه‌ای به‌نام غدیر خم رسیده بود که امین وحی بر پیامبر(ص) ظاهر شد و آیه ابلاغ را نازل کرد: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس ان الله لا یهدی القوم الکافرین؛ ای پیامبر آنچه را از جانب پروردگارت به تو نازل شده است، ابلاغ کن و اگر نکنی، رسالتش را به انجام نرسانده‌ای. و خدا تو را از گزند مردم نگاه می‌دارد. بی‌گمان، خداوند گروه کافران را هدایت نمی‌کند.»
پیامبر(ص): بگویید کاروان توقف کند. آنانی که پیشاپیش حرکت می‌کنند به محل غدیر بازگردند و کسانی که عقب مانده‌اند به کاروان در غدیر خم ملحق شوند.
توضیح صحنه: صدای همهمه نشان می‌دهد که جمعیت زیادی دور هم جمع می‌شوند. صدای ماغ‌کشیدن شترهایی که روی زمین زانو می‌زنند و اسب‌هایی که افسارشان را به نخل‌ها یا داربست‌ها می‌بندند. مردم باروبندیل خود را زمین می‌گذارند تا ببینند چه خبر است.
صدای اول: چه شده برادر؟
صدای دوم: پیامبر دستور توقف داده... همه جمع شوید.
صدای سوم: حتی گفته آن‌هایی که جلو افتاده‌اند، برگردند.
راوی: همه جمع شدند و بعد از ادای نماز ظهر، پیامبر(ص) خطبه‌ای ایراد کرد که به خطبه غدیر مشهور است.
پیامبر(ص): «حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری می‌خواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفس‌هایمان و زشتی‌های کردارمان، به او پناه می‌بریم... خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به‌زودی به‌سوی او فرا خوانده می‌شوم و دعوت او را اجابت خواهم کرد... من پیش از شما در کنار حوض کوثر حاضر می‌شوم و شما در کنار آن بر من وارد می‌شوید. پس ببینید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار می‌کنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست و ثقل دیگر عترت من است...»
راوی: بعد از آن رسول خدا(ص) دست علی(ع) را بلند کرد تا مردم او را ببینند.
پیامبر(ص): «ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت و سرپرستی شما سزاوار‌تر نیستم؟
صدای همهمه مردم: آری،‌ ای رسول خدا... بله ای پیامبر...
پیامبر(ص): «خداوند ولی من است و من ولی مؤمنانم و من به خود شما، به ولایت و سرپرستی شما سزاوارترم. پس هرکس که من مولای اویم، علی مولای اوست.»
راوی: رسول خدا(ص) سه‌بار این جمله را تکرار کرد.
پیامبر: «خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هرکسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هرکسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هرکسی را که او را یاری می‌نماید و به حال خود رها کن هرکس را که او را وامی‌گذارد.»
راوی: بعد حضرت خطاب به مردم حاضر در آنجا تأکید کرد که «حاضران این پیام را به غایبان برسانند».
توضیح صحنه: صدای همهمه و مردمی که باهم صحبت می‌کنند؛ جمعیت درحال متفرق‌شدن است.
راوی: هنوز جمعیت متفرق نشده بود که دوباره جبرئیل در پهنه آسمان ظاهر شد و از جانب خداوند آیه سوم سوره مائده را برای پیامبر قرائت کرد.
جبرئیل: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا؛ امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.