صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

گفتگو‌ با محمد اسفندیاری، عاشوراپژوه درباره عنصر حماسه در قیام عاشورا

  • کد خبر: ۱۲۰۹۲۱
  • ۲۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۱۱:۳۶
از زمانى که قیام امام حسین (ع) با آن شرایط و ویژگى‌هاى خاص اتفاق افتاده است، سؤال‌هایى در میان نخبگان و اندیشمندان و حتى مردم عادى مطرح بوده است که انگیزه اصلى امام (علیه‌السلام) از اقدام به چنین کارى چه بوده است؟

امید حسینی نژاد | شهرآرانیوز؛ تردیدی نیست که آنچه در عاشورای شصت و یک هجری قمری در سرزمین کربلا رخ داد، یکی از ناب‌ترین و الهام‌بخش‌ترین پرده‌های تاریخ انسانیت و یکی از بزرگ‌ترین جلوه‌های ایمان مذهبی است. رویدادی پر از حماسه و احساس و آمیزه‌ای از معنویت و اخلاق، عدالت‌طلبی و آخرت‌جویی و فداکاری و وفاداری توأم با معرفت و بصیرت.

در رویارویی با میراث بزرگ کربلا همواره کسانی راه افراط یا تفریط را پیموده‌اند. از زمانى که قیام امام حسین (ع) با آن شرایط و ویژگى‌هاى خاص اتفاق افتاده است، سؤال‌هایى در میان نخبگان و اندیشمندان و حتى مردم عادى مطرح بوده است که انگیزه اصلى امام (علیه‌السلام) از اقدام به چنین کارى چه بوده است؟ آیا دعوت کوفیان فلسفه قیام آن حضرت بوده است یا قیام امام (ع) علت دعوت کوفیان؟ آیا دستیابى به حکومت، علت اصلى و غایت نهایى این نهضت بوده است یا ایجاد اصلاحات و تغییرهاى محدود در ساختار حکومت اسلامى هم مى‌توانست هدف امام (ع) را تأمین کند؟ اگر هدف اصلى قیام، اصلاح وضعیت امت و جامعه اسلامى بود، آیا حضرت نمى‌توانست به شیوه مسالمت‌آمیز به هدف خویش جامه عمل بپوشاند تا مردم شاهد ریختن خون فرزندان پیامبر (ص) و به اسارت رفتن اهل بیت (ع) آن حضرت نباشند؟ و...

این پرسش‌ها و مانند آن‌ها هر کدام حاکى از نگرش‌ها و دیدگاه‌هاى خاص افراد به این حادثه است، البته یکى از علل فزونى پرسش‌ها و دیدگاه‌ها درباره فلسفه قیام حضرت را باید در پیچیدگى خاص و چند بُعدى بودن این نهضت جست‌وجو کرد. نهضتى که در طول تاریخ اسلام، نظیرى نمى‌توان براى آن یافت.
برای واکاوی و تحلیل قیام عاشورا گفت‌وگویی با محمد اسفندیاری، عاشوراپژوه، داشته‌ایم. او به نکته‌هایی که در میان اندیشمندان مسلمان نسبت به قیام عاشورا کمتر توجه شده است اشاره می‌کند.

در طول تاریخ تمدن اسلامی هرگاه از قیام انسان ساز عاشورا سخن به میان می‌آید برخی برجنبه حماسه و برخی دیگر بر جنبه مصیبت تأکید می‌کنند. به نظر شما این دو ویژگی درباره قیام امام (ع) چگونه تحلیل می‌شود؟

عاشورا ترکیبی است از حماسه (ظلم ستیزی) و مصیبت (مظلومیت) و این دو از هم تفکیک ناپذیرند و نمی‌توان میانشان تقابل افکند. اکنون سخن در این است که کدام یک اصل است: حماسه یا مصیبت؟ پاسخ بدین پرسش، بسته به این است که زاویه دید به عاشورا چیست.
با دو نگاه می‌توان در عاشورا نگریست: نگاه سیاسی و نگاه عاطفی. با نگاه سیاسی، حماسه عاشورا برجسته‌تر می‌شود و با نگاه عاطفی، مصیبت عاشورا. با نگاه سیاسی، امام حسین (ع) الگوی ظلم ستیزی می‌شود و با نگاه عاطفی، مظهر مظلومیت.

اگر به حماسه عاشورا بنگریم و آن را اصل بدانیم، نتیجه اش آن می‌شود که به ذلت و زور تن ندهیم و با ستمگران بستیزیم و آزادگی پیشه سازیم، اما اگر تراژدی عاشورا را اصل بشماریم و فقط به آن بنگریم، حاصلش این می‌شود که یکسره مصیبت زده باشیم و عزاداری کنیم و روضه خوانی برپا سازیم و بگرییم. آنچه که در عاشورا اصل است، حماسه است، نه مصیبت، البته فرجام این قیام حماسی، چون بسی دیگر از حماسه ها، تراژیک است، اما اصل و اساس آن بر حماسه است. این قیام با حماسه حسینیان آغاز شد و با جنایت یزیدیان به فرجام آمد.

در طول تاریخ، روایت‌ها و تحلیل‌های ناموزونی از قیام امام حسین (ع) وجود داشته که در مواردی شاهد تحریف‌هایی نیز بوده‌ایم، چه دلیل یا دلایلی باعث این تحریف‌ها شده است؟

به نظر من یکی از گونه‌های تحریف در تاریخ، ناموزون کردن اجزای آن است؛ یعنی جزئی از آن را بزرگ‌تر از اندازه اش، و جزء دیگر را کوچک‌تر نمایاندن. با بزرگ و کوچک کردن اجزای یک رویداد تاریخی، تصویری به وجود می‌آید که بسیار اغراق آمیزاست و با اصل آن تفاوت دارد. حتی اگر هیچ دروغی در تاریخ گفته نشود و هیچ تحریفی در آن نشود، همین که بخش‌های یک رویداد تاریخی کوچک‌تر و بزرگ‌تر شود، تحریفی بزرگ رخ داده است.

چنین تحریفی در تاریخ عاشورا به وقوع پیوسته است؛ بدین صورت که از دو جنبه شخصیت امام حسین (ع)، یعنی ظلم ستیزی و مظلومیت، جنبۀ ظلم ستیزی آن کوچک‌تر شده و حتی نادیده مانده و امام حسین (ع) در مظلومیت خلاصه شده است.

از دیرباز شیعیان به علل متعدد، از جمله بدین علت که کمتر درگیر سیاست بودند و چندان دغدغه سیاسی نداشتند، بیشتر با نگاه عاطفی به عاشورا می‌نگریستند، اما از قرن چهاردهم که شیعیان درگیر سیاست و مبارزه شدند، بیشتر با نگاه سیاسی به عاشورا می‌نگرند. این تحول گفتمان مبارک است؛ مشروط به اینکه در دشمن شناسی اشتباه نشود و هر دشمنی نیز یزید و یزیدی دانسته نشود.

پس با این حال غلبه نگاه سیاسی به واقعه عاشورا سبب برجستگی عنصر حماسه شده است.

بله، امروزه که با نگاه سیاسی به عاشورا می‌نگرند، عنصر حماسه آن برجسته شده و امام حسین نه نماد مصیبت که نماد ظلم ستیزی شده است. شاهد اینکه واژه‌هایی که اکنون تکرار می‌شود، به ادبیات حماسی تعلق دارد؛ از جمله: آزادی، آزادگی، انقلاب، نهضت، قیام، مبارزه، جهاد، شهادت، امربه معروف، نهی از منکر، اصلاح، حکومت، سیاست، عدالت.

درباره نهضت عاشورا گاهی سخن از این است که نزاع که با که بود و گاه سخن از این است که نزاع چه با چه بود. در میان ما همواره سخن از نزاع نخست است؛ یعنی نزاع میان اشخاص، اما از چیستی موضوع نزاع (نزاع چه با چه) و اهداف طرفین نزاع، کمتر سخن می‌رود. در ذیل، به این موضوع پرداخته و نشان خواهیم داد که عاشورا، نزاع دین و شبه دین بود و نیز نزاع دین با حکومتی به نام دین بود و نیز نزاع عدل و ظلم.

در طول تاریخ اهل سنت نیز کتاب‌های زیادی درباره قیام عاشورا و بزرگی این قیام نوشته اند. به نظر شما نگاه اهل سنت به این حرکت تاریخ ساز چیست؟

از دیرباز گزارش‌هایی پراکنده در دست است از کشمکش اهل سنت و شیعه در عزاداری بر امام حسین (ع). برخی بر این باورند که این کشمکش، منازعه مذهبی است؛ یعنی نزاعی میان پیروان دو مذهب، در حالی که نزاع امام حسین (ع) و یزید، منازعه مذهبی نبود، بلکه نزاع دینی بود و بر سر کیان دین.
از این موضوع، می‌توان چنین نتیجه گرفت که عاشورا نماد و محور اتحاد مسلمانان است.

همچنین دلایل متعددی می‌توان اقامه کرد که تقابل امام حسین (ع) و یزید، تقابل دین و شبه دین بود، نه تقابل مذهبی. از جمله اینکه آن حضرت درباره علت قیامش فرمود که می‌خواهد دین خدا برتری یابد.
از آنجا که نزاع امام حسین (ع) با امویان بر سر کیان دین بود، بنابراین همه دین داران، در خیمه آن حضرت قرار می‌گیرند.

از آنچه گفتیم، چند نتیجه می‌توان گرفت: اول اینکه نباید شیعه، امام حسین (ع) را مصادره کند و در انحصار تشیع بداند. آری، شیعه از مذاهب دیگر به آن حضرت نزدیک‌تر و حسینی‌تر است؛ ولی راه باز است و دیگران نیز می‌توانند به او تمسک جویند. شیعه باید آن حضرت را نخست در ذیل نام دین (اسلام)، عرضه بدارد و سپس در ذیل نام مذهب تشیع.

حماسه حسین (ع) برای دین بود و باید از همه مسلمانان خواست که این احیاگر اسلام را پاس دارند و از آن خود شمارند و حماسه سرا و عزادارش باشند، زیرا که راه آن حضرت، راه پیامبر است. شیعه، حسین (ع) را به پیامبر نیفزوده است، بلکه به حسین چنگ زده تا پیامبر را از چنگ ندهد.

دوم اینکه نباید به دستاویز برخی اختلافات میان شیعه و سنی امام حسین (ع) را قربانی اختلافات ساخت. آن حضرت فراتر از این اختلافات است؛ از آن رو که اساس و کیان اسلام را نجات داد و با خون خود، اسلام نبوی را از اسلام اموی تفکیک کرد.
سوم اینکه امام حسین (ع) را می‌توان به عنوان محور اتحاد مسلمانان مطرح کرد. اهل سنت نیز مانند شیعه، قیام او را برای اعتلای دین می‌دانند و دشمنانش را محکوم می‌کنند. به نظر می‌آید پس از قرآن و پیامبر، امام حسین بزرگ‌ترین عامل وحدت بخش مسلمانان است.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.