صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

نگاهی به رمان «اعترافات کاتب کشته شده» اثر ساسان ناطق | روایتی از نیمروز عاشورا

  • کد خبر: ۱۲۶۲۱۵
  • ۲۸ شهريور ۱۴۰۱ - ۱۳:۳۵
کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» نوشته ساسان ناطق است که چاپ اول آن در سال ۱۴۰۰ توسط نشر سوره مهر در ۲۳۶ صفحه منتشر شده است. این رمان وقایع و اتفاقات نیمروز عاشورا را روایت می‌کند.

نعیمه ترکمن‌نیا | شهرآرانیوز؛ کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» در هفت فصل یا هفت خیمه نوشته شده است که وقایع و اتفاقات نیمروز عاشورا را از زبان دو شخصیت روایت می‌کند. شخص اول، چوپانی جوان است که در داستان با هویت واقعی‌اش آشنا می‌شویم و دیگری کاتبی که در سپاه عمربن‌سعد است و وقایع را می‌نگارد. این دو شخص علاوه بر اینکه حادثه عاشورا و وقایع پیشین را براساس دیده‌ها و خوانده‌ها و دانسته‌هایشان روایت می‌کنند، می‌خواهند این واقعه را به‌نحوی واکاوی کنند و به حقیقت و راز آن پی ببرند.

 

رمان روایت شبان جوانی است که پدرش روزی کاتب اعظم دربار معاویه بوده است. او ظهر روز عاشورا با اسب و سگش به خیمه کاتبان عمربن‌سعد وارد می‌شود تا پول گله گوسفندان خود را که غذای سپاهیان شده بود، بگیرد. هر کدام از افراد حاضر در خیمه کاتبان، به‌موازات قصه اصلی، حکایت‌های عجیب و هولناک خود را از آمدن به کربلا تعریف می‌کنند و شبان که پدرش به‌دست مأموران مخفی یزید کشته شده بود، با افراد درون خیمه دچار چالش می‌شود. شبان بر اساس دست‌نوشته‌ها و مکتوبات برجا‌مانده از پدر، پدر مقتولش که به‌دلیل روشنگری به‌دستور معاویه به قتل رسیده است، از راز فریب مردم در گذشته پرده برمی‌دارد و به سؤال‌های آدم‌های درون خیمه جواب می‌دهد تا به آگاهی و دانایی برسند. او با توضیحات و حکایت‌های مختلف به‌دنبال آن است به آن‌ها بفهماند گمراهی‌شان پیامد نادانی است و نادانی نتیجه‌ای به‌جز گردن‌کج‌کردن، ترس و بزدلی و تن‌دادن به خواسته‌های حکام ندارد. از هر فرصتی برای بازکاوی گذشته استفاده می‌کند تا بگوید مرز بین اسلام و کفر، تخم شک و نفاقی است که حاکمانی مانند معاویه در ذهن و زبان آن‌ها کاشته‌اند و مادامی که حاکمان از این حربه استفاده کنند، انسان به شمشیر برنده‌ای تبدیل می‌شود که نه از عقل خود، بلکه از دیگران دستور می‌گیرد. شخصیت دوم کاتبی از دوستان پدری شبان است.

داستان به‌جز این دو، شخصیت‌های دیگری نیز دارد. ناطق، نویسنده اثر، از دیگر شخصیت‌های داستانی برای بیان حوادث کربلا و روز عاشورا بهره برده است. شخصیت‌های مختلفی که هرکدام قصه‌های متفاوتی دارند و در طول داستان، روایت‌هایی از زندگی آنان برای مخاطب رو می‌شود و خواننده را مشتاق ادامه داستان می‌کند. در این داستان، هر شخصیت برای به‌دست‌آوردن چیزی به کربلا آمده است؛ یکی برای انتقام خون عثمان، یکی برای رسیدن به مال‌ومنال و رسیدن به عروس دل‌خواهش و دیگری برای خصومتی قدیمی.

کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» قصه شنیده‌شده واقعه کربلا را با زبانی ساده و روان روایت می‌کند و در قالب روایی، گفت‌و‌گوی چند فرد حاضر در حاشیه واقعه عاشورا را بازگو می‌کند؛ افرادی که نه در مقام جنگجو، بلکه در کسوت خبرنگار و وقایع‌نگار اتفاقا در خیمه‌ای بر فراز تپه‌ای مشرف بر کارزار مستقر هستند و مخاطب را حین گفتگو‌های ردوبدل‌شده میان خود، هرازچندگاهی به سوی آنچه در صحنه عاشورا در حال وقوع است، می‌برند.

خواننده در این رمان حدود سه‌چهار ساعت از وقایع ظهر عاشورا را می‌خواند؛ وقایعی مانند بسته‌شدن آب به روی امام حسین (ع) یا فریب‌دادن سواران و جنگجویان برای اینکه در سپاه عمربن‌سعد باشند و راه را بر امام حسین (ع) ببندند.

کتاب «اعترافات کاتب کشته‌شده» نوشته ساسان ناطق است که چاپ اول آن در سال ۱۴۰۰ توسط نشر سوره مهر در ۲۳۶ صفحه منتشر شده است. مجموعه نمایشی (تله‌تئاتر) با نام «کاتب اعظم» از این کتاب اقتباس شده است که به‌تهیه‌کنندگی مرکز سریال سوره با قصه‌ای از کاتبان قیام عاشورا، از یکشنبه ۲۷ شهریور ۱۴۰۱ روی آنتن شبکه دو سیما می‌رود. مجموعه نمایشی «کاتب اعظم» به‌نویسندگی و کارگردانی هنری مهدی غفوری و کارگردانی تلویزیونی علی عبادی، اتفاقات شب تا عصر عاشورا را از خیمه دشمن روایت می‌کند. امین زندگانی، سیامک صفری، نادر فلاح، نازنین فراهانی، فاطمه گودرزی، حدیث میرامینی، خسرو شهراز، امین میری، امیرحسین هاشمی، امیر شهرابی، محسن علیخانی، محمدمحسن شفیعی، آرش رحیمی، محمدرضا تاجیک، امیر تک‌فلاح و وحیدرضا قناعتیان در «کاتب اعظم» ایفای نقش می‌کنند. همچنین حوزه هنری کودک و نوجوان، مسابقه «کتاب بازی ۲» را براساس آن طراحی کرده که شرکت‌کنندگان نوجوان باید خیمه هشتم را با خیال و بهره‌گیری از عناصر داستانی بنویسند. هدف این مسابقه شناسایی داستان‌نویسان مستعد، و ارتقای سطح و دانش آنان از سوی نویسندگان و مدرسان باتجربه است.

در بخشی از کتاب آمده است:

مردی زخمی با پیاله آبی در دستِ راست و دستی بر پهلوی چپ از خیمه بیرون آمد. خیسی خون روی شال زردی که به کمر بسته بود، رد انداخته بود. لنگ‌لنگان به طرف نیزه‌دار جوان پا کشید و گفت:
- چه شده برادرزاده ابن‌ملجم مرادی؟ نکند دلت برای برگشتن به کوفه تنگ شده؟
با خنده پیاله را به طرف او گرفت و گفت:
- بیا، بیا کمی از این آب گوارا و خنک بنوش که لب‌هایت خشک شده است.
برادرزاده ابن‌ملجم نگاهی به رد خون روی شال مرد انداخت و پیاله آب را از دست او گرفت. لاجرعه سر کشید و گفت:
- از طلوع آفتاب تا الان، چون شتری تشنه مدام آب می‌نوشم؛ اما نمی‌دانم چه مرگم شده که هرچه می‌خورم باز تشنه‌تر می‌شوم. کم مانده زره و لباس از تن بکنم و ظرف آب را روی سرم واژگون کنم. گمان می‌کنم امیران ما را به‌اشتباه وسط دوزخ فرود آورده‌اند.

 


بیشتر بخوانید:

نگاهی به رمان «وقت جنگ، دوتارت را کوک کن!» اثر یوسف قوجق


 

برچسب ها: کتاب رمان عاشورا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.