صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

ویدئو | روز، جاده، زائر، پیاده

  • کد خبر: ۱۲۷۰۵۴
  • ۰۳ مهر ۱۴۰۱ - ۱۸:۴۶
روایتی از حس و حال زائران پیاده‌ای که در ایستگاه‌های ورودی مشهد نفسی تازه می‌کنند.

رضا زوزنی | شهرآرانیوز؛ ورودی مشهد از جاده طرق، حال و هوایی متفاوت از دیگر روز‌های سال دارد. از اینجا تا حرم تقریبا سه ساعتی راه است، آن هم پیاده. هر که را می‌بینی سر و صورتش آفتاب سوخته است. بعضی‌هایشان دو روز و بعضی سه روز و عده‌ای هم چندین روز ترک دیار گفتند و به سوی مشهد راه افتاده‌اند. خیلی‌ها خودشان را به نیشابور رساندند و از آنجا جاده ولایت را پیمونده‌اند.

لابه‎لای جاده‌هایی که تاب خورده میان پستی بلندی‌های تپه‌سلام تا چشم کار می‌کند، بیابان است و زائرانی که زیر آفتاب بی‌تفاوت به عبور و مرور خودروها چشم به سیاهی جاده دارند.

شاید هر کدام سالی یکی دو بار برای زیارت به مشهد می‌آیند، اما این زیارت با همه آن مرتبه‌ها فرق دارد. آنها اقتدا کرده‌اند به مولایشان علی ابن موسی الرضا که از نیشابور خودش را به مرو رساند تا مشهد را قبله عاشقان سازد.

این راه با همه راه‌ها  که تاکنون پیاده رفته‌اند تفاوت دارد، آنها در گستره زمان قدم در جای قدوم عالم آل محمد (ع) می‌گذارند. شاید غربت قریبی که این راه را احاطه کرده و دلشان نمی‌آید دل بکنند از این صراط مستقیم همین است.

مسافرانی از جای جای خراسان بزرگ و زائرانی از یزد، شیراز، بندرعباس، اردبیل، اهواز، تهران، همدان ، سنندج و ...، کوله بار سفر را در این راه به دوش می‌کشند.

بعضی‌ها بار اولشان است و بعضی دیگر چند مرتبه‌ای آفتاب سوخته این راه شده‌اند. بعضی‌ها هنوز گرد و غبار پیاده‌روی در طریق الحسین (ع) از چهره‌شان پاک نشده که در میقات الرضا(ع) با همسفران کربلایی‌شان قرار گذاشته‌اند. اربعین می‌روند تا اجازه حضور در مشهد را بگیرند. خودشان را به مشهد می‌رسانند تا برات کرببلا را بستانند. آن حسین است و این رضا، آن سید الشهدا و این، غریب الغربا.

 از دور صدای بلندگوی موکبی که انتظار می‌کشد تا تشنه‌ای گلویی‌تر، گرسنه‌ای شکمی سیر و خسته‌ای نفسی چاق کند.

گاهی تک و تنها گاهی به همراه کاروان، و اغلب با خانواده، پا گذاشته‌اند در جاده ولایت و بر چشم مشهدی‌هایی که خودشان را خادم الرضا می‌دانند و می‌دانند هرچه دارند از وجود ولی‌نعمتشان است. همین هم شده که برای میزبانی از زائران مولایشان سر از پا نمی‌شناسند. هرکه به قدر بضاعتش.

در این مسیر اگر خوب گوش کنی، سلسله الذهب در نسیم شنیده می‌شود و فلسفه این اشتیاق که هر قدم را به قدمی دیگر تبدیل می‌کند، عجله برای وارد شدن به دژ امن الهی است.

فَمَنْ دَخَلَ حِصْني، اَمِنَ ...

اینجا ببینید:

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.