شهرآرانیوز - تئاتر پیش از آنکه به صورت هنری امروزی دربیاید، به عنوان «نمایش» همواره ارتباطی با مکانهای مقدس داشته است. درواقع میتوانیم بگوییم تئاتر در ابتدا صبغهای آیینی داشته است. اگر دنبال مثال آشنایش باشیم، اجرای تعزیه در مساجد و حسینهها بهصورت همزمان نقطهای است که ما ایرانیها مکانها و آیینهای مقدسمان را گرامی میداریم. اما آیا حرم امامان معصوم جدای از وجهه روحانی و مقدسشان نباید به عنوان میعادگاه زائران، مکانی برای نمایش هنری آیینی هم باشد؟ نمایش «آسمان هشتم» که از ۲۷ شهریور تا ۵ مهر هرشب در جوار حرم امام رضا (ع) اجرا میشود به نوعی میخواهد ما را به سنتهای بزرگداشت هنرهای آیینی در مکانهای مقدس برگرداند. رضا صابری، به عنوان کارگردانی با سابقهای درخشان، در این نمایش روایی همراه گروهی ۱۰۰ نفره هشت فراز زندگی امام رضا (ع) را روی صحنه برده است. بازی صابری در فیلم معناگرای «بدون قرار قبلی» بهروز شعیبی که مضمونی مرتبط با امام رضا (ع) دارد، حالا مخاطب آشنا را به نمایشی مشخصا پیرامون زندگی امام هشتم میرساند. در ادامه با او درباره ویژگیهای نمایش آیینی و نسبتش با نمایش «آسمان هشتم» گفتگو کردهایم.
اساسا نمایش دینی وجود ندارد. تمام رفتارهای اخلاقی و انسانی ما میشود نمایش دینی. بهتر است بگوییم ما تئاتر داریم با مضمون دین. پس هر عمل نیک که وارد عرصه تئاتر شود یک نمایش دینی میسازد. بهنسبت در نمایشنامههای دیگر هم ممکن است اینها باشند، اما مشخصا نمایشنامههای دینی ارتباط تنگاتنگی دارند با روحیات و رفتارهای انسانی تماشاگر.
تعزیه نمایشی ایرانی است و ما ذاتا با این نوع، ارتباطی جوهری داریم. از این نظر یک نشانههایی از تعزیه در نمایش «آسمان هشتم» هست. برای مثال آواها یا موسیقیای که استفاده میشود یا صحنههایی که مأمون بازی میکند ممکن است تعزیه را به یاد بیاورد.
اصلا مکان به نمایش جلوهای متفاوت میبخشد. شاید نمایش ما بیشتر نمایشی میدانی و محیطی باشد. تئاتر هم از دل نمایشهای میدانی به وجود آمده است. نمایش ما هم به آن ریشهها برمیگردد. اما در نمایش ما امام رضا (ع) از لحظهای که وارد خراسان میشوند تا زمانی که به شهادت میرسند شاهد یک جریان به هم پیوستهای هستیم که اتفاقا این در پرفورمنس هم دیده میشود. در این نماش بیشتر برای من اجرای محیطی و میدانی مهم بود تا ارتباطی تنگاتنگ با مخاطب برقرار شود. این نوع نمایشنامهها -که مشخصا برای محیط بیرونی نوشته شدهاند- با نمایشهای خیابانی خیلی فاصله دارند.
درست است. نمایشهای قرون وسطی براساس زندگی مسیح و در کلیسا اجرا میشده است؛ روی گاریهایی که دو طبقه داشته؛ در طبقه پایین محل تعویض لباس بوده و طبقه بالا محل اجرای نمایش.
خود محیط این امکان را به ما میدهد که نمایشی مرتبط انتخاب کنیم. اینجا محیط و مضمون میتواند معیار باشد. نمایشی که در جوار حرم امام رضا (ع) اجرا میشود طبیعتا باید مضمون دینیِ مرتبط داشته باشد.
من طی دورهای که برای این نمایش، زندگی امام را مطالعه کردم، به مباحث و ایدههای بسیار نابی دست یافتم. اگر دوستان ما این تاریخ را مطالعه کنند متوجه میشوند که برای آن مکان ایدههای خوبی هست که ابتدا باید اعتقاد داشت و بعد به آن سمت حرکت کرد. مضمون هم که زندگی امام رضاست جوهره دینی دارد و مخاطبان آن هم مخاطب تئاتر نیستند؛ مخاطب عام هستند که تئاتر را تخصصی نمیشناسند. درواقع زائرانی هستند که به قصد زیارت آمدهاند و این نمایش را هم میبینند.
به لحاظ شکلی هم درباره نمایشی که در این مکان اجرا میشود قاعدتا باید مراعاتی وجود داشته باشد. محیط بسیار معنوی است و هنرمند باید خیلی تابع این معنویت محیط باشد. مثلا ما در «آسمان هشتم» موسیقی نداریم؛ بیشتر آواهایی است که در زمینه حرکتها پخش میشود و برای مخاطب احساسی برمیانگیزد. یا از زاویهای دیگر درباره زندگی مأمون که شخصیت منفی است میتوان کارهای زیادی کرد اما این نقطه ممکن است تماشاگر را اذیت کند. اجرای همین نمایش «آسمان هشتم» برای من که دومین تجربهام در حوزه نمایش آیینی محسوب میشود خیلی سخت بود؛ هم در نویسندگی، هم در انتخاب بازیگر، هم انتخاب موسیقی و سایر عناصر که برای تئاتر لازم است. البته که این سختیها و محدودیتها باعث خلاقیت میشوند؛ مثل همان استفاده از آواها که عرض کردم.
میخواستیم چنین کاری بکنیم. از ابتدا من دو خط را در ذهن داشتم؛ یکی شهادت امام رضا و یکی شفاعت. درواقع قرار بود درکنار خط شهادت، زن و مردی هم باشند که از اعضای کاروان هستند و به صورت فرضی با شهادت امام اینها هم شفا پیدا میکنند. درواقع این دو نفر نمایندهای از همین زائرین پیاده معاصر بودند. این خط را حذف کردم؛ زیرا احساسم این بود که به این نمایش نمیچسبد، زیرا بُعد تاریخی را تحتتاثیر قرار میداد.
«آسمان هشتم» که الان اجرا میشود هشت فراز از زندگی امام رضاست. قطعه اول درباره خود حرم است که این مجموعه در روزگار قدیم چه بوده و الان چه شده است. درواقع این قطعه درباره محیط نمایش است. بعد ورود امام رضا به نیشابور است و جریان سلسله الذهب. بعد کاروان امام به دهسرخ میآید. قطعه بعد کوهسنگی است که امام با کاروانشان یکهفتهای آنجا میمانند. بعد به مرو میرویم و نخستین رودرویی امام با مأمون. بعد هم به شهادت امام میپردازیم. زندگی امام رضا (ع) فرازهای دیگری هم داشته که ما به دلیل محدودیت زمان فقط هشت تا را انتخاب کردیم.
خلاقیت به ذات در همه نمایشها هست. ولی خب نمایش آیینی که صبغهای تاریخی هم دارد کمی دست و پای نمایشنامهنویس را میبندد. البته که «آسمان هشتم» بیشتر یک نمایش روایی است تا تئاتر. برای من عشق و علاقهای به امام رضا وجود داشته است. عمرم را در مشهد گذراندهام و هرروز که میخواستم به مدرسه بروم چشمم به ضریح و گنبد میافتاده. اما جنبههای نمایشی یک اثر اینچنینی به دیدهها و شنیدهها و تجربیات و باورهای من هم پیوند میخورد و در نقش خلاقیت به من امکان میدهد که نمایش را بنویسم و اجرا کنم تا هم به جنبههای معنوی آن بپردازم و هم به جنبههای نمایشی خلاقانهاش.
در ادامه ببینید
عکس | نمایش آیینی «آسمان هشتم»
ویدئو | اجرای نمایش «آسمان هشتم» در جوار حرم رضوی