مالیات عایدی بر سرمایه در کشور ما مانند بسیاری از کشورها اعمال میشود. این مالیات بر بازدهی حاصل از سرمایهگذاری در تملک داراییهای سرمایهای وضع میشود. از معرفی مالیات بر عایدی سرمایه در جهان بیش از یک قرن میگذرد، اما سرعت گسترش این مالیات در ۵ دهه اخیر، آن را بعد از مالیات بر ارزش افزوده در جایگاه دوم قرار داده است. عایدی سرمایه اختلاف بین خرید دارایی به اضافه هزینهها در طول نگهداری دارایی و قیمت فروش آن است. مالیات بر عایدی سرمایه نیز بهعنوان درصدی از عایدی سالیانه تعریف میشود. عایدی یا منفعت سرمایه مبتنی بر این فرض است که درآمد مورد انتظاری که در زمان فروش دارایی حاصل میشود، بیش از درآمد پیشبینیشده در زمان خرید بر آن دارایی فرایند کسبوکارهای مشمول مالیات استفاده میشود در پایه این نوع مالیات لحاظ نمیشود، وضع مالیات بر عایدی سرمایه بهخصوص در عرصه بازار داراییهایی مانند خودرو، طلا، مسکن، زمین و ارز میتواند راهکار مناسبی برای کاهش سوداگری و دلالی در این بازارها باشد. مهمترین دلایل و اهداف اخذ مالیات عایدی بر سرمایه شامل یکپارچگی، انجام نظام مالیاتی، کنترل سوداگری و سفتهبازی در بخشهای سرمایهپذیر ازجمله مسکن، ارز، سکه و...، جلوگیری از فرار مالیاتی درآمد سایر منابع مشمول مالیات و کمک به توزیع صحیح درآمدها بین اشخاص جامعه میشود. اخذ مالیات بر عایدی سرمایه میتواند تأثیرات درخور ملاحظهای بر اقتصاد و حتی تصمیمگیری فعالان اقتصادی داشته باشد. شوکهای ادواری بخش مسکن عموما تحتتأثیر شوکهای اقتصادی سوداگری در این بازار قرار دارد و مهمترین ابزار دولت برای مدیریت و کنترل آن نظام مالیات بر بخش مسکن است. نوسانات و پراکندگی قیمت مسکن در کشورهایی که مالیات بر عایدی سرمایه در بخش مسکن برقرار است، نسبت به کشورهایی که بدون این نظام مالیاتی هستند کمتر است. این موضوع به ثبات بلندمدت بازار مسکن در این کشورها منجر شده است. در نظریه سبد داراییها و نظریه بورسبازی، تأکید بر این است که تقاضای بورسبازی عامل اصلی وقوع شوکها و نوسانات قیمت مسکن بوده و به همین دلیل یکی از ابزارهای قوی کنترل و هدایت بورسبازی مسکن به حداقل رساندن زیانهای وارده بر بخش زمین و مسکن، استفاده از مالیات بر عایدی سرمایه در این بخش است. بیشک هر ۳ مالیات بخش مسکن اعم از مالیات بر عایدی سرمایه، مالیات بر خانههای خالی و مالیات بر املاک گرانقیمت، باعث کاهش نوسانات قیمتی مسکن میگردد.
حال میپردازیم به فعالیتهای تولیدی: اکنون تولید در کشور بسیار پرمخاطره و کمسود است و در مقابل فعالیتهای غیرتولیدی و سوداگرانه نیز سودهای امن و درخور توجهی را در اختیار فعالان آن قرار میدهد. همین موضوع عامل هدایت عمده نقدینگی در کشور به سمت فعالیتهای غیرمولد و آسیبزننده به اقتصاد شده است. دریافت نکردن مالیات از عایدی سرمایه و بالعکس، دریافت مالیات بهموقع از قشر کارمند و کارگر، فعالیتهای غیرمولد را تشویق میکند و مقدار زیادی از سرمایه انسانی در پی آن هدر میرود. نبود مالیات بر عایدی سرمایه یک حفره بسیار مخرب در اقتصاد است که اجازه میدهد منابع سرمایهگذاری به سمت احتکار مسکن و سایر فعالیتهای غیرمولد هدایت شوند و از شرکتها و بنگاههایی که میتوانند اقتصاد را رشد دهند، دریغ کرد. سرمایهداری صاحبان ثروت و دست به دست شدن سرمایه در بین آنها هیچگاه به قشرهای متوسط و کمدرآمد فرصت کسب سرمایه را نمیدهد. با افزایش قیمت سرمایهها و عدم دریافت یا پرداخت مالیات، انگیزهها برای کسب سود از طریق افزایش قیمت سرمایه بدون ایجاد ارزش افزوده بالا میرود و بدین نحو پولدارها پولدارتر میشوند و فقرا فقیرتر میگردند.