در میان پرچمداران شعر نو، فروغ فرخزاد (۱۳۱۳-۱۳۴۵ خورشیدی) جایگاهی ویژه دارد. او بهویژه با ۲ دفتر واپسین سرودههایش «تولدی دیگر» و «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» ضمن پیش گرفتن رویکردی دیگرگون به شکل شعر، در محتوا نیز پوستاندازی میکند.
غزاله حسینپور| فروغ همچون هر هنرمند دغدغهمند دیگری از فضای حاکم بر جامعهاش تأثیر میپذیرد و این تأثیر را در شعرهای خود بازتاب میدهد. فضایی استبدادزده که برآمده از کودتای ننگین آمریکایی-سلطنتطلبانه ۲۸ مرداد علیه دولت ملی بود و حال رخوتی هولناک را به جامعه هنرمندان چیره ساخته بود.
امروز سالروز تولد فروغ فرخزاد است و به همین مناسبت با دکتر حمیده لطفینیا همکلام شدهایم تا از این مدرس دانشگاه فردوسی مشهد و مدرس پیشین گروه مطالعات ایرانی دانشکده زبانهای خارجی دانشگاه استراسبورگ فرانسه، درباره نگاه انتقادی اجتماعی شعر فروغ بشنویم.
چشمهای زلزده شیشهای
دکتر لطفینیا شعر فروغ را به ۲ بخش تقسیم میکند: قسمت اول بیشتر به نگاه او به جامعه مردسالار برمیگردد و همچنین در آن با توصیف عشق روبهروییم. این عشق بیشتر از زندگی خود او برمیآید و مادرانه و نیز درباره جنس مخالف است که این نگاه با سنت جامعه زمان فروغ و نگاه مردسالارانه کاملا مغایر است. دوره دوم شاعری او از کتاب «تولدی دیگر» آغاز میشود و بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. همانطور که از نام کتاب پیداست، شعر فروغ در این زمان دوباره متولد میشود.
مدرس سابق دانشگاه استراسبورگ با اشاره به رابطه مستقیم رخدادهای جامعه با اتفاقات تاریخی، میگوید: نگاه شعر فروغ و کلا شخصیت هنری این شاعر به اتفاقات جامعه معطوف بود و خودش هم همیشه به این موضوع اذعان داشت که هنرمند نمیتواند به اتفاقات اطرافش بیتفاوت باشد؛ بنابراین میان اوضاع سیاسی و اجتماعی جامعه زمانه فروغ و شعر او رابطهای تنگاتنگ وجود دارد. مثلا او در شعر «عروسک کوکی» جامعهای را توصیف میکند که در آن همهچیز از شکل حقیقی خود دور شده و انسانها مثل عروسکی کوکی هستند که به اتفاقات اطراف نگاه میکنند، چشمهای آنها چشمهایی شیشهای است که هیچ تکانی نمیخورد و به اطراف زل زده است. قسمتهای مختلف این شعر حاکی از اعتراضی بیثمر و بیهوده در جامعه و در انتقاد از آدمهایی است که همهچیز را میبینند، اما مانند یک انسان کور و کر، نمیتوانند واکنشی نشان دهند.
توصیف شاعرانه انحطاط
لطفینیا ادامه میدهد: در شعر «آیههای زمینی» او به اجتماعی اشاره میکند که ناامید و منفعل است و نمیتواند کاری انجام دهد. به نظر من آیههای زمینی یکی از مؤثرترین اشعاری است که تصویری از زمانه خود میدهد. در این شعر، فروغ با زبانی گویا انحطاط و سقوط و فساد را در فرهنگی که در آن زندگی میکند، توصیف میکند. همچنین ما در آن ناامیدی مردم زمانه بعد از کودتا را کاملا حس میکنیم. در قسمتهایی از شعر اشارهای کلی به استبداد میشود و در قسمت مهمی از آن حتی تعبیری مرتبط با سوره «تکویر» میآید که پایان جهان را شرح داده است، فروغ هم روز پایان دنیا را به تصویر میکشد که اتفاقات جهان اطرافْ امید را از مردم گرفته و خورشید سرد شده است.
شعر «ای مرز پرگهر» مصداقی دیگر از نگاه انتقادیاجتماعی بانوی نامدار شعر معاصر فارسی است. به گفته مدرس دانشگاه فردوسی مشهد، در این اثر نگاهی طنزآمیز به بخشهایی از جامعه میشود؛ این نگاه میتوانسته همان حرفهای جدیای باشد که شاعر میخواسته با فریاد بگوید، ولی با طنز تلخی آنها را بیان میکند. یا در شعر «آن روزها» که مانند نمونههای قبلی در کتاب «تولدی دیگر» آمده است، از زمان خجستهای یاد میشود که از بین رفته است. همچنین در «دلم برای باغچه میسوزد» که در کتاب «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» چاپ شده است، یک دهه بعد از کودتای ۲۸ مرداد، فروغ به باغچهای اشاره میکند که نمادی از همان کشور و وطن یعنی ایران است.
نقد بر خود
انتقادات فرخزاد به جامعه از نقد بر خود نیز غافل نیست و روشنفکران را هم که خود او بهنوعی به آنها منتسب است، مینوازد. لطفینیا میگوید: روشنفکران در زمان چاپ اشعار فروغ، با آنها مشکل داشتند و بیشترین حمله را به او کردند. درواقع او بیشترین مشکل را با جامعه روشنفکری داشته است. فروغ در جامعهای سنتی زندگی میکرد که در آن هنوز پذیرفته نشده بود یک زن به شکل زنانه شعر بگوید، ولی بیشتر کسانی که با او -بهعنوان نخستین کسی که به این شکل خود را معرفی کرد- مشکل داشتند و حتی برایش نامههای تهدیدآمیز مینوشتند، روشنفکران بودند. آنها ۳ دفتر اولیه فروغ را خیلی سبک میشمردند، درحالیکه به نظر من این دفترها بسیار مهم هستند و راهی را که فروغ طی کرده است، نشان میدهد و ما نمیتوانیم شعر او را بررسی کنیم بدون اینکه به دوره طی شده اشعارش توجه کنیم. سرودههای او به هم پیوسته است و هریک نشانگر اتفاقاتی است.
شاعری مدام در حال آموختن
به اعتقاد این پژوهشگر ادبیات، با وجود تأثیرگذاری فضای سیاسی ملتهب زمانه بهویژه کودتای ۲۸ مرداد بر اتفاقات بسیارِ پس از آن و ادبیات ایران ازجمله شعر فروغ، عوامل دیگری نیز بر تحول اشعار فرخزاد مؤثر بودند: یکی از چیزهایی که باعث میشود شعر او متحول شود، آشناییاش با هنر و سینما و بهطور وسیعی ارتباطش با جهان بوده است. یعنی فروغ شاعری مدام در حال تغییر بوده است و از زمانی که وارد حیطه هنر میشود تا هنگامی که تصادف میکند، درحال آموختن بوده است. وقتی شاعری مدام در حال آموختن است، مطمئنا شعر و تفکر او هم متحول میشود. همانطور که خود فروغ گفته، شعرش زندگی اوست و به عبارتی این دو از هم جدا نیستند و اگر زندگی او متحول شده، مسلما شعرش هم متحول شده است.
دکتر لطفینیا در پایان تأکید میکند که با نگاهی پژوهشگرانه و ادبی میتوان به تحول شعر فروغ پی برد و تحولی را که در فرم و محتوای شعرش رخ داده است، درک کرد. او این نگاه را چیزی فراتر از مسائل حاشیهای زندگی فروغ فرخزاد میداند که بیشتر مناسب نشریات زرد است.