صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

حاج رضا انصاریان که معاشش در تاروپود پارچه‌های حجره قماش فروشی اش بود، اگر سال ۵۴ دست نوعروسش را نمی‌گرفت و از قم به مشهد مهاجرت نمی‌کرد، شاید روزی اش را در یک کارگاه سوهان پزی پیدا می‌کرد.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ ساعت ۸ شب که می‌شود، اتفاقی یکی از شبکه‌های تلویزیون یا رادیو را که بگیرید، هواپیما یا قطاری که به مقصد مشهد حرکت می‌کند... آهنگ پیشواز خطوط تلفن یا حتی زیرصدای حرکت آسانسورها... بعضی قطعه‌ها جوری نظرکرده اند که باقیات صالحاتش تا ابد برای صاحب اثر است و لذت هرباره اش برای شنونده.

مثلا نوای زیارت خاصه امام رضا (ع) با صدای حاج رضا انصاریان در هر موقعیتی به گوش برسد، دستی بر سینه می‌نشیند و گوشه چشمی،‌تر می‌شود و قلبی جلوتر از حاجات خود را می‌رساند به روضه منوره امام هشتم (ع). حاج رضا انصاریان که معاشش در تاروپود پارچه‌های حجره قماش فروشی اش بود، اگر سال ۵۴ دست نوعروسش را نمی‌گرفت و از قم به مشهد مهاجرت نمی‌کرد، شاید روزی اش را در یک کارگاه سوهان پزی پیدا می‌کرد.

اما آن روز‌ها که زندگی اش دستخوش شرایط سیاسی و حکومت طاغوت شده بود، استخاره اش برای سکونت در مشهد خوب آمد به شرط صبوری. پسر حاج شیخ محمدمهدی انصاریان، دوازده ساله بود که داشت در عالم کودکی، در حیاط خانه پدری اش زمین حوض را تمیز می‌کرد و زیرلب شعری از سعدی می‌خواند. نقطه عطف زندگی رضا، در همان لحظه‌ای رقم خورد که مادربزرگش طنین شعرخوانی اش را شنید و مادرانه از او خواست یک شعر مذهبی یاد بگیرد، بیاید در روضه خانه همسایه، روز اربعین مداحی کند.

شعر را هم خودش به دست او داد؛ شعری از ذاکرالشعرا که از زبان حضرت زینب (س) بود: گل تو در برش، طفل صغیر است/ گل من داغ اصغر کرده پیرش. صاحب مجلس برای سپردن منبر به پسربچه‌ای دوازده ساله تردید داشت، اما قوت قلب صدای لرزان رضا، لبخند دلگرم کننده مادربزرگ بود. بعد از آن تجربه خوشایند، رضا انصاریان به شکلی جدی‌تر از محضر استادان برجسته مداحی همچون مرحوم حاج ملاحسین مولوی و حاج آقای ستایشگر، راه ورسم ذاکری اهل بیت (ع) را آموخت. همان جا بود که دریافت برای مداحی باید تاریخ بداند، مقاتل بخواند، شعر غنی حفظ کند و تا زمانی که از صحت و سقم اشعار و تطابق آن با روایات و آیات اطمینان نیافته است، هر مدحی را به زبان نیاورد و گوش خلق ا... را به هر شعری آلوده نکند.

شمسی زروندی، همسر او، شاهد شب‌های ماه رمضانی بود که حاج رضا در صحن آزادی، مناجات خوانی می‌کرد و زیارت خاصه هم در یکی از همان شب‌ها شکل گرفته بود؛ نوایی که اول بار با تماس برخط تلفن حرم مطهر به عنوان قطعه خوشامد پخش شد و او را غافلگیر کرد. حالا ۹ سال از آن سوم شعبانی که حاج رضا مشتاقانه به دیدار مولای خود شتافت، می‌گذرد، اما طنین صدای خالصانه اش، بار‌ها آدم‌های دلتنگ را از هر گوشه وکناری، زائر ایوان طلای حضرت خورشید می‌کند؛ همان جایی که او تا همیشه با امام رئوفش همسایه شد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.