در عمر پربار شصتودوساله دکتر محمود رامیار کارها صورت گرفته و یادگارها برجای مانده است. اما بخش مهمی که در فهرست این خدمات پررنگ مینماید، تألیف و ترجمه آثاری گاه کمنظیر در عرصه علوم قرآنی بهویژه کتاب فاخر «تاریخ قرآن» است.
در گفتگو با دکتر منصور معتمدی، دانشیار گروه آموزشی ادیان و عرفان تطبیقی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد، بر این محور تکیه کردهایم.
رشته تحصیلی و دانشگاهی زندهیاد دکتر محمود رامیار علوم سیاسی بوده، اما بیشترین تألیفات ایشان در حوزه علوم قرآنی است. دلیل گرایش به این حوزه را چه میدانید و این تألیفات با چه پشتوانه علمی و آکادمیکی نوشته شده است؟
اینکه پس از ۳۵ سال که از درگذشت این پژوهشگر کوشا و دقیق گذشته است و ما همچنان به آثارش نیازمندیم و به آنها مراجعه میکنیم و یاد و نام نویسنده آنها را بیهیچ چشمداشتی و صرفا بر انگیزههای علمی گرامی میداریم، خود، نشاندهنده جایگاه علمی اوست. اما در مورد پرسش طرحشده باید عرض کنم درست است که ایشان تحصیلات خود را تا مقطع دکتری علوم سیاسی هم دنبال کرده، اما با توجه به آثاری که از خود برجای نهادهاند، معلوم میشود علایقشان عمدتا معارف دینی بوده است. نباید از نظر دور داشت که این رویکرد در نزد بعضی از دانشمندان ما هم نظایری دارد. مثلا آقای دکتر محمدعلی موحد رشته تحصیلیشان حقوق است، اما عمده تحقیقاتشان در ادب و عرفان ایرانی و اسلامی است. نمونههای متعدد دیگری را نیز میتوان ذکر کرد. البته بنا به گفته مرحوم واعظزاده خراسانی، مرحوم دکتر رامیار در اوان نوجوانی و جوانی درحوزه علمیه مشهد در معارف اسلامی تحصیل کرده بودند و همچنین لیسانس معقول یا الهیات و بعدا در اوایل دهه ۱۳۵۰ در حوزه مطالعات اسلامی از دانشگاه ادینبروی اسکاتلند دکتری گرفتهاند. از این رو، تحصیلاتشان کاملا با حوزه مطالعات و تحقیقاتشان مرتبط بوده است.
آثاری که در حوزه علوم قرآنی نوشتهاند چه تفاوتی با آثار مشابه و چه مزیتهایی بر آنها دارد؟
ایشان علاوه بر آثار ارزشمند در زمینههای تاریخ اسلام و ادیان دیگر، در زمینه قرآن چند کتاب دارند: کشفالآیات الفبایی یا فهرست الفاظ قرآن مجید؛ تنظیم فهرست مطالب قرآن؛ تاریخ قرآن؛ ترجمه کتاب مستشرق پرآوازه فرانسوی، با عنوان در آستانه قرآن. در این میان مخصوصا باید از کتاب تاریخ قرآن نام برد. این کتاب ۵۲ سال پیش در سال ۱۳۴۶ به چاپ رسیده است، اما مؤلف دانشمند پس از انتشار آن باز از پای ننشستند و در صدد تکمیل مطالب و رفع نواقص احتمالی کتاب برآمدند. چاپ دوم آن در دومین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی، کتاب سال شناخته شد. در وصف امتیازات این کتاب خوشبختانه برخی از محققان علوم قرآنی مانند آقای بهاءالدین خرمشاهی، دکتر سیدکاظم طباطبایی، دکتر منصور پهلوان مقالات و مطالبی نوشتهاند و حتی کتابی اختصاصی درباره این کتاب با عنوان رامیار و تاریخ قرآن به قلم آقای حسن بشارتیراد به نگارش درآمده است. درباره تفاوت و تشابه تاریخ قرآن با دیگر آثار باید گفت که اصولا در زمانی که این کتاب نوشته شده در زبان فارسی هیچ نمونه مشابهی وجود نداشته است. البته مرحوم زنجانی کتاب مختصری به زبان عربی نوشته و در مصر به چاپ رسانده بود، ولی خصوصیات و امتیازات نوشته مرحوم رامیار بهگونهای است که میتوان گفت کتاب بیهمتایی است. از نظر نباید دور داشت که پایهگذار اصطلاح «تاریخ قرآن» غربیان بودهاند و طبعا از منظر خود به این مقوله نگریستهاند و وجه تمایز کار مرحوم رامیار در این است که علاوه بر اینکه از تحقیقات غربیان بهره جسته از منظر یک مسلمان محقق و متعهد و در عین حال منصف و دقیقالنظر به پژوهش پرداخته است. در مورد امتیازات تاریخ قرآن میتوان علاوه بر ابتکار در اصل اثر، به فراوانی منابع (اعم از فرنگی و عربی و فارسی)، استواری و روانی و شیوایی نثر نویسنده، دقـــتنظر و تفکــر نقادانه، روشمندی، تبویب و تدوین درست مطالب اشاره کرد.
دکتر رامیار در این حوزه چه نوآوریهایی داشتهاند؟
هر ۴ کتابی که نام بردم، از جهت یا جهاتی حاوی نوآوریاند. کشفالآیات به اینگونه که دکتر رامیار تدوین کردهاند در زبان فارسی سابقه نداشته است. چون خواننده مشتاق ایرانی که عربی نمیداند و با ریشههای کلمات عربی آشنا نیست، ولی میخواهد واژه خاصی را در قرآن بیابد با این اثر بهراحتی میتواند این کار را انجام دهد. البته شاید در روزگار حاضر که با رایانه و فضای مجازی و اینترنت بهآسانی میتوانیم جستوجو انجام دهیم و به مقصود برسیم این فهرست چندان کارایی نداشته باشد، ولی در نیم قرن پیش، کاری ابتکاری و مشکلگشا بوده است. اثر دوم تکمیل فهرستهای پیشین قرآن بوده و شادروان رامیار کوشیده بودند نواقص آنها را رفع کنند. در نوآوری تاریخ قرآن بهجز مطالبی که پیشتر گفته شد، همینقدر بگویم که این کتاب همچنان از آثار پرمراجعه و پرمخاطب است و محققان و حتی عموم علاقهمندان به مباحث قرآن از این خوان گسترده بهرهمند میشوند. کتاب در آستانه قرآن نوشته رژی بلاشر است. بلاشر قرآن را به زبان فرانسوی ترجمه کرده و مقدمهای بر این ترجمه نگاشته بود. بعدا این مقدمه به صورت مجزا و مستقل به چاپ رسید. مرحوم رامیار علاوه بر برگرداندن این کتاب به فارسی در مواردی که کم هم نیست به نقد و گاه رد نظرات این اسلامشناس شهیر فرانسوی میپردازد.
همانطور که اشاره کردید، استفاده از منابع متنوع یکی از ویژگیهایی است که برای اثر مهم «تاریخ قرآن» برشمردهاند. آیا آن مرحوم به منابع تازهای هم دست پیدا کرده بودند که پیش از آن استفاده نشــده باشد و به این واسطه آن منبع معرفی شده باشد؟
گفته شد که این کتاب در زبان فارسی و حتی در زبان عربی مخصوصا در زمان انتشارش کتاب بینظیری بوده است. شایسته است در اینجا به نوشته یکی از محققان علوم قرآن آقای دکتر کاظم طباطبایی اشاره کنم. ایشان با زحمت فراوان مقالهای در شناسایی احوال و آثار دکتر رامیار نوشتهاند و درواقع با کار ارزشمندشان به برخی از زوایای تاریک و پنهان زندگی شخصی و علمی دکتر رامیار روشنایی افکندهاند. ایشان در معرفی کتاب تاریخ قرآن میگویند: «دریغا که این اثر گرانبها به عربی ترجمه نشده و از این رو در جهان اسلام ناشناخته مانده است.» منابع فرنگی تاریخ قرآن چنان تکثر و تنوعی دارد که خواننده واقعا شگفتزده میشود که ایشان در آن زمان چگونه توانستهاند به این همه آثار دسترسی داشته باشند و از آنها استفاده کنند. ناگفته نماند که مؤلف از منابع اسلامی کهن و جدید هم بهنیکی و بهموقع و بهدقت استفاده کرده است. نکتهای که در اینجا شایسته است به آن اشاره کنم فروتنی دکتر رامیار است. اگر به عناوین کتابهای ایشان توجه بفرمایید، میبینید که از عبارات «در آستان» یا «درآستانه» یا کلمه «بخشی» در برخی از آنها استفاده شده است. این نشانه تواضع مؤلف است، چون ادعای آن را ندارد که چنانکه شاید و باید وارد بحث اصلی شده بلکه مدعی است فعلا در درگاه این موضوع ایستاده است. این درس بزرگی برای محققان امروزی است.
با توجه به خدماتی که ایشان ارائه کرد، چرا از توانمندیشان بیشتر استفاده نشد و بازنشستهاش کردند؟
درباره بازنشستگی اجباری آن مرحوم باید از کار عدهای که در فضای اوایل انقلاب این اقدام را صورت دادند، با احساس شرمندگی سخن گفت. مگر میشود کسی را که سالهای عمر خود را در خدمت به علم گذرانده و همچنین با کوشش صادقانه به پیشرفت دانش و ارتقای جایگاه دانشگاه کمک کرده و در این راه از هیچ کاری فروگذار نکرده است، اینچنین آزردهخاطر کرد و دانشگاه را از وجود نازنین او محروم ساخت! چند فرد را مانند دکتر رامیار میتوان یافت که اینچنین منشأ آثار نیک و ماندگار اداری و عمرانی در دانشگاه شده باشند؟ به یاد داشته باشیم که در اوایل انقلاب متأسفانه بزرگان دیگری هم از این رفتارها آسیب دیدند.