چند روزی است که خبر عملیاتی شدن «اینستکس» یا همان ابزار حمایت از مبادلات تجاری بین ایران و اروپا در کانون توجه محافل خبری، رسانهها و کارشناسان قرار گرفته است. طرحی که پس از خروج آمریکا از برجام از سوی فرانسه، آلمان و بریتانیا پیشنهاد شد تا بر اساس آن، امکان تجارت با ایران برای شرکتهای اروپایی فراهم شود، بدون اینکه در معرض خطر تحریمهای ثانویه آمریکا قرار گیرند.
آنچه از ظاهر امر برمیآید، این است که فعلا این برنامه انتظارات ایران را در بخش تجارت خارجی و بهویژه صادرات نفت برآورده نکرده است؛ چراکه تنها 3 حوزه مواد غذایی، محصولات کشاورزی و دارو و تجهیزات پزشکی را شامل میشود. همین مسئله موجب شده است تا مخالفان برجام و حالا اینستکس، تیغ تیز حملات خود را دوباره متوجه دستگاه دیپلماسی و دولت کنند و آنها را به سادهلوحی و اعتماد و امید واهی به اروپا متهم نمایند؛ اما آیا بهراستی چنین است؟ آیا اینستکس و مهمتر از آن برجام چنانکه مخالفان میگویند، کاملا بیخاصیت هستند؟
باید توجه داشت که اینستکس یا مسائلی نظیر آن، نه از جهت اقتصادی بلکه بیشتر از جنبه دیپلماتیک اهمیت دارند. اینستکس به لحاظ اقتصادی کمرمق و کماثر است اما از این جهت که وسیلهای است برای حفظ و تداوم روابط دیپلماتیک ایران با جامعه جهانی، میتواند ارزشمند و درخور توجه باشد. ما اصولا در سیاست و روابط بینالملل تنها با منافع عینی و مادی سروکار نداریم، بلکه گاهی منافع از جنس اعتبارات اخلاقی و حقوقی هستند. آنچه در روابط بینالملل «پرستیژ بینالمللی» خوانده میشود، دقیقا به همین نکته اشاره دارد. پرستیژ بینالمللی عبارت است از اعتبار اخلاقی و حقوقی یک دولت نزد سایر دولتها و دیگر بازیگران نظام بینالمللی که تنها با پایبندی به قوانین بینالمللی و بها دادن به دیپلماسی حاصل میشود. خوشبختانه کارنامه جمهوری اسلامی ایران در این زمینه مثبت است؛ چراکه ایران در ماجرای برجام ثابت کرد که میتوان با ابزار دیپلماسی اختلافات و بحرانهای سیاسی ریشهدار را بهطور مسالمتآمیز حلوفصل کرد. پایبندی ایران به برجام بهعنوان یک تفاهمنامه بینالمللی موجب شد تا پس از خروج یکجانبه آمریکا از آن، طرفهای اروپایی با حالتی شرمگینانه و با اذعان به حقانیت ایران، به تحرکات دیپلماتیک خود برای حفظ برجام ادامه دهند. همینکه اروپا و برخی دولتهای دیگر در این جریان خود را در موضع بدهکار به ایران و ناگزیر به حفظ برجام میبینند، یک موفقیت و دستاورد دیپلماتیک برای ایران است. امروز ایران به لحاظ اخلاقی و حقوق بینالملل در موقعیتی برتر از آمریکا قرار دارد؛ چراکه در ماجرای برجام، آمریکا ناقض حقوق و قوانین بینالمللی بوده است نه ایران؛ و این نکتهای است که از انظار جامعه جهانی پنهان نمانده است.
بنابراین اعتبار اخلاقی و حقوقی در نظام بینالملل برای یک دولت دستاورد مهمی است که میتواند جایگاه آن دولت را در جامعه جهانی تثبیت کند و این جایگاه مستحکم میتواند پشتوانه و سرمایهای برای حفظ و تعقیب منافع ملی در شرایطی مطلوبتر و کمهزینهتر باشد.
با این توضیحات، مخالفان برجام یا اینستکس که مدام از لزوم خروج ایران از مذاکرات دیپلماتیک و برجام صحبت میکنند. باید روشن کنند که چه راهکار بدیل و جایگزینی برای ترک میدان دیپلماسی دارند؟ آیا در صورت خروج ایران از برجام و مسیر دیپلماسی، منافع ملی ایران بهتر و بیشتر تأمین خواهد شد؟ آیا با خروج از برجام اوضاع اقتصادی ایران بهتر خواهد شد؟ آیا شرایط کنونی بهتر است یا بازگشت تحریمهای بینالمللی شورای امنیت و ایجاد اجماع جهانی علیه ایران؟ آیا اساسا راه بهتری غیر از دیپلماسی و گفتوگوی هوشمندانه و منطقی وجود دارد؟ آیا منظور از منافع در روابط بینالملل صرفا منافع عینی سیاسی و اقتصادی است و تثبیت جایگاه حقوقی و اخلاقی یک دولت در نظام بینالملل منفعت محسوب نمیشود؟در دیپلماسی نمیتوان در زمان اندک و با سرعت زیاد به نتایج دلخواه رسید، بلکه باید آهسته و پیوسته گام برداشت و صبر و شکیبایی پیشه کرد. پایبندی به حقوق بینالملل و دفاع منطقی و واقعبینانه از مواضع و منافع ملی شرط بقا و ماندگاری در این میدان است و ماندن در این میدان، بهترین راه تأمین منافع ملی؛ بنابراین، اینستکس اگرچه در نمای نزدیک اتفاقی کوچک و کماثر به نظرمیآید، در دورنمای دیپلماسی، گامی روبهجلو و لازم است.