صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

زندگی در دل‌آشوب | وقتی که اغتشاشگران آرامش مردم را برهم می‌زنند

  • کد خبر: ۱۳۵۴۱۷
  • ۲۸ آبان ۱۴۰۱ - ۱۲:۳۵
انگار چهاردیواری‌ات وسط آشوب بنا شده‌است. سروصدایی که آرامشت را گرفته؛ بوق‌های ممتدی که ذهن و اعصابت را خط‌خطی می‌کند؛ دلهره‌هایی برای بیرون‌رفتن از خانه و خریدن نان را باید به جان بخری. این حال‌وروز ساکنان محله‌هایی است که شب‌ها نظاره‌گر آشوب‌ها هستند.

به گزارش شهرآرانیوز؛ انگار چهاردیواری‌ات وسط آشوب بنا شده‌است. سروصدایی که آرامشت را گرفته؛ بوق‌های ممتدی که ذهن و اعصابت را خط‌خطی می‌کند؛ دلهره‌هایی برای بیرون‌رفتن از خانه و خریدن نان را باید به جان بخری. این حال‌وروز ساکنان محله‌هایی است که شب‌ها نظاره‌گر آشوب‌ها هستند؛ خرده‌روایت‌هایی مربوط به چند شب گذشته و ساکنان محدوده بولوار صارمی، هنرستان و هاشمیه.

کاسبی‌های کساد

ساعت ۱۶:۳۰، آسمان تاریکی شب را به خود گرفته است. برخی مغازه‌ها بازند، مانند چند مغازه حاشیه بولوار هنرستان. تعدادی هم شبیه دوران کرونا کرکره را تا نیمه پایین کشیده‌اند. سوپرمارکت محدوده صارمی یکی از این اصناف است که کرکره را تا نیمه پایین کشیده است. می‌گوید به‌علت ترسش از هجوم یک‌باره آشوبگران به داخل مغازه و شکستن ویترین، تصمیم گرفته است مغازه‌اش نیمه‌باز باشد.

گلایه‌اش از نبود مشتری است. می‌گوید: این شب‌ها، تقریبا از ساعت ۱۹:۳۰ به بعد مردم کمتر برای خرید می‌آیند. تا پیش از این اتفاقات، مغازه تا ساعت ۲ نیمه‌شب باز بود و مشتری داشتیم، اما این شب‌ها خیلی کم مشتری حضوری داریم. بیشتر مردم مثل زمان کرونا می‌خواهند کالایشان را با پیک بفرستیم، اما خود پیک هم مشکل دارد. دلم نمی‌آید جوان مردم را با موتور به این طرف و آن طرف بفرستم. اگر بلایی سرش بیاید، چطور جواب خانواده‌اش را بدهم؟ با این وضع ۲۰ میلیون تومان اجاره ماهانه این مغازه را چطور باید دربیاوریم؟!

خط‌کشیدن روی اعصاب با بوق‌های ممتد

چند خودرو از میدان هنرستان تا میدان صارمی با سرعت زیاد میان خودرو‌ها حرکت می‌کنند و دستشان را روی بوق گذاشته‌اند؛ بوقی که تمامی ندارد و گویا قصد ندارند دستشان را از روی بوق بردارند. چند نفر از سرنشینان دست‌هایشان را از شیشه‌های خودرو بیرون آورده‌اند و با فریاد‌های بلند شعار‌هایی می‌دهند. چراغ میدان فعال است، اما به‌علت حرکت تند و مارپیچی این رانندگان، ترافیک میدان هنرستان سنگین می‌شود.

سنگینی ترافیک برای دیگررانندگانی که می‌خواهند خودشان را این معرکه نجات دهند و زودتر به خانه برسند، آزاردهنده است. برخی رانندگان خودرو و راکبان موتورسیکلت از کوچه‌های فرعی هنرستان و صارمی برای نشان‌دادن اعتراض ماشینی‌شان استفاده می‌کنند. ساعت ۲۰ تا ۲۳ کوچه‌های فرعی این محدوده محلی برای کورس این رانندگان و فریادهایشان می‌شود. برخی همسایگان از پشت شیشه‌های آپارتمانشان نظاره‌گر این معرکه‌گیری‌ها هستند.

این بوق‌زدن‌های ممتد عده‌ای از رانندگان معمولا تا ساعت ۲۴ ادامه دارد و آرامش و خواب را از ساکنان محله گرفته است. چند دختر روی یکی از پشت‌بام‌ها شعار‌هایی می‌دهند. با تکرار شعار و سوت‌هایی که می‌زنند، صدای مردی از یکی ساختمان‌های مجاور بلند می‌شود و شکایت‌گونه می‌گوید: «خدا ... کنه. بچه‌م مریضه.» صدای مرد در میان فریاد این چند دختر و کورس‌گذاشتن خودرو‌های داخل کوچه راه به جایی نمی‌برد.

یکی از ساکنان هم می‌گوید که قید دکتررفتن را زده است. دل‌درد شدیدی به جانش می‌افتاد، اما به‌علت شلوغی خیابان و استرس اینکه چه اتفاقی قرار است تا رسیدن به کلینیک بولوار هفتم‌تیر برایش رقم بخورد، قید رفتن به دکتر را زده و به دارو‌های مسکن خانه پناه برده است.

خسارت به نمای ساختمان

روی برخی دیوار‌های ساختمان‌های کوچه‌های صارمی و هاشمیه شعار‌هایی نوشته شده است. برخی الفاظ رکیک است. مردی در حال پاک‌کردن شعار‌های روی دیوار است. ظاهر دیوار‌ها و نمای کلی ساختمانش نشان از تازگی تغییر نما دارد. می‌گوید: تازه نمای ساختمان را مرمت کرده‌ایم. کجا نوشته‌اند خسارت به مال مردم دفاع از مردم است؟
از خسارت‌های دیگرهمسایه‌های محل می‌گوید: مردم محل جرئت ندارند خودروهایشان را بیرون بگذارند. با سنگ‌هایی که پرت کرده بودند، شیشه خودرو‌ها را شکسته بودند. این‌ها همه ظلم به مردم است، نه دفاع از مردم. بیشتر همسایه‌ها از آن شب به بعد جرئت ندارند خودروهایشان را بیرون بگذارند.

دلهره‌ای برای فرزند

خانمی که ساکن بولوار صارمی است، دلهره دیگری دارد. از تجربه ناموفق بارداری‌اش در چند سال پیش می‌گوید. خاطره تلخ او به شب چهارشنبه‌سوری برمی‌گردد. ماه دوم بارداری‌اش بوده که به‌علت منفجرشدن ترقه در کنار دیوار خانه‌شان فرزندش را از دست داده است. حالا پس از چندسال دوباره باردار شده است. هنوز تا پایان بارداری راه بسیار دارد و باید تا پایان اسفند منتظر باشد. شلوغی‌های شبانه برایش استرس‌آور و تداعی‌کننده خاطره تلخ بارداری ناموفقش است. می‌گوید: مگر می‌شود با این صدای بوق و جیغ‌ها راحت و آرام خوابید؟ اتاقمان را عوض کردیم تا شاید از این سروصدا‌ها دور باشیم، اما فرقی نکرد که نکرد.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.