صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

برای اندیشمند دینی، مرحوم علی شریعتی، هم زمان با زادروزش | مردی که اندیشه‌هایش همچنان جاری است

  • کد خبر: ۱۳۶۲۷۴
  • ۰۲ آذر ۱۴۰۱ - ۱۵:۳۲
علی شریعتی اهل مزینان سبزوار بود، اما از همان کلاس اول ابتدایی که قرار بود سواد خواندن و نوشتن بیاموزد، تا اردیبهشت سال ۱۳۵۶ که داشت برای همیشه از ایران می‌رفت، خانه امن او مشهد بود.

آزاده چشمه سنگی | شهرآرانیوز؛ همین حالا هم که ۴۵ سال از رفتن علی شریعتی می‌گذرد، یادش در این شهر به بلندای ساختمان‌هایی که مزین به نام او هستند، زنده و جاری است. علی شریعتی تا مقطع کارشناسی ارشد، مشهد را برای آموختن انتخاب کرده بود. دبیرستان فردوسی و دانشگاه مشهد هر دو میزبان مردی بودند که سالیان سال بعد، ثمره دانش اندوزی هایش به تفکرات انقلابی و پیروزی انقلاب اسلامی کمک کرد.

او که فعالیت‌های تألیفی و پژوهشی اش را در همان مقطع کارشناسی در رشته ادبیات و علوم انسانی آغاز کرد، به واسطه رتبه ممتاز تحصیلی، بورسیه دانشگاه سوربن فرانسه برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری شد و همراه با همسرش، پوران شریعت رضوی، به اروپا رفت. اما دوری از وطن او را از فعالیت‌های سیاسی دل سرد نکرد و با حضور در سازمان‌های آزادی‌بخشی در خارج، هم نشین چهره‌هایی مانند دکتر چمران شد و کمی بعد سردبیری روزنامه فارسی زبان «ایران آزاد» را به عهده گرفت. در همان فرانسه هم بابت عضویت در سازمان آزادی بخش الجزایر، طعم زندان در غربت را چشید.

اما سال ۱۳۴۳ که به ایران برگشت، با دستگیری و انتقال به قزل قلعه تهران، تجربه زندان در وطن را نیز لمس کرد. این استقبال در فرودگاه، بابت فعالیت‌های سیاسی او علیه رژیم پهلوی بود که برای شش ماه او را زندانی ساواک کرد و پس از آزادی، دکترای دانش آموخته از دانشگاه سوربن فرانسه، از فرط محدودیت‌ها و ممنوعیت‌هایی که رژیم برای او در نظر گرفته بود، مجبور شد برای کلاس چهارمی‌های روستایی در حوالی مشهد، درس انشا تدریس کند. اما پس از چهار سال، مسئولیت فرهنگی حسینیه ارشاد به او واگذار شد و توانست از این تریبون برای انتشار افکار و سخنرانی‌های انقلابی اش استفاده کند و با نام مستعار شمع (شریعتی، مزینان، علی)، کمی خودش را از گزند فشار‌های ساواک دور نگه دارد.

اما با تعطیلی حسینیه ارشاد در سال ۱۳۵۲ به دست حکومت پهلوی، علی شریعتی خودش را به زندان رژیم معرفی کرد، زیرا پدر و برادر همسرش در گروگان نیرو‌های امنیتی بودند. هجده ماه بعد، سرانجام از سلول انفرادی اش آزاد شد، درحالی که چشمانش به نور آفتاب حساس شده بود و دیگر از لحاظ روحی، آن علی شریعتی سابق نبود. رژیم همه راه‌های مبارزاتی اش را مسدود کرده بود، حق تدریس نداشت و مبارزه مخفی عملا ناممکن بود. به ظاهر آزاد بود، اما آنچه مسلم بود، تغییر در نوع زندان بود.

پس از دو سال، خسته و سرخورده از وضعیت موجود تصمیم گرفت مهاجرت کند و با گذرنامه‌ای که دیگر شریعتی نبود، با نام علی مزینانی از کشور خارج شد و به لندن رفت. غم دوران بود یا رنج هجرت تحمیلی و سکوت اجباری که دست آخر لندن را بیشتر از سه هفته طاقت نیاورد و در چهل وچهارسالگی با مرگی پر از، اما و اگر از دنیا رفت و پیکرش نه در مزینان که دنیا آمده بود، نه در مشهد که رشد کرده بود و نه در حسینیه ارشاد که وصیت کرده بود، بلکه در دمشق حوالی حرم حضرت زینب (س) آرام گرفت.

اما اندیشه هایش در قالب ۳۶ جلد کتاب همچنان در میان نسل‌ها ورق می‌خورد؛ اندیشه‌هایی که در آن تلاش می‌کرد اسلام را به عنوان یک ایدئولوژی مطرح کند تا با رنسانسی روحی بتواند اجتماع را از وضعیت موجود به وضعیت مطلوب تغییر دهد. کسی که تلاش کرد فرهنگ ایرانی متأثر از اسلام را با دستیابی به تفسیری تازه از قرآن به سوی اصلاح جامعه و بیدادگری از ظلم حاکم، سعادتمند کند، به شهادت افراد بسیاری نقشی مهم در انقلاب اسلامی داشت و بزرگ‌ترین دغدغه اش ابهام زدایی از معرفت دینی و احیای باور‌های اسلامی بود.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.