«تنهایی به اندازه یک بسته سیگار در روز برای سلامتی مضر است.» این جملهای است از دکتر جان کاسیوپو که همکارانش لقب «دکترتنهایی» را به او دادهاند. او چند دهه از عمرش را درباره تنهایی تحقیق و در این زمینه کتابی هم منتشر کرده است.
پزشکان دیگری هم تأیید کردهاند که تنهایی دردناک است. طرد اجتماعی میتواند از درد جسمانی بدتر باشد و آن قسمت از مغز که در مقابل درد واکنش نشان میدهد در برابر طرد اجتماعی نیز واکنش نشان میدهد و این یعنی تنهایی درد دارد. احتمالا از کهنترین دلمشغولیهای بشر، بعد از مرگ، مسئله تنهایی است. اریک فروم در کتاب «هنر عشق ورزیدن» انسان را موجودی میداند که بر خلاف حیوانات از طبیعت جدا شده است و دیگر راه بازگشتی به این اجتماع ندارد. «انسان فقط میتواند به وسیله قوه عاقله خود، با دست یافتن به هماهنگی جدید، یعنی نوعی هماهنگی انسانی، به جای هماهنگی ازدسترفته دوران پیش از انسان که دیگر بازگشتپذیر نیست، پیش برود.» ۱ او مینویسد که قوه عاقلهای که به انسان اعطا شد سبب آن گردید که انسان به چیزهایی مانند مرگ و تنهایی پی ببرد. از این رو تمام عمر تلاش میکند از تنهایی بیرون بیاید، زیرا درک تنهایی برای او با اضطرابی همیشگی همراه است و ضعیفتر از آن است که بتواند این مسئله را تاب بیاورد. پرونده ویژه تازهترین شماره فصلنامه «ترجمان» به موضوع «انزوا، تنهایی و خلوتگزینی» میپردازد. آنطور که جانشین سردبیر این مجله نوشته است، این پرونده با فصل اول کتاب جان کاسیوپو، استاد فقید دانشگاه شیگاکو و نویسنده کتاب «تنهایی: طبیعت بشر و نیاز به پیوند اجتماعی» شروع میشود.
«ما قبل از شبکههای اجتماعی هم تنها بودهایم» گزارشی است تاریخی از تنهایی و «کناره بگیر و از تنهایی نترس» متنی در ستایش خلوت و تنهایی که بخشهایی از این پرونده را تشکیل میدهد. لوک فرناندز و سوزان جی مت، نویسندگانِ «ما قبل از شبکههای اجتماعی هم تنها بودهایم»، معتقدند این باور رایج که شبکههای اجتماعی باعث شدهاند ما تنهاترین انسانهای تاریخ باشیم شاید تصور درستی باشد، اما نه به آن صورتی که فکرش را میکنیم. در واقع، ما احساس تنهایی میکنیم، چون شبکههای اجتماعی باعث میشوند «احساس کنیم» تنها هستیم در حالی که وقتی «بنا بر شواهد تاریخی» خودمان را با نسلهای پیشین مقایسه میکنیم، تنهاتر از آنها نیستیم. در «کناره بگیر و از تنهایی نترس» ویلیام دیریزیوئس به سراغ سنتهای دینی، عرفانی و ادبیای رفته است که کنارهگرفتن از اجتماع را یکی از شرطهای اصلی پرورش روح میدانند.
نویسندهْ تاریخی رنگارنگ از عاشقان انزوا ترسیم میکند و بیمحابا به شرایط امروزی زندگی مدرن که هیچ گوشهای برای خلوت باقی نمیگذارند میتازد. اما راهحل او نیز مثل دغدغههایی که دارد خاص خودش است. دیریزیوئس میگوید فرهنگ و جامعه ارزشی برای خلوت قائل نیستند؛ رهایشان کنید و خودتان را نجات دهید. ۳ مطلب پایانی این پرونده نیز روایتهایی است فردی از تجربه تنهایی. بیلی بیکر، روزنامهنگار آمریکایی، مطلبی درباره مردان میانسال و شیوه بخصوصِ تنهایی آنها نوشته است. دونالد هال، شاعر برجسته آمریکایی، از تنهایی مردی هشتادوهفتساله میگوید که بیش از ۲۰ سال است تنها همدمش را از دست داده است و در نهایت، «در خلوت افکارم، بیش از هر زمان دیگری احساس سرزندگی میکنم» گزارشی است از اریکا بیوست، روزنامهنگار گاردین، که با ۳ نفر از کسانی مصاحبه کرده است که شکلهایی افراطی و عجیب از تنهایی را تجربه کردهاند.
۱- این بخش از متن از کتاب «هنر عشق ورزیدن»، ترجمه پوری سلطانی، برگرفته شده است.