تنگنای حادثه که فرامی رسد، آدمی قوت قلبی میخواهد و دل گرمی که بتواند دل به خطر بزند؛ رمزی، نامی، تکیه گاهی تا قدم هایت را استوار کند و بتوانی تردید را کنار بگذاری؛ بزنگاهی که به قول شهیدآوینی باید میان عقل و عشق یک راه را انتخاب کنی و آن یک راه اگر دل باشد، مقصد دل کندن از همه تعلقات دنیایی باشد. این حکایت سالهای دفاع مقدس بود و عملیاتهایی که با تأسی به نام و رمز اهل بیت (ع) رقم خورد. آنچه ازمیان خاطرات و مستندات سالهای دفاع مقدس برجای مانده، این است که نام مقدس زهرا (س) و حتی سربند مزین به آن، قوت دل مردان آن روزها بود در بسیاری از عملیاتها که ازمیان آن ها، میتوان به کربلای ۵ و کربلای ۶، نصر ۵، فتح ۷ و بیت المقدس ۲ اشاره کرد؛
عملیاتهایی که مرد میدان میخواست، اما نه فقط مرد میدان که چه شیرزنانی از دل آن سالهای پرخطر نامشان جاودانه شد. نمیدانم نام فرنگیس حیدرپور را شنیده اید؟ هجده ساله بود که پس از حمله عراق به روستای اوازین، وقتی مردم همه از هراس به اطراف روستا فرار میکردند، همراه پدر و برادرش با سربازان عراقی روبه رو میشود و پدر و برادرش را در درگیری از دست میدهد و تنها سلاحی که به همراه داشت، تبری بود که با آن یک سرباز بعثی را به درک واصل میکند و دیگری را اسیر میکند و به نیروهای نظامی ایران تحویل میدهد.
زنی ساکن روستایی از توابع گیلان غرب که پس از این حماسه آفرینی، به عنوان یکی از قهرمانان غیرنظامی جنگ ایران و عراق، نامش جاودان میشود و اکنون دو تندیس یادبود از این بانوی شجاع در کرمانشاه و دیگری در میدان مقاومت گیلان غرب نصب شده است.
فرنگیس حیدرپور تنها یکی از شیرزنانی است که در طول تاریخ این مرز وبوم، اسطوره شجاعت شناخته میشود.
زنانی که یا خود در سالهای جنگ تحمیلی در میدان بودند یا در پشت جبهه در نقش پرستاران و مادران و همسرانی فداکار، فاطمه وار زیستند و صبوری کردند و، چون ستارهای در پیشانی این سرزمین به نام ایران جاودان میدرخشند.