آمنه مستقیمی | شهرآرانیوز؛ حضرت امالبنین (س)، مادر علمدار کربلا، ازجمله این بانوان است که نهتنها در همسری امیرالمؤمنین (ع)، بلکه در مادری برای فرزندان زهرایمرضیه (س) سنگتمام گذاشت و درنهایت فرزندانش را جاننثار حسین فاطمه (س) کرد. بهمناسبت فرارسیدن سالروز وفات آن بانوی گرامی، با حجتالاسلاموالمسلمین سیدحسین مؤمنی، استاد حوزه علمیه، گفتگو کردهایم که در ادامه میآید:
بر اساس ادله معتبر، ذات اقدس باریتعالی از رهگذر امتحانات و ابتلائات به انسان امتیازاتی عطا میکند؛ بنابراین تا در ورطه آزمونها به بصیرت دست نیابد، امتیازی هم به وی عطا نمیشود. یعنی رفعت مقام معلول علتهاست و خدا بیعلت به کسی شأن و رتبه نمیدهد!
امامباقر (ع) فرمودند: «اینکه ما به مقام قرب رسیدهایم، بهواسطه عبودیت خداوند است، نه برای قوموخویشی با رسولخدا (ص). ائمه (ع) با بندگی خدایمتعال به این رفعت درجه دست یافتند.»
درباره حیات بابرکت حضرت امالبنین (س) پیش از ازدواج اطلاعات چندانی در دست نیست، اما بیشک دارای ویژگیهایی بودهاند که به مقام قرب و رضوان الهی دست یافتند.
حماسه عاشورا در یک بُعد مبتنی بر عقلانیت است، در یک بعد مبتنی بر حماسه و عزت و در یک بعد بر عاطفه و عشق. بعد عقلانی و حماسی را امامسجاد (ع) و حضرت زینب (س) تبیین کردند.
حضرت امالبنین (س) با بکا و گریه و بیان مصائب و اتفاقات عاشورا به روشنگری درباره قیام حسینی پرداخت. ایشان چنان در این مصیبت گریست که چشمانش سفید شد.
بنابر نقلی، حضرت امالبنین (س) را بهدلیل شدت گریهها و تأثیر این بکا بر روشنشدن افکار عمومی جامعه، مسموم کردند و به شهادت رساندند! حتی سران طاغوت با گریههای امالبنین (س) بر مصائب عاشورا به گریه میافتادند.
این گریهها و بُعد عاطفی آن سؤال مردم را در پی داشت و پاسخ این سؤال به تبیین واقعیت عاشورا و بصیرت افزایی مردم و حرکتشان به سمت جبهه حق منجر میشد.
در جایی قدم گذاشت که زهرایمرضیه (س) قدم گذاشتهبود. جایی تنفس میکرد که صدیقهکبری (س) زیسته بود و افتخار همسری امیرالمؤمنین (ع) و توفیق مادری در حق فرزندان فاطمه (س) را یافت.
امالبنین (س) به مقامی رسید که فرزندان حضرت صدیقه (س) به او مادر میگفتند و درنهایت مادر چهار شهید در واقعه تاریخساز کربلا شد؛ واقعهای که هنوز ما ریزهخوار سفره کرامات و برکات آن هستیم.
از زندگی حضرت امالبنین (س) جزئیات زیادی در دست نیست، اما از تربیت و ادب و نقشآفرینی فرزندان آن بانو در کربلا میتوان به خصایص رفتاری ایشان نیز پی برد.
ایثار و ادب، وفاداری و دیگر مقاماتی که در زیارتنامه حضرت عباس (س) به آنها تصریح میکنیم، یادگارهایی است که ایشان از مادر به ارث برده و در دامان مادر به آنها آراسته شدهاند.
این سیره فقط آن روزها روشنگر و الهامبخش نبوده است، بلکه امروز هم که برخی به بهانه دفاع از حقوق زن شعارهای فریبنده، اما باطل سرمیدهند، میتوان با رجوع به سیره حضرت امالبنین (س) زندگی و آزادگی را برای زن محقق کرد.
زندگی و آزادی حقوقی است که قرآن و اسلام برای زن به ارمغان آوردهاند؛ زنی که پیش از آن حقی نداشت و در صورت ازدستدادن همسر یا کشته میشد یا از حداقلها محرومش میکردند!
آزادی از واژههایی است که منافقان برای ایجاد فتنه در جامعه از آن سوءاستفاده میکنند. زنی که معلم، مهندس، پزشک و ورزشکار است و در جامعه نقشآفرینی میکند، دارای آزادی است.
حقی که اسلام و اهلبیت (ع) برای زن قائل هستند، در هیچ نظام حقوقی دیده نمیشود و بینظیر است. همین باعث شد که حضرت امالبنین (س) با استفاده بجا از حق زندگی و آزادگی در انقلاب جهانی سیدالشهدا (ع) اثرگذار باشد.
زمانی که بشیر خبر شهادت فرزندان امالبنین (س) را به ایشان داد، او دائم از امامحسین (ع) سؤال میکرد. وقتی بشیر گفت فرزندانت در رکاب اباعبدا... (ع) شهید شدند، فرمود: فرزندان من و هرچه زیر این گنبد کبود است، فدای حسین (ع)!
مادران و همسران شهدا شاگردان اول مکتب حضرت امالبنین (س) هستند. در جریان دفاعمقدس، دفاع از حرم و این روزها در دفاع از امنیت با مادرانی روبهرو هستیم که با شنیدن خبر شهادت فرزندانشان میگویند: من و فرزندانم فدای ولایت!
مادران شهیدان آرمان علیوردی و روحا... عجمیان که در اغتشاشات اخیر به شهادت رسیدند، چنین تصریحی دارند و میگویند: همه زندگی ما فدای ولایت! اینها جلوههای الهام از سیره حضرت امالبنین (س) است.
هیچچیز جبران داغ و بیقراری مادر شهید را نمیکند. اگر اطرافیان شهدا مانند پدر، مادر و همسر نبودند، چهبسا این فرصت برای آنها فراهم نمیشد. همسران و مادران شهدا با صبر و همراهیشان مجاهده میکنند.