طیبه ثابت - دیروز سالروز تولد حضرت علی(ع) و روز زیبای پدر بود. همه خواستیم به پدرم هدیه بدهیم اما نشد چون او به دلیل شغلش که پرستاری است، کنار ما نبود. دیشب برایش پیامک تبریک خانوادگی و البته یک عکس دستهجمعی فرستادیم.
عکسمان خیلی قشنگ شد چون همه با انگشتهایمان برایش علامت قلب نشان دادیم. خوب میدانم که عکس و پیام تبریکمان به او خیلی انرژی داده است. امروز اما روز دیگری است. مادرم پرچم سبزی را که رویش با خط خوش «یا زینب(س)» گلدوزی شده است به من میدهد تا سردر خانه نصب کنم.
فردا سالروز رحلت حضرت زینب(س) است. ایشان دختر حضرت علی(ع)، خواهر گرامی امام حسین(ع) و همچنین یکی از بزرگترین زنان تاریخ اسلام است. حضرت زینب(س) همهجا یار و یاور برادر بود و بعد از واقعهی بزرگ عاشورا، سختیها و رنجهای فراوانی از سوی دشمنان اسلام تحمل کرد.
او در صبوری و مقاومت، چون کوه استوار و مستحکم بود. برای همین، همه او را بانویی شجاع میشناسیم که توانست بعد از شهادت امام حسین(ع) و یاران باوفایش، پیام بزرگ قیام عاشورا را به همه برساند.
حتی وقتی حضرت زینب(س) را با زنان وکودکان بازمانده از واقعهی کربلا به عنوان اسیر به دربار یزید، پسر معاویه، در شهر شام بردند، مثل یک فرمانده قدرتمند، با سخنرانی خود بر سر دشمن فریاد کشید.
ایشان فرمود: «ای یزید، آیا گمان میبری اینکه اطراف زمین و آفاق آسمان را بر ما تنگ گرفتی و راه چاره را بر ما بستی که ما را به مانند کنیزان به اسیری ببرند، ما نزد خدا خوار و تو سربلند و دارای مقام و منزلت شدهای؟!
بهزودی به اجداد خود ملحق میشوی و آرزو میکنی کاش شل و گنگ بودی و نمیگفتی آنچه گفتی و نمیکردی آنچه کردی. به خدا سوگند ای یزید، هر مکر که داری بکن، هر جهد که داری به کار گیر! به خدا سوگند هرگز نتوانی نام و یاد ما را محو کنی! هرگز ننگ این ستم را از خود نتوانی زدود!»