معصومه متیننژاد | شهرآرانیوز؛ «حرمت نمک را نگهداشتن» و «رد امانت به صاحب آن» دو ویژگی اخلاقی مهمی است که دین مبین اسلام به مردم این سرزمین هدیه کرد. ویژگیهایی که آنقدر در بین مردم کهن این مرزوبوم ریشه دوانده بود که حتی قشرهایی مانند طراران هم بدان پایبند بودند و آن را نشانی از مردانگی میدانستند. اعتقاداتی که اگر قرار باشد بشر امروز فقط به آنها عمل کند، بیشک این دنیا گلستان خواهد شد. موضوعی که ما هم میخواهیم امروز به یکی از آن دو، یعنی امانتداری بپردازیم. البته با دامنه گستردهای که امانتداری دارد و دین مبین اسلام هم همواره از امانت آن را مدنظر داشته، نه برگرداندن صرف شیء یا کالایی که نزد کسی به امانت گذاشته شده است، چنانچه امیرمؤمنانعلی (ع) آن را برترین درجه ایمان برای آدمی دانسته است. همچنین در هفتههای بعد هم به تناسب مصداقیتر درباره این موضوع با هم صحبت خواهیم کرد.
پیش از اینکه درباره مصادیق امانت و امانتداری حرف بزنیم، اجازه بدهید نگاهی بهمعنای آن در فرهنگ لغت بیندازیم. امانت بهمعنای پاسداری، حفاظت، امنیت، امان، مواظبت، مراقبت، رازداری، نگهداری، آسایش و آرامش روح و جان آورده شده است و نبود آن خیانت، دزدی و چـپاول، بیوفایی، ایجاد رعب و وحشت، نیرنگ، جاسوسی، نـفاق، بهتان، کتمان حقیقت و بیمبالاتی در نگهداری اسرار معنا میشود. همین تعریفهای ساده از امانت نشان میدهد که حوزه کاربرد امانت بسیار گستردهتر از آنچیزی است که ما از آن در ذهن داریم. در ادامه به برخی از این مصادیق اشاره میکنیم.
یکی از مصادیق آشکار امانتداری، نگهداشتن حرف یا راز دیگران نزد خودمان است. حالا میخواهد این حرف به امانت پیش ما گذاشته شده باشد، یعنی طرف بگوید: «لطفا پیش خودمان بماند.» یا در تشخیص خودمان به این نتیجه برسیم که جابهجاکردن آن حرف یا سِر میتواند سبب فتنه و مشکلی برای آن فرد یا دیگران شود. در هردوحالت، آن حرف یا راز پیش ما امانت است و برملاکردنش عین خیانت. چنانچه در حدیثی از امامرضا (ع) در کتاب بحارالانوار میخوانیم: «کسی که افشای اسرار میکند با قاتل شریک است.» همچنین یادمان باشد؛ کسى که در نگهداشتن راز خود ناتوان باشد، در حفظ اسرار دیگران هم توانا نخواهد بود.
زیاد پیش میآید که ما چیزی را به امانت نزد دوستی بسپاریم یا دوستی نزد ما. حالا میخواهد آن شیء چیز بیارزشی باشد مانند یک ظرف یا وسیله ارزشمندی مانند سند یک خانه. در اینگونه امانتداریها، برگرداندن اصل امانت یک امر مسلم است و در آن حرفی نیست، ولی آنچه باید به آن توجه کرد، کیفیت آن است، یعنی هرگونه دخل و تصرف یا بیملاحظگی ما در نگهداری آن هم بهمعنای خیانت در امانت است، پس یا نباید امانتی را هرچند ناچیز پذیرفت یا در حفظ و نگهداری آن بدون قید و شرط در حد جان کوشید.
کتابی که از کتابخانه امانت میگیریم، خانه یا ملکی که اجاره میکنیم و ماشینی که از دوستی برای چند ساعت قرض میگیریم؛ نمونههایی از امانتهایی هستند که سهلانگاری در نگهداری آنها، هم خیانت در امانت است و هم زمینهساز مشکلات قضایی بسیاری در جامعه میشود که کمترین پیامد آن ازبینرفتن اعتماد عمومی است.
یکی از علتهایی که سبب میشود ما در تربیت فرزندانمان کوتاهی کنیم و باری به هرجهت پیش برویم، احساس مالکیتی است که به آنها داریم. درحالیکه هیچ فرزندی ملک پدر و مادرش نیست، بلکه امانتی از جانب خداوند است که برای تربیت او در قیامت بازخواست خواهد شد. اصولا هرآنچه خداوند به آدمی میدهد فقط بار مسئولیت برای او دارد، حالا میخواهد مالومنال دنیا باشد یا فرزند. نگاهی که سبب میشود والدین افزونبر اینکه نسبت به تربیت فرزندانشان دقت بیشتری داشته باشند، درصورتی که برای آنها اتفاقی بیفتد، پذیرش آن برایشان راحتتر شود، مانند واکنشی که بسیاری از والدین شهدا دربرابر مرگ فرزندانشان از خود نشان میدهند. در حدیثی در کتاب تحفالعقول از امامسجاد (ع) دراینباره میخوانیم: «حق فرزند تو این است که در سرپرستىاش مسئولیتپذیر باشی؛ به او ادب نیکو بیاموزی؛ بهسوی پروردگار و فرمانبرداری از او رهنمونش بسازى و در انجام وظایف نسبت به تو و خودش یاریاش کنی.»
حتما درباره حقنفس چیزهایی شنیدهاید؛ یکی از سه حقی که خداوند بهخاطر آن ما را در قیامت بازخواست خواهد کرد. اعضا و جوارحی که در بدنمان قرار داده شده، امانتی از جانب خداوند هستند و ما وظیفه حفظ سلامت جسمی و روحی آنها را از همه بدیها و ناپاکیها داریم. علت اینکه خودکشی در همه ادیان الهی گناهی بزرگ شمرده شده است، برای همین خیانتی است که ما در این امانت الهی میکنیم، درحالیکه هیچ حقی برای تصمیمگیری درباره آن خلاف خواست خداوند نداشتهایم. همچنین سهلانگاری که در مراقبت از بدنمان داریم هم موضوعی است که بیشک باید در قیامت برای آن پاسخگو باشیم.
تکچرخزدن با موتورسیکلت در خیابان و نبستن کمربند ایمنی با علم به اینکه میدانیم این نوع رفتارها آسیبرسان هستند، نمونههایی از خیانت در امانت بدن است. به این رفتارهای ضداجتماعی، رفتارها و اخلاقهای ناپسند دیگری مانند دروغگفتن و تهمتزدن یا چشمچرانیکردن و دزدی را هم باید اضافه کرد که نوعی خیانت در این امانت الهی است و سبب مشکلات بسیاری مانند نزاع و کشمکش و بههمخوردن روابط اجتماعی در جامعه میشود.
همه ما در کنار مسئولیتهای معمولی که در نقش همسری، فرزندی یا والدینی داریم، مسئولیتهای اجتماعی دیگری هم داریم که باید در برابر آنها، هم به مردم و هم به خداوند پاسخگو باشیم؛ همان چیزی که به آن حقالناس میگویند؛ حالا میخواهد یک کارگر ساده باشیم و از کارمان بزنیم یا مدیریت یک کلانشهر بزرگ مانند مشهد را برعهده داشتهباشیم و مراقب زیردستانمان نباشیم. مسئولیت اجتماعی، امانتی بزرگ است که به هراندازه حساستر باشد، میزان پاسخگویی ما در برابر آن هم بیشتر میشود. برای نمونه کسی که وظیفه آموزش و تربیت بچهها را درمدرسه برعهده دارد، باید بداند که دربرابر امانتهایی که در اختیار او قرار داده شده است باید پاسخگو باشد و نمیتواند فقط صرف پایان یکروز کاری مسئولیتش را تمامشده تصور کند یا مدیر یک سازمان، صرف پاکدست بودن، رسالتش تمامشده نیست، بلکه باید حواسش به رفتارهای زیردستانش مانند چگونگی رفتار با ارباب رجوع یا مانعشدن از شکلگیری ناهنجاریهایی مانند رشوهگرفتن یا اختلاس در سازمانش نیز باشد.
همچنین این نگاه سبب میشود؛ افرادی که صلاحیت کافی در پذیرش مناصب مهم حکومتی و اجتماعی ندارند، بااحتیاط بیشتری بهسراغ این کارها بروند، مانند وزرا، وکلا، قضات و مدیران. امیرمؤمنانعلی (ع) در نامهای به یکی از فـرماندارانش که از مقام حکومتی خود سوءاستفاده کرده بود، مینویسد: «از تو خبرى به من رسید. اگر چنان باشد که خبر دادهاند، پروردگارت را خشمگین کرده، بر امام خود نافرمانی ورزیده و امانت مردم را خوار و بىمقدار شمردهای.»
همه بایدها و نبایدهایی که ما در زندگی آنها را با نام احکام و آموزههای دینی و اخلاقی میشناسیم و به رعایت آنها الزام شدهایم، دارای آثار فردی و اجتماعی هستند. امانتداری هم یکی از آنهاست که در ادامه به برخی از آثارش اشاره کوتاهی میکنیم.
جلب رضایت خداوند و برخورداری از پاداش معنوی دنیوی و اخروی از آثاری است که برای امانتداری برشمرده شده است. در حدیثی از رسول گرامی اسلام (ص) در تحفالعقول میخوانیم: «فردا در صحنه قیامت آنکس از همه به من نزدیکتر است که از همه راستگوتر، امانتدارتر، پیماننگهدارتر، خوشاخلاقتر و به مردم نزدیکتر باشد.»
شخص امین همواره مورد اعتماد مردم است، چه در سپردن راز و چه اموال خود به ایشان. یکی از ویژگیهای که سبب شد، پیامبراکرم (ص) خیلی زود در میان مردم پذیرفته شود، صفت امانتداری ایشان بود. اهمیت این ویژگی در مقایسه با دیگر ویژگیهای اخلاقی و رفتاری آدمی بهقدری است که در حدیثی در کتاب اصول کافی از امامجعفر صادق (ع) میخوانیم: «از زیادی نماز و روزه اشخاص فریب نخورید، زیرا ممکن اسـت کـسـی بـه ایـنکار عادت کرده و ترک آن برایش دشوار باشد، بـلـکـه بـا راسـتگـویی و ادای امانت مردم او را بسنجید و آزمایشش کنید.»
یکی دیگر از پیامدهایی که ادای امانت میتواند در زندگی برایمان داشته باشد، وسعت رزقوروزی است که خداوند آن را خود تضمین کرده است. در حدیثی از پیامبرگرامی اسلام (ص) در کتاب تحفالعقول میخوانیم: «امانتداری مایه جلب روزی و خیانت مایه فقر آدمی است.»
در جامعهای که افراد آن امانتداری را سرلوحه کـار خـود قـرار میدهند و همواره در مسئولیتها و پستهایی که در اجتماع به آنهـا سـپرده میشود، کوشا و مراقب هستند، کمترین دستاورد آن پیشرفت و توسعه اقتصادی جامعه و رونق و رواج اجتماع است.
امانتداری در هرشکل و نوعی که باشد، مانند حفظ اسرار یا بدیهای دیگران در نزد خود، مسئولیتپذیری اجتماعی، حفظ اموال، ناموس و داراییهای دیگران، جامعه را بهسمت تعالی بیشتر و بروز خوبیها پیش میبرد.