صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

یادداشت کودک | شب سرنوشت‌ساز

  • کد خبر: ۱۵۲۴۹۰
  • ۲۲ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۳:۱۹
هر سو را که نگاه می‌کنی، حال و هوای بهشتی به خود گرفته است. کوچک و بزرگ، با دست‌هایی رو به آسمان، خالصانه و عاشقانه با خدا راز‌و‌نیاز می‌کنند.

پس از سلام و نام خدای عزیز، سلامی به روشنایی دعای سحر و طراوت لحظه‌های ناب اذان به همه‌ی شما خوانندگان و دوستان روزه‌دار کوله‌پشتی.

امیدواریم که در این شب بزرگ، روزه‌ها و نمازها و عباداتتان قبول درگاه پروردگار قرار گرفته باشد. بله، امشب شب قدر، بهترین شب و شب راز و نیاز و زمان آمرزش و فرصتی سرنوشت‌ساز برای هریک از ماست.

هر سو را که نگاه می‌کنی، حال و هوای بهشتی به خود گرفته است. کوچک و بزرگ، در خانه و خیابان، مسجد و حسینیه، با دست‌هایی رو به آسمان، خالصانه و عاشقانه با خدا راز‌و‌نیاز می‌کنند.

انگار زمزمه‌های دعا‌های این شب، مسیر زمین به آسمان را به گونه‌ای خارق‌العاده روشن و درخشان کرده است. الغوث... الغوث... خلصنا من النار یا رب.
انگار هیچ چیزی نمی‌تواند دل‌های عاشقان را از خدا دور کند.

در چشم‌های عبادت‌کنندگان، برقی از عشق و محبت و بندگی می‌درخشد. دانه‌های اشک مثل فانوس‌هایی روشن هر تیرگی و اندوهی را می‌شوید و از بین می‌برد.

نماز دو رکعتی شب احیا را که می‌خوانم، تسبیحی را که هدیه‌ی بابابزرگم است برمی‌دارم و ذکر می‌گویم: «أستغفر ا... ربی و أتوب إلیه.» خدایا، مرا ببخش برای لحظه‌هایی که تو را فراموش کردم!

می‌دانم امشب، شب قدر، شب نزول قرآن و شبی سرنوشت‌ساز است، شبی که در‌های آسمان گشوده شده است و فرشتگان به زمین آمده‌اند و بر هر بنده‌ی مؤمن درود می‌فرستند. خدایا، نگاه مهربانت را از ما برندار!

امشب قضا و قدر یک سال هر آدمی نوشته می‌شود. نباید بگذارم این لحظه‌ها زود تمام شود. برای همه دعای خیر می‌کنم. خدایا، تو را شکر می‌کنم!

چه خوب که توانستیم خانوادگی به مسجد بیاییم! سخنران دعا می‌خواند و بابا دعای «مجیر» را جوری دل‌شکسته می‌خواند که دلم نازک می‌شود.

به معانی پایین خط‌های دعا فکر می‌کنم. راستی که خدا چه‌قدر ما بنده‌هایش را دوست دارد! چه‌قدر به ما فرصت بازگشت می‌دهد، می‌بخشد و باز هم دوستمان دارد!

صفحه‌ی گوشی‌ام روشن می‌شود. بابابزرگ یک عکس فرستاده است. بابابزرگ برای اینکه قلبش دردش بیشتر شده مجبور شده است با مادربزرگ در خانه بماند و با برنامه‌ی شب احیایی پخش زنده از کربلا احیا کند.

مادربزرگ کنارش قرآن به سر گرفته است. می‌دانم این عکس را برایم فرستاده است تا مرا خوش‌حال کند که او هم کنار ماست. خدایا، باز هم برای هر نفسم، برای همه‌ی آدم‌های خوبی که کنارم قرار داده‌ای و برای همه‌ی نعمت‌هایی که عطا کرده‌ای از تو تشکر می‌کنم.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.